رويكرد اسلامي در بهره گيري از رسانه های پست مدرن در تربيت ديني

در پژوهش حاضر، تبيين رسالت فناوري و رسانه‌ها بر تربيت ديني در فرايند جهاني‌شدن مورد بررسي قرارگرفته است. روش انجام این پژوهش، توصيفي و از نوع تحليل اسنادي بوده...
1
رويكرد اسلامي در بهره گيري از رسانه های پست مدرن در تربيت ديني

سیاوش پورطهماسبی[1]

سعيد پورطهماسبي[2]

چكيده

در پژوهش حاضر، تبيين رسالت فناوري و رسانه‌ها بر تربيت ديني در فرايند جهاني‌شدن مورد بررسي قرارگرفته است. روش انجام این پژوهش، توصيفي و از نوع تحليل اسنادي بوده، همچنین گردآوري داده‌هاي لازم، جهت بررسي مسئله و كليه منابع و مراجع مرتبط و در دسترس، با استفاده از فرم گردآوري داده‌ها و يافته‌ها، به شيوۀ كيفي تحليل شده است. در اين بررسي نشان داده شد كه رسانه‌ها بيش از پيش مقام و اهميت خاصي در جامعه پيدا مي‌كنند و در نتیجه به نحوي روز افزون، اثرات مهمی بر تعليم و تربيت بر جاي مي‌گذارند. در شرايط جهاني شدن، رفته رفته ديوار مدارس و كلاس‌ها فرو مي‌ريزد؛ فناوري اطلاعات بر مرزهاي ساختاري آموزش پيش‌مدرن و مدرن غلبه مي‌كند و زمينه‌هاي اجتماعي، فرهنگي و ديني تازه‌ای شكل مي‌گيرد. پيامدهاي تأثير رسانه‌ها بر جهاني‌شدن عبارت است از: كاركرد انسجام‌بخشي و گسترش روابط‌ديني و اجتماعي، افزايش مهارت‌هاي ارتباط ديني، سرعت بخشی به مطالعات ديني و .... است. كاركرد رسانه‌ها از نگاه درون ديني اسلامي تأييد شده و تأثيرات رسانه‌ها بر تربيت ديني عبارتند از: بسط نفوذ دین، گفتمان دینی، تبلیغ دین، ایجاد تجربه دینی، خلق نمادهای مقدس، ایجاد تحول روحی، اطلاع رسانی از ادیان دیگر، الگو آفرینی دینی، مدرسه مجازی و ... .

واژگان‌کلیدی: رسانه، تربيت ديني، رويكرد اسلامي، جهاني شدن.

مقدمه

جهان به سوي اطلاعاتي‌شدن در حركت است. جامعه جهاني، حداقل در بُعد ارتباطي، در آستانه تحقق و شايد با كمي جسارت بتوان گفت تحقق يافته است(محسنی، 1380، 19). حركت سریع جهان به سوي اطلاعاتي شدن، نيازي به اثبات ندارد. امروزه رسانه و فناوري‌ها از جمله نيازهاي اساسي و روزمره مردم سراسر جهان هستند و بر اساس همين قدرت جادويي رسانه‌ها است كه آن را به صورت يك سلاح فرهنگي و تربيتي مبدل كرده است(پورطهماسبی، 1387، 2).

فناورى به خودى خود، برطرف‌كننده مشكلات اجتماعى نیست؛ اما موجوديت و كاربرد فناورى‌هاى ارتباطاتى و اطلاعاتى، پيش‌شرط اساسى براى توسعه اقتصادى و اجتماعى در جهان ما هستند. نقش قاطع فناورى‌هاى ارتباطى و اطلاعاتى در فرايند توسعه، همانند يك شمشير دولبه است؛ از يك طرف، به كشورهايى كه قادر باشند نظام توليدشان را نوين كنند و رقابت‌هايشان را تسريع بخشند، اجازه رشد اقتصادى و پيشرفت را خواهد داد؛ اما براى كشورهایی كه قادر نباشند خودشان را با نظام تكنولوژيكى نوين هماهنگ سازند، چيزى جز عقب‌ماندگى و ناتوانى نخواهد بود. از نظر برخى منتقدان، مانند نيل پستمن خصلت لگام‌گسيخته فناورى فوق مدرن، به خلع يد انسان و اجتماع انسانى در اين روند منجر شده و نهايتاً نظام ايمنى، نظام كنترل و قدرت دفاع فرهنگى در برابر هجوم بى‌امان داده‌هاى اطلاعاتى و تكنولوژيك متلاشى مى‌شودكه از اين جريان، تحت عنوان «تكنوپولى» ياد مى‌كنند. تكنوپولى، نظامى است كه در آن فناورى، به‌ويژه فناورى‌هاى ارتباطى جاى هر باور، قدرت، ارزش و اخلاقى را مى‌گيرند و جامعه را به قربانگاه معنويت و اخلاق مى‌برند. مى‌گيرد(پستمن، ترجمه طباطبایی، 1383، 129-128).

به‌كارگيرى مناسب فناورى‌هاى ارتباطى و اطلاعاتى، ابزار اساسى براى توسعه اقتصادى و عوامل بهروزى و سعادت در جهان نوين هستند. اين فناورى‌ها شرط قدرت، دانش و خلاقيت است، به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت: توسعه فرهنگى و آموزشى، پيش‌شرط توسعه تكنولوژيكى است كه منجر به توسعه اقتصادى خواهد شد و توسعه اقتصادى، خود عاملى است براى توسعه اجتماعى؛ و همۀ این‌ها به شكل خاصى منجر به بهبود در زمينه فرهنگ و آموزش و پرورش مى‌شوند. اين جريان مى‌تواند يك مسير مناسب براى توسعه‌يافتگى يا مارپيچى رو به اضمحلال براى توسعه‌نيافتگى باشد. آنچه در اين بين، مهم به نظر مى‌آيد اين است كه مسير اين فرايند از طريق فناورى نخواهد بود، بلكه از طريق جامعه است؛ آن هم به وسيله ديناميسم‌هاى ناسازگار خودش. اطلاعات و دانش، عوامل مهم و اساسى براى ايجاد قدرت و توليد هستند، به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت: سرمايه‌گذارى در نهاد آموزش و پرورش، يك سرمايه‌گذارى پربار و نيروى كار آموزش‌ديده، منبع مهمى براى توليد است. تحقق اهداف آموزشى، نيازمند ايجاد فضاى سالم، خانه‌سازى آراسته، ثبات روان‌شناختى، رضايت فرهنگى و دینی و به عبارت ديگر، بهبود چندگانه در كيفيت زندگى افراد است(پورطهماسبی، 1387، 5-6).

بنابراين با توجه به اين نكات پي مي‌بريم كه جهاني شدن،[3] مسائل جديدي را براي تعليم و تربيت همه كشورها ايجاد كرده و با کمی دقت متوجه مي‌شويم كه ما در يك كشور اسلامي زندگي مي‌كنيم و تعليم و تربيت در كشور ما خصيصة اسلامي بودن را دارد، خواه به آن تصريح شود و خواه نشود، چون‌كه فرهنگ كشور ما فرهنگي ديني و اسلامي است و تربيت ما نيز به يك معنا ديني خواهد بود(افتخاري، 1380، 210-211). با وجود برخی موفقیت‌ها در زمینه تربیت دینی، شواهدی دال بر عدم موفقیت و دشواری‌ها و حتی بن‌بست‌هایی در این زمینه نیز وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی این سؤال است که آیا در اين عصر كه پيشرفت‌هاي حيرت‌آور در عرصة فناوري‌هاي ارتباطي، زمان و فضا را بسيار فشرده كرده و جهان به صورت يك دهكده الكترونيك درآمده، جهاني شدن چه چالشي را مي‌تواند براي تربيت ديني ايجاد كند و رسالت رسانه‌ها در تربيت ديني چیست؟

يكي از راه‌هاي مهم كشف ميزان حضور دين در جامعه اطلاعاتي، فرايند انعكاس مطالب ديني در مطبوعات و رسانه‌هاست؛ زيرا رسانه‌ها نماد جامعه اطلاعاتي هستند(محمدي، 1384، 192). رسانه، وسيله‌اي توانا براي آييني كردن و آييني كردن، روشي براي قداست بخشيدن است(حسني، 1385، 194). در دنياي معاصر، دين و رسانه جدايي ناپذيرند؛ به عبارت ديگر، نه رسانه‌ها قادر به عدم انعكاس مفاهيم و مطالب ديني هستند و نه دين مي‌تواند در مقابل طرح اصول خود از طريق رسانه‌ها مقاومت كند(هوور[4]، 2006، 56). در عصر حاضر هويت‌يابي و گرايشات و تعصبات ديني تحت‌تأثير فناوري اطلاعات وارتباطات است؛ فرهنگ و آداب و رسوم قومي و محلي دگرگون شده و حتي مفاهيم آزادي و كيفيت عمومي زندگي دچار تغيير و تحول شده است(ميرزا رضي، 1386، 9-10). رسانه‌ها با طراحي ابزارهايي همانند مسائل تربیتی را در قالب متن، صوت، تصوير و فيلم پردازش کنند و همچنين با ترسيم محيط مجازي و شبيه‌سازي شده و ابزارهاي برقراري ارتباط، همچون: ايميل، تله‌كنفرانس و كنفرانس‌هاي از راه دور به ارائه برنامه‌هاي تربيتي و پرورشي خود مي‌پردازند. بايد اين را پذيرفت كه در دنياي امروز، رسانه به عنوان يك گروه مرجع عمل مي‌كند و بنابراين به جايگزيني براي این گروه‌ها در نهاد‌هاي سنتي همچون پدران، مادران، بزرگان و... تبديل شده است.

رسانه و تربيت ديني

تاريخ رسانه‌ها به قبل از 3000 سال پيش برمي‌گردد؛ زماني‌كه چيني‌ها از روشنايي آتش براي سايه انداختن نيم‌رخ عروسك‌ها در پرده استفاده مي‌كردند تا صداي گوينده با اين سايه‌ها تركيب شود. پيوند بين رسانه‌هاي ارتباطي و دين، مربوط به زمان‌هاي دور، يعني نخستين روايت‌ها از اسطوره‌ها و خطوط نقاشي حك شده بر ديواره نمادها است.

امروزه، دين يكي از موضوعاتي است كه راه خود را در ميان وسايل ارتباط جمعي باز کرده؛ اما اين حضور با فراز و نشيب‌هايي تاريخي روبرو شد كه ارتباطي تنگاتنگ با فرهنگ جامعه داشت. سازمان‌هاي بنيادگرا و اونجليستي مسيحي، نخستين جمعيت‌هاي ديني بودند كه حدود هشتاد سال پيش، اقدامات خود را در اين خصوص آغاز و به قدرت راديو و تلويزيون به عنوان ابزار دگرگوني و تحول فرهنگي توجه کردند(هوور، 1988، 60-49). اين جريان نوين در فرهنگ و ارتباطات را بايد در بستر پروتستانتيزم تحليل کرد. ظهور پروتستانتيزم در اروپا و گسترش آن در غرب، سبب تحولاتي در معارف اعتقادي و شيوه‌هاي عملي زندگي مسيحيان شد و در دوره‌هاي مختلف تاريخي، با اوضاع فرهنگي و گاه معارض با فرهنگ ديني دست و پنجه نرم کرد.

متدينان مسيحي براي مقابله با شوك‌هاي وارد شده و حفظ حضور رسمی دین در جامعه، به وسايل ارتباط جمعي الكترونيكی روي آوردند؛ اما اين رویکرد با نارضایتی‌های جدی جامعۀ سكولار غرب و دست اندركاران رسانه‌ها روبه‌رو شد. آنها مخالفت خود را از موضوع امكان حضور دين در رسانه‌هاي مدرن آغاز و بر اين ادعا پا فشاری کردند كه خاستگاه رسانه‌ها با دين سازگاري ندارد. به زعم اين عده، مهم‌ترين كاركرد اين هدية دنياي مدرن، سرگرم کردن انسان‌هاي خسته و تنهاي جامعة جديد است و دين آن‌ها را از اين ارضاء نياز باز مي‌دارد(سومان، 1997، 146). گذشت زمان نشان داد كه نه تنها دين و وسايل ارتباط جمعي با يكديگر ناسازگاري ندارند، بلكه دين، نياز واقعي انسان‌ها است كه آن‌ها در هر گوشة زندگي آن را جستجو مي‌كنند. امكان حضور دين در ارتباطات جمعي، نه تنها تحقق یافته و پشتيبان مطالعات نظري در علوم اجتماعي نيز شد، بلكه به‌ تدريج به صورت ضرورتی ارتباطي، خود را نشان داد. برخي از صاحبان ديدگاه‌هاي ليبرال که در ارتباطات ادعا مي‌كردند گونه‌هاي مختلف مخاطبان، باید آن‌ها نيز بايد مهيا شود(باهنر، 1387، 41).

هرچند كاربرد فعلي رسانه‌هاي ارتباطي و خروجي توليدات آن بسيار فراتر از مقاصد ديني مي‌رود، تقريباً ما همچنان شاهد انتشار مطالب ديني در همة رسانه‌ها هستيم. رسانه‌هاي ارتباطي و دين، هر دو به واسطه‌گري مي‌پردازند و بين داخل و خارج، به شيوه‌هاي گوناگون، پل مي‌زنند؛ به دليل اين‌كه هم دين و هم رسانه‌ها هويت فرهنگي و شخصي را به هم پيوند مي‌دهند، هر يك از آن‌ها باعث ایجاد تفاوت‌هاي فرهنگي شده، و برآن‌ها تأكيد می‌کنند.

رويكرد درون‌ ديني‌ در متون‌ اسلامي‌، از يك‌ جامعه‌ جهاني‌ خبر داده‌ است‌ كه‌ در آن‌ ارتباطات‌ به‌ اوج‌ مي‌رسد. شايد تصور چنين‌ جامعه‌اي‌ كه‌ در احاديث‌ اسلامي‌ به‌ تصوير كشيده‌ شده، چند دهه‌ پيش‌ خيال‌پردازانه‌ به ‌نظر مي‌رسيد؛ اما امروزه‌ با توجه‌ به‌ رشد تكنولوژي‌، تحقق‌ عيني‌ آن‌ وعده‌ها، نويدبخش‌ است. ابوربيع‌ شامي‌ مي‌گويد: از امام‌ صادق‌ (ع‌) شنيدم‌ كه‌ فرمود: «زماني‌ كه‌ قائم‌ ما ظهور نمايد، خداوند گوش‌ها و چشم‌های‌ شيعيان‌ ما را به‌گونه‌اي‌ تقويت‌ مي‌كند كه‌ ميان‌ آنان‌ و قائم‌ (ع‌) نياز به‌ پيك‌ نيست‌، آن‌ حضرت‌ با آنان‌ سخن‌ مي‌گويد و آنان‌ سخن‌ او را مي‌شنوند، در حالي‌ كه‌ وي‌ در جايگاه‌ خويش‌ قرار دارد او را مي‌بينند (اصول‌ كافي‌، ‌240/ 8)». اين‌ حديث،‌ «نظريه‌ امتداد» مك‌ لوهان‌ را تداعي‌ مي‌كند كه‌ راديو را امتداد شنوايي‌ انسان‌ و هر يك‌ از رسانه‌ها را امتداد يكي‌ از حواس‌ انسان‌ تلقي‌ مي‌كند. در جامعه‌ جهاني،‌ از سوي‌ متون‌ ديني‌، نویده داده شده است که شرق‌ و غرب‌ عالم‌ به‌ هم‌ وصل‌ مي‌شود. به‌ تعبير امام‌ صادق‌(ع‌): «در زمان‌ قائم‌(ع‌) مؤمن‌ كه‌ در شرق‌ است‌ برادر خود را كه‌ در غرب‌ وجود دارد خواهد ديد و نيز مؤمني‌ كه‌ در مغرب‌ است‌ برادر خويش‌ را در مشرق‌ مي‌بيند(علامه‌ مجلسي‌،‌ 52، 391)». علم‌ و فناوري‌ در جامعه‌ موعود به‌ اوج‌ شكوفايي‌ مي‌رسد. امام‌ صادق‌ (ع‌) در روايتي‌ مي‌فرمايند: «علم‌ و دانش‌ 27 بخش‌ است‌؛ تا زمان‌ ظهور دو بخش‌ را مردم‌ كشف‌ مي‌كنند، 25 بخش‌ بقيه‌ را قائم‌ (عج‌) در ميان‌ مردم‌ منتشر مي‌سازد و علم‌ و دانش‌ به‌ كمال‌ خود مي‌رسد(علامه‌ مجلسي‌، 52‌، 328)». هم‌زمان‌ با رشد فناوري‌ و دانش‌، دين‌ نيز به‌ كمال‌ خود مي‌رسد. دين‌ حقيقي‌ كه‌ حتي‌ ائمه‌ هدي‌ (ع‌) نيز مؤفق‌ به‌ تحقق‌ كامل‌ آن‌ نشدند ظهور می‌یابد. امام‌ حسين‌ (ع‌) تشكيل‌ دولت‌ كريمه‌ و كمال‌ آن‌ را به‌ زمان‌ ظهور موكول‌ نموده‌ و مي‌فرمايند: «براي‌ هر مردمي‌ دولتي‌ است‌ كه‌ به‌ انتظارش‌ مي‌نشيند و دولت‌ ما در آخرالزمان‌ ظهور پيدا مي‌كند(همان‌،‌ 51 / 14)». با مطالعه‌ متون‌ ديني‌ دربارة‌ جامعه‌ موعود جهاني‌ در مكتب‌ تشيّع‌، اين‌ نتيجه‌ حاصل‌ مي‌شود كه‌ از نگاه‌ درون‌ ديني‌، رشد ارتباطات‌ و فناوري‌ نه‌ تنها با دين‌ تعارض‌ ندارد، بلكه‌ كاملاً همبستگی دارند و هر دو از شاخص‌هاي‌ عمده‌ دولت‌ كريمه ‌هستند. به‌ تعبير قرآن‌ كريم‌ «ان‌اللّه‌ لا يُغّير ما بقوم‌ حتي‌ يُغيّر و ما بانفسهم‌» (رعد،‌ 11). طبق‌ اين‌ آيه،‌ تغيير نگرش‌ مردم،‌ مقدمه‌ تغيير وضعيت‌ است‌. علي‌(ع‌) مي‌فرمايند: «یغبقون کاس الحکمه بعد الصبوح»(نهج البلاغه، خطبه150)، یعنی مردم هر بامداد، جامی از خرد و حکمت می‌نوشند. این تعبیری نمادین است از این حقیقت که دوران موعود، دوران حکومت خرد و دسترسی به اطلاعات است.

همچنین از امام صادق (ع) نقل شده است که: «در دوران حکومت امام عصر(عج) عدالت در خانه‌ها و اتاق‌های مردم نفوذ می‌کند، چنان که سرما و گرما نفوذ می‌کند (مجلسی، 52 / 362)». و این بیانی نمادین، بر ورود عدالت به زوایای زندگی انسانی است.

با ميزان‌ انعكاس‌ دين‌ در رسانه‌ها، جامعه‌ اطلاعاتي‌ در سايه‌ رشد و شكوفايي‌ فناوري‌ اطلاعاتي‌ و قبل‌ از رسانه‌ها شكل‌گرفته‌ است‌. يكي‌ از راه‌هاي‌ مهم‌ براي‌ كشف‌ ميزان‌ حضور دين‌ در جامعه‌ اطلاعاتي‌، فرايند انعكاس‌ مطالب‌ ديني‌ در مطبوعات‌ و رسانه‌ها است؛ زيرا رسانه‌ها نماد جامعه‌ اطلاعاتي‌ هستند. ترنر در سال‌ 1994 در آمريكا مي‌نويسد: «امروزه‌ مرور سريع‌ صفحه‌ اول‌ يك‌ روزنامه‌، ما را آگاه‌ مي‌كند كه‌ دين،‌ يك‌ نيروي‌ بسيار عمده‌ و پرجنب‌ و جوش‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از جمله‌ خود من‌ در همين‌ چند دهه‌ قبل‌ پيش‌بيني‌ كردند و این نیرو از بين‌ نمي‌رود(ترنر، ترجمه فولادي، 1387، 303)».

برخي،‌ كاهش‌ شركت‌ مردم‌ در مناسك‌ مذهبي‌ را نشانه‌ دين‌گريزي‌ و شاخص‌ حركت‌ جامعه‌ به‌ سوي‌ سكولاريزم‌ تفسير مي‌كنند؛ اما چنين‌ تصويري‌ در رويكرد تفهیمي‌ اشتباه‌ است‌. تامپسون‌ معتقد است‌ که سنت‌ براي‌ بقا به‌ تكرار و اجراي‌ مجدد در طول‌ زمان‌ نياز دارد؛ اما در جامعة‌ رسانه‌اي‌ چنين‌ نيازي‌ وجود ندارد. رسانه‌ها، سنت‌ها را حفظ‌ مي‌كنند و موجب گسترش روابط ديني مي‌شوند. بنابراين‌ افراد با اعتماد به‌ انعكاس‌ سنت‌ در رسانه‌ها، در مناسك‌ كمتر شركت‌ مي‌كنند. تامپسون‌ با يك‌ مثال‌ ساده‌ اين‌ قضيه‌ را تفهيم‌ مي‌كند. فرض‌ كنيد يك‌ مناسك‌ سنتي‌ از تلويزيون‌ پخش‌ مي‌شود، اكثريت‌ افراد جامعه‌ تماشا مي‌كنند و احساس‌ تعلق‌ به‌ مناسك‌ دارند؛ اما با وجود تلويزيون،‌ حضور فيزيكي‌ را ضروري‌ نمي‌دانند. «تثبيت‌ محتواي‌ نمادين‌ در محصولات‌ رسانه‌اي‌ (كتاب‌، فيلم‌ و غيره‌) شكلي‌ از تداوم‌ زماني‌ فراهم‌ مي‌سازد كه‌ نياز به‌ تكرار يا اجراي‌ مجدد را از بين‌ مي‌برد. بدين‌ ترتيب‌، زوال‌ برخي‌ از جنبه‌هاي‌ آييني‌ سنت‌ (حضور در كليسا و غيره‌) لزوماً نبايد به‌ عنوان‌ زوال‌ سنت‌ تعبير شود؛ بلكه‌ مي‌تواند تنها، بيان‌كننده‌ اين‌ حقيقت‌ باشد كه‌ حفظ‌ سنت‌ در طول‌ زمان‌ به‌ تكرار و اجراي‌ مجدد، كمتر وابسته‌ است‌. در واقع‌ سنت‌ بيش‌ از پيش‌ در روند مناسك‌زدايي‌ قرار مي‌گيرد(تامپسون‌، ترجمه اوحدي، 1380، 240)».

1. تربيت ديني چيست؟ و هدف غایی مطرح در آن كدام است؟

دین، نوعی زندگی است و تربیت دینی،[5] فرآیندی است که آدمی را برای نحوه خاصی از حیات(به تعبیر علامه جعفری، حیات معقول) مهیا می‌سازد(حسینی، 1379، 189). این نحوه زندگی، بر مبنای اصول، قواعد و راهبردهای از پیش تعیین شده‌ای شکل می‌گیرد که از طریق دین و عقاید و شریعت به آدمی عرضه شده است.

مروری بر مفاد متون دینی و فرهنگی، ما را با این واقعیت غیرقابل انکار روبرو می‌سازد که دین (اسلام)، یک پدیده جهانی است و در تجربه تاریخی خود همواره برای جهانی شدن کوشیده است و امروزه نیز دین‌دارن و پیروان آئین حنیف اسلام باید برای جهانی شدن آن بکوشند.آیات قرآنی به صراحت یا به صورت غیرمستقیم از جهانی بودن رسالت پیامبر(ص) و محدود نبودن آن به عصر مشخصی سخن گفته و نگاه جهانی دین را حکایت کرده است( انبیاء/ 107).

زارعان(1379) می‌نویسد: گاه از تربیت دینی، تربیت به معنی الاعم اراده می‌شود. این معنی شامل همه ابعاد تربیتی در یک بستر دینی شده و می‌توان آن‌را با تربیت اسلامی مترادف دانست. منظور این است که کودک، نوجوان یا جوان مسلمان به گونه‌ای آموزش ببیند و تربیت شود که شخصیت او با اهداف دینی مطرح شده در قرآن شریف و روایات، هم‌گونی داشته باشد و نهایتاً آن‌گونه باشد که بتوان او را مسلمان به معنای واقعی کلمه دانست.

گاهی از تربیت دینی، به تربيت به معنی الاخص یاد می‌کنیم. در این اصطلاح، در بین همه ابعاد تربیتی، به رشد معنوی و اعتقادی توجه ویژه‌ای می‌شود و بدین وسیله سایر ابعاد تربیتی و حتی بُعد اخلاقی از بحث خارج می‌شود. به منظور تمایز این بعد خاص تربیتی، این نوع تربیت دینی را تربیت ایمانی یا معنوي[6]می‌نامیم. بر اساس این تعریف خاص، دیگر نمی‌توان در تبیین تربیت دینی، منابع اخلاقی را اصل قرار داد. آری اخلاق اسلامی از دین نشئت گرفته و در تعریف هدف و همچنین در راه رسیدن به آن از دین کمک می‌گیرد. اما سخن این است که می‌توان مسائل تربیت دینی را از مسائل تربیت اخلاقی جدا نمود و برای هر کدام باب مستقلی باز کرد؛ مراد از این نوع آموزش و پرورش این است که شرایطی برای فرد مورد تربیت ایجاد شود تا نگرش او نسبت به خود، جهان اطراف و خالق این جهان بر اساس آنچه «خود» می‌یابد و فطرت او اقتضا می‌کند رشد کرده و آنچه را که لازمۀ پیمودن این مسیر است فراگيرد. به دیگر سخن، همچنان‌که این معنا از تربیت دینی را تربیت ایمانی نامیدیم، مراد این است که شرایطی برای متربی فراهم آید تا ایمان او تقویت شود و جایگاه خود را در کل مجموعه هستی بازیابد.

هدف تربیت دینی آن است که افراد جامعه را در فهم دین یاری رساند تا آ‌ن‌ها بتوانند آگاهانه درباره آن بیندیشند. این کار زمانی ممکن است که اذهان و عواطف آدمی، درهای خود را به روی دین نبندند و تصور نشود که دین چیزی منسوخ و مطالعه آن فاقد ارزش است. بنابراین تنها راه سعادتمند شدن انسان، بهره‌مندی او از تعلیم و تربیت دینی است(رحیمی، 1380، 41).

به طورکلی، تعریف تربیت دینی به منظور آشنا ساختن افراد با جریان کسب معرفت ایمانی و عقاید دینی است و همچنین پذیرش سنت‌ها و اعمال دینی، توجه به ملاحظات اخلاقی و رفتاری مورد تأیید دین و به عبارت دیگر ایجاد یا پرورش ایمان در افراد را در برمی‌گیرد. گریمیت[7] در این زمینه می‌نویسد: «تعلیم و تربیت مذهبی به فعالیت‌هایی اشاره دارد که موجب پرورش ایمان در افراد می‌شود، به‌ویژه فعالیت‌هایی که به آشنا کردن کودکان و نوجوانان به هسته اصلی معرفت، ایمان و عقاید ایمانی و .... منجر می‌شود( خاکپور،1381 ، 149).

هدف غایی تربیت دینی(اسلامی)

قرآن کریم: «طاعت و بندگی خداوند بر اساس علم، معرفت، تقوا و عمل صالح».

پیامبرخاتم(ص): «طاعات و بندگی خداوند بر اساس علم، معرفت، تقوا و عمل صالح».

امام علی (ع): «طاعات و بندگی خداوند بر اساس علم، معرفت، تقوا و عمل صالح».

امام حسین و دیگر معصومین(ع): طاعات و بندگی خداوند بر اساس ایمان به خدا، پیروی از حق و مبارزه با باطل.

فارابی: «سعادت در سایه هدایت و راهنمایی الهی».

غزالی: «سعادت در سایه معرفت به خدای تعالی».

خواجه نصیرالدین طوسی: «درک معقولات و تمییز قبیح از جمیل».

ملاصدرا: «شناخت حق، راه راست و رستاخیز و عمل بر اساس رهنمودهای مربوط».

امام خمینی(ره): «شکوفایی فطرت و حصول اخلاق کریمه».

مرتضی مطهری: «پرستش خداوند(ایمان به خدا و عمل به اوامر خداوند)».

محمدباقر صدر: «قرب الهی(اعمال آگاهانه با نیت خالص)».

2. رسانه‌های پست‌مدرن کدامند و ویژگی آنهاچیست؟

رسانه‌هاي جمعي، عنصري مركزي در دوره پست‌مدرن هستند؛ زيرا آنچه ما واقعي مي‌پنداريم، شكل گستردۀ چيزي است كه رسانه‌ها واقعي مي‌خوانند. نشانه‌ها و تصاوير فرهنگي رسانه‌ها، ما را از هر سو بمباران مي‌كنند. به گفته بودريار[8] ما وارد جهان وانموده‌ها[9] شده‌ايم. اين نشانه‌ها، همچون رونوشت يا الگويي از ابژه‌ها يا رويدادهاي واقعي عمل مي‌كنند. در دوره پست مدرن، وانموده، چيزي بيش از يك رونوشتي از جهان نيست. واقعيت اجتماعي را رمزها[10] و الگوهايي كه ادعا مي‌كنند واقعيت صرف را بازتاب مي‌دهند، مي‌سازند(محمدي شكيبا، منصور كيايي، 1384، 36).

ظهور رسانه‌هاي الكترونيكي، جامعه را از دنياي چاپ مكانيكي، عيني، ساده و بصري به جهاني الكترونيكي بدل ساخته كه جذاب، پيچيده، مشاركتي، بي‌واسطه و صوتي است (هوراكس، ترجمه تربتي و صادقي لواساني، 1381، 66).

عناصر اساسي تغییرات فرهنگ رسانه‌هاي پست مدرن

1. عنصر معرفت‌شناسي(واژه و تصوير): اولين تغييري كه در طي چند دهه گذشته، شاهد آن بوده‌ايم، تغيير معرفت شناسي است. در سال‌هاي اخير، تغيير دراماتيك رسانه از واژه به تصوير رخ داده است. چنان‌كه همگان اذعان دارند، يك تصوير خوب از هزاران واژه ارزشمندتر است. اين در حالي است كه بيش از 70درصد آمريكاييان، بيشتر اطلاعاتشان را از تلويزيون مي‌گيرند.

2. عنصر فناورانه (ديجيتالي شدن): هم اكنون ذخيره سازي اطلاعات و داده‌ها، ارسال و دريافت نامه‌هاي شخصي و اداري به جاي مواد چاپي، ديجيتالي شده است. نماد بزرگ اين تغيير، رايانه شخصي افراد است كه امكان ديجيتالي كردن اطلاعات را براي همگان فراهم کرده؛ چنان‌كه بيش از 50 درصد آمريكاييان، هم‌اکنون از اينترنت به عنوان پايگاه قانوني براي ارسال و دريافت اطلاعات استفاده مي‌كنند.

3. عنصر فرهنگي(شخصي شدن): ما مي‌توانيم همه روزه از طريق اينترنت با همديگر در هر مكان و زمان ملاقات كنيم. نماد بزرگ خصوصي كردن محتواي رسانه، احاطه و رشد بي‌سابقه وبلاگ‌ها است. وبلاگ، دفتر خاطرات شخصي و روزانه‌اي است كه فرد مي‌تواند اتفاقات روزمرۀ زندگي كاري و شخصي خود را در آن قرار داده و ذخيره كند.گسترش فرهنگ رسانه‌اي، از نمادهاي شاخص دوران پست‌مدرن است(نوحی، 1385، 112-113).

4. عنصر زيبايي‌شناسي(هم‌گرايي): تا ديروز هر يك از رسانه‌ها، مانند راديو، تلويزيون، تلفن، كتاب، روزنامه، اينترنت و ... به‌طور مجزا از هم بودند و براي گرفتن كتاب و روزنامه بايد به بازار مراجعه مي‌كرديم يا براي ديدن فيلم به سينما مي‌رفتيم و ...، ولی در دوران حاضر، شما مي‌توانيد تلويزيوني داشته باشيد كه هم ويدئو، سي‌دي، راديو و انواع كارت‌هاي حافظه را در خود جاي دهد؛ حتي شما مي‌توانيد با تلتكس آن مطالب مهم روزنامه را نيز به منزل‌تان بياوريد يا اينكه با يك گوشي تلفن، به راديو گوش داده، تلويزيون نگاه كنيد، از طريق اينترنت جستجو كنيد، كتاب بخوانيد، فيلم، موسيقي يا برنامه‌هاي آموزشي ببيند، عكس بگيريد، فيلم‌برداري و در آخر نيز مكالمه كنيد. اكنون زمان فرو ريختن اين مرزها است، چنان‌كه همه موارد گفته شده با هم تركيب شده‌اند(نوحی، 1385، 112-113).

5. عنصر اقتصادي(فرا تجاري كردن): رسانه‌هاي پست‌مدرن با ايجاد جذابيت، تبليغات زياد و امكاناتي كه به لحاظ كاربردي دارد، افراد را به خريد و مصرف آن سوق مي‌دهد.

يك تعريف از پست‌مدرنيسم، اجتماع را به گونه‌اي توصيف مي‌كند كه تصاوير، مقدم بر واقعيت هستند، تا جایي‌كه تجربيات ارائه شده به‌ وسيله تلويزيون و ساير رسانه‌ها، بيشتر سازندۀ تجربيات روزمره ما هستند و نقش بزرگتري در شكل‌دهي مفروضات و ادراكات ما از واقعيت‌ها دارند در مقایسه با آن تجربياتي كه ما خودمان متحمل مي‌شويم(ندايي، 1385، 85).

يكي از نتايج اصلي رسانه‌اي شدن تربيت مدرن، آگاه شدن ما از عمل و تربيت ديگران است و اين امر از لحاظ تاريخي بي‌سابقه است(هوور و لاندباي، ترجمه آريايي نيا، 1382، 315). باید گفت ما در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه بيش از پيش با دگرگوني و عدم اطمينان مواجه است، شرايطي كه «گيدنز[11]» آن را دنياي از هم‌گسيخته ناميده است. به اعتقاد او، در جستجوي شرايطي بهتر يا بدتر، ما در شرايط نظمي جهاني قرار داريم كه هيچ‌كس آن را به درستي درك نمي‌كند، اما بر همه ما مؤثر است(محسني، 1380، 120). همان‌طور كه جان فيسك [12] اظهار مي‌دارد، جامعه اشباع شده از نشانه‌های ما، دال بر تفاوتي مفهومي بين عصر حاضر و دوران گذشته است. انسان با يك ساعت تماشاي تلويزيون، احتمالاً بيش از تمام عمر، عضوي از جامعه پيشا – صنعتي، تصوير مي‌بيند(فيسك، به نقل از محمدی شکیبا، 1384، 41).

رسانه‌هاي عصر پست‌مدرن، اتوپيا[13] مي‌سازند. بشر در ذهن خود، بهشت آرماني و زميني را پرورانده بود ولي در دوران كنوني به كمك رسانه‌ها، این بهشت نصيبش شده است. همان‌طوري كه منظور از اتوپياي افلاطوني، غايت حاكميت انسان بركره زمين است، بشر پست مدرن با كاربرد رسانه‌ها به اين اتوپيا دست پيدا مي‌كند. البته ما در اينجا مي‌توانيم براي كاربردي كردن اين مفهوم در كشور خودمان واژه «مدينه فاضله» را به كار ببريم در صورتي كه واژه هاي غربي آن «اتوپيا» و «ناكجاآباد» است.

از دیگر ویژگی‌های کاربردی رسانه دوران پست مدرن

1. افزايش تعداد فراگیران: رسانه پست‌مدرن به دلیل ماهیتش، کارایی انجام کار گروهی و فردی را دارد و به دلیل داشتن این انعطاف و نیز جذابیت‌های خاص رسانه‌ای خود که فراگیر را به سمت دنیایی فراتر از آنچه قرار دارد می‌کشاند، موجب افزایش تعداد فراگیر می‌شود.

2. حذف بسياري از موانع فيزيكي و جغرافيايي در تدريس: رسانه‌های پست‌مدرن به دلیل اینکه الکترونیکی هستند و در مسافت‌های طولانی از فراگیر قرار دارند، در هر زمان در دسترس فراگیر قرار می‌گیرند.

3. دسترسي سريع و مؤثر به منابع اطلاعاتي گوناگون جهانی: این رسانه‌ها به دلیل سرعت بالا و گستردگی که دارند تا فراگیر اراده کند از مطالب و منابعی آگاهی به دست آورد، به سعت در اختیار او قرار داده می‌شود.

4. ايجاد موقعيت‌هاي اجتماعي واقعي براي مسئله‌يابي، حل مسئله، پژوهش و كار گروهي: رسانه پست‌مدرن، دیگر اشکالات مربوط به انزوای فراگیر و عدم درگیری او در زندگی واقعی را از طریق امکاناتی که در اختیار دانش‌آموز قرار می‌دهد تا او با استفاده از آن به کار گروهی، پژوهش و تفکر انتقادی و حل مسئله بپردازد.

5. دسترسي سريع و به‌موقع به اطلاعات، در زمان بسيار اندک: سرعت بالاي اين رسانه‌ها، به‌طوري كه الكتريسته، يك شبكه جهاني شبيه سيستم اعصاب مركزي انسان به وجود آورده و به ما این امكان را مي‌دهد‌ که جهان را همچون كل واحد درك كنيم و هر حادثه محلي، انعكاس جهاني داشته باشد(ساروخاني، 1373، 21).

6. ايجاد نگرش‌هاي جديد براي مواجه با مسائل اجتماعي و فرهنگي؛

7. ايجاد محيط غني براي بروز خلاقيت؛

8. ايجاد محيط‌هاي يادگيري جديد با عوامل و منابع مختلف؛

9. تأكيد بيشتر بر آموزش‌هاي بين رشته‌ايي؛

10. بالا بردن کيفيت، دقت و صحت مطالب علمي و درسي؛

11. سرعت بخشی به مطالعه فراگیر؛

12. ارزيابي دانشجو به صورت on line؛

13. ماندگاری بیشتر مطالب درسی با استفاده از امکانات Multimedia؛

14. اصلاح و ارتقای دانش و مواد آموزشی به سادگی و روش‌های مختلف؛

15. افزايش انگيزه براي خودآموزي؛

16. امکان برقراري ارتباط بيشتر وگسترده تر بين فراگیران و معلم به طور مداوم؛

17. جذب اساتيد ، معلمان و نيروي انساني زبده و متخصص مورد نياز از سراسر دنيا؛

18. افزايش کيفيت يادگيري و آموخته‌هاي فراگیران؛

1. 19 . سهولت دسترسي به حجم بسيار بالايي از اطلاعات و دانش‌هاي موجود در جهان؛

19. رفع مشکل کاهش ميزان يادگيري فراگیران به واسطه محدوديت زماني کلاس؛

20. عدم نیاز به صرف وقت و حضور در کلاس؛

21. امکان پذیری برخورداري از روش مطالعه انعطاف‌پذير، مطابق با نياز فراگیر؛

22. بهره‌گیری از مزاياي کار گروهي در مطالعه به صورت online؛

23. امکان پذیری کنجکاوي و ابتکار بيشتر در دسترسي به تکنولوژي‌هاي جديد؛

24. امکان پذیری یادگیری و تحصیل در بيش از يک درس يا رشته؛

25. امکان پذیری یادگیری در هر زمان؛

26. امکان پذیری یادگیری در هر مکان؛

27. کاهش هزينه هاي يادگيري؛ برداشته شدن محدويت‌هاى ناشى از جنس، نژاد، قوميت، موقعيت اقتصادى، اجتماعی و...؛

28. حذف سانسور و كنترل‌هاي سفت و سخت؛

29. از ميان برداشتن قسمتى از محدويت‌هاى ناشى از معلوليت‌هاى جسمى و ذهنى در فرايند يادگيرى؛

30. خودكار كردن نظام هاي اداري و اجرايي آموزش‌ و‌ پرورش؛

31. كاركرد اطلاع رساني و آگاهي‌سازي؛

32. كاركرد انسجام بخشي و گسترش روابط اجتماعي؛

33. كاركرد نظارتي؛

34. ايجاد ارتباط واقعي بين خواندن و نوشتن؛

35. تجزيه و تحليل منابع و تفكر به شيوه‌اي نو؛

36. افزايش مهارت‌هاي ارتباطي.

3. نسبت توانمندي‌هاي رسانه‌ها با ويژگي‌هاي مطرح در عناصر تربيت ديني چيست و رسانه چگونه مي‌تواند در خدمت عناصرمذكور باشد؟

در قرن حاضر رسانه باید بکوشد، با تمرین دادن انسان برای یک زندگی مشترک جهانی با هم‌نوعان خود، او را به سوی ارزش‌ها و اخلاقیاتی سوق دهد که کلّی و جهان شمول باشد تا انسان، جزمي[14] و تک‌بعدی بار نیابد، دارای حس هم‌دلی و هم‌یاری بالایی بوده و توانایی تحمل دیگران و معاشرت با آن‌ها را داشته باشد. از اين‌رو رسانه در جامعه اسلامي داراي چنين كاركردهايي است:

1. بسط نفوذ دين

رسانه مي‌تواند دين را در تلاش براي جذب مخاطبان جديد، تعميق باورهاي مؤمنان، بسط قلمرو و نفوذ به عرصه‌ها و ساحت‌هاي گوناگون حيات فردي و اجتماعي كمك كند. رسانه همچنين، ورود دين به عرصه‌هايي همچون امور تجاري و تبليغي كه در ظاهر تمايل چنداني به ورود بدان ندارد، تسهيل مي‌كند.

2. گفتمان ديني[15]

رسانه و فناوري‌هاي نوين با توجه به خصيصه گفتمان و در اختيار داشتن فرا رسانه‌هايي چون كامپيوتر، اينترنت، ماهواره‌ها و ساير رسانه‌هاي ديجيتالي نوين در فرايند تربيت، منجر به نهادينه كردن دين مي‌شود. به‌طوري كه با استفاده از اين امكانات، محيط چند رسانه‌اي(مولتي مديا) را ايجاد كرده و با تركيب انواع نوشته و متن، صدا، تصوير و ... محيط معنوي مناسب و ايده‌الی را پديد مي‌آورد و در اين گفتمان ديني، با گفتگو(ديالوگ) و تبادل آراء و مذاكره از طريق رسانه‌ها، زمينه تجربه ديني و بالطبع تربيت ديني ميسر مي‌شود. در چنین دنیای بدون مرزی امکان گفتگوی فرهنگ‌ها و گفتمان‌ها بیشتر فراهم شده و اجزاء و عناصر مختلف فرهنگی به صورت گریزناپذیری، با هم برخورد می‌کنند و درکنار یکدیگر قرار می‌گیرند و دنیای بسته، باز شده و موجب شكوفايي تربيت ديني مي‌شود.

مفهوم گفتمان ديني در طول زمان براي تربيت ديني، ارمغان‌هايي در پی‌داشته، است که می‌توان به، افزايش شكيبايي در برابر ديدگاه اديان ديگر، بالندگي تربيت اسلامي و پيدايش و رشد راه‌هاي نو براي حل مسائل و چالش‌هاي تربيت ديني و ارتقاي گرايش به همكاري و صميميت روابط بين فردي و بين‌گروهي با توجه به مفاهيم اسلامي، اشاره کرد.

3. تبليغ هرچه بيشتر دين

اشتهاي دين‌داران براي تبليغ آموزه‌هاي مذهبي خويش و عرضه آن به سايرين، به‌ويژه در چرخه رقابت ميان اديان، براي ورود به قلمرو استحفاظي يكديگر، معمولاً آن‌چنان زياد است كه در ترغيب ايشان به استفاده هر چه بيشتر و بهتر از آخرين فناوري‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي،كمترين ترديدي باقي نمي‌گذارد. به بيان برخي نويسندگان، دين‌داران از سال‌هاي پاياني دهه 1990 به دادو‌ستد اطلاعات مذهبي بر روي بزرگراه‌هاي اطلاعاتي پرداخته‌اند. عموم مذاهب و فرق و آيين‌هاي معنوي، روي شبكه جهاني چندين مركز اطلاعاتي دارند. هزاران فرد يا مؤسسه كه ميان آن‌ها معابد متروك نيز هست، به نوعي به آموزش‌هاي معنوي از طريق رايانه مشغول هستند. قرار گرفتن متون اسلامي در اين شبكه‌ها، نمايانگر تمايل دين‌داران به استفاده از هر نوع ابزار رسانه‌اي است .

4. تبليغ دين با قرائت‌هاي متكثر

دست‌يابي گسترده دين‌مداران و علاقه‌مندان تبليغ دين به رسانه‌هاي گوناگون داراي قابليت‌ها و ظرفيت‌هاي متنوع، امكانات وسيع و روزافزوني را براي پراكنش پيام دين با قرائت‌ها و روايت‌هاي گوناگون، اعم از رسمي و غيررسمي متناسب با نياز و تقاضاي مخاطبان و اقتضائات محيط فراهم ساخته است. برخي رسانه‌ها همچون اينترنت، به تريبوني همگاني براي مبلغان و سخنگويان مختلف تبديل شده و هر كس با توجه به علايق حرفه‌اي و تشخيص خويش از اين ظرفيت عظيم براي تبليغ انديشه‌ها و برداشت‌هاي ديني خود در شمارگان وسيع و به صورتي كنترل‌ناپذير استفاده ‌مي‌كند. ازاين‌رو، دست‌يابي آسان، امكان بهره‌گيري همگاني و تنوع قابليت‌هاي رسانه‌اي، زمينه پويايي براي رواج فهم‌ها، قرائت‌ها، تفسيرها و الگوهاي فكري گوناگونی، متكثر از آموزه‌ها و تعاليم دين فراهم ساخته است.

5. بازتوليد پيام‌هاي دين در قالب‌هاي جديد

از نگاه برخي، رسانه را بايد به عنوان يك فضاي جديد، يعني جايگاه و مكاني ويژه كه خلق يك متن جديد ديني را در خود مي‌پروراند، ملاحظه كرد؛ جايگاهي مسلماً متفاوت و گاه نوين كه نمادهاي جديد تقدس را با ظرفيت‌ها و معاني جديد مي‌آفريند. اين فضا، سبك‌هاي جديدي را براي ارائه و نمايش آن تعريف مي‌نمايد(بهار، 1386، 42). در واقع كار رسانه، ايجاد و خلق يك ‌متن ‌جديد، در فضاي جديد است.

6. تقويت روح جمعي

رسانه‌هاي فراملّي و فرامنطقه‌اي همچون ماهواره‌ها و اينترنت مي‌توانند وجدان جمعي و احساس تعلّق مشترك مؤمنان ساكن در مناطق گوناگون و پراكنده در گوشه و كنار جهان را تقويت كرده و به بازيابي هويت ديني آن‌ها، فراسوي هويت‌هاي متنوع ديگر كمك كنند. وحدت و پيوستگي آن‌ها را بر پايه اصول مذهبي مشترك، به رغم فاصله‌هاي مرئي و نامرئي تشديد كنند و امكان تأثيرگذاري آن‌ها بر فرايندهاي موجود جامعه جهاني را افزايش دهند.

7. ايجاد زمينه براي احساسات و تجربه ديني

تجربه ديني، نوعي احساس و دريافت شهودي است كه تحت‌تأثير ارتباط و جذب مستمر پيام‌هاي قدسي، تجربه حضور در مكان‌ها و زمان‌هاي خاص و مشاركت فعال در انجام اعمال عبادي و معنوي براي مؤمنان حاصل مي‌شود. نمايش‌هاي معنوي تلويزيوني در ايجاد و تشديد هم‌نوايي و هم‌دلي مخاطب، نقش محوري دارند. مخاطب گاه در صورت وجود فضاي روحي مناسب و عطف توجه عميق، پا به پاي مراسم عزاداري در حال پخش مي‌گريد، سينه مي‌زند و احساس هم‌رأيي و حضور در جمع هم‌كيشان معتقد خود را از طريق تماشاي این برنامه‌ها درك کرده و از مشاركت با واسطه خويش، احساس خرسندي، آرامش و كسب ثواب مي‌كند. به بيان ديگر، مخاطبان مجازي در صورت هم‌نوايي و هم‌دلي، بخشي از احساس و حظّ معنوي ناشي از تجربه ادراك بي‌واسطه زمان و مكان قدسي و نمادهاي مذهبي و مشاركت‌هاي آييني را از خلال تماشاي این برنامه‌های معنوی، از آن خود خواهند ساخت. در مواردي نيز پخش رسانه‌اي يك برنامه آييني به دليل كنترل اختلال‌هاي محيطي و افزايش آرايه‌هاي زيباشناختي در مقايسه با واقعيت، تأثير عميق‌تري بر روح مخاطب مي‌گذارد(خانيكي، 1386، 82).

8. بازيابي و خلق نمادهاي مقدس

از جمله اقدامات رسانه‌ها، خلق نمادهاي مقدس و بسط سپهر تقدس به اشيا و پديده‌هاي عادي است. به بيان برخي محققان، فلان قطعه از زمين، روستاي زادگاه و معبد و كليساي مقدس، قدرت افسون‌گري خود را از دست داده‌اند. در عوض، اين رسانه‌هاي گروهي هستند كه به خلق نمادهاي مقدس مي‌پردازند و قبيله كوچ‌نشين جوانان با اين توتم‌ها، احساس هويت مي‌كند و مي‌آموزد كه چگونه هر مكاني را كه براي استقرار و اسكان برمي‌گزيند، مقدس و سحرآميز كند(باربرو، 1385، 92). بارزترين نمود تلقّي قدسي از يك چيز، پذيرش راغبانه، هيبت و شكوه، حرمت‌انگيزي، اصالت ارزش و اعتبار معنوي آن است.

9. بسترسازي براي ايجاد تحول روحي

فيلم و برنامه‌هاي نمايشي در صورت بهره‌گيري از جاذبه‌هاي معنوي و عرفاني، پردازش‌هاي رسانه‌اي مناسبی برای پخش در اوقات ويژه و همچنین قدرت زيادي براي ايجاد تكانه‌هاي رواني مثبت و زمينه‌سازي براي تحول روحي در افراد دارند. به بيان ترنز، فيلم و ساير رسانه‌ها، افراد را وارد مرحله آستانه‌اي مي‌كنند كه طي آن ‌از زندگي ‌روزمره خود فاصله‌گرفته و براي تحول آمادگي مي‌يابند. اين امر موجب مي‌شود تا مراسم عبادي در جامعه، نه ‌نقش‌ محافظه‌كارانه، بلكه ‌نقش خلّاق ‌ايفا كنند(نوحی، 1385).

10. اطلاع‌رساني و اطلاع‌يابي از اديان گوناگون

با وجود رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی نظیر ماهواره، اینترنت و... افراد در جوامع مختلف، بیشتر از هر زمان دیگری توانسته‌اند راجع به دین‌ها و فرهنگ‌های مختلف آگاهی یابند و افق ديد پيروان يك دين را نسبت به وضعيت ساير اديان بسط داده و بالطبع در افزايش واقع‌بيني آن‌ها از يكديگر و كاهش پيش‌داوري‌هاي تعصب‌آلود مؤثر خواهد بود. رسانه‌ها می‌توانند به عنوان یکی ازمهم‌ترین ابزارهای تقویت جهان‌گستری با استفاده از آموزه‌های دینی در قالب نیازهای هزاره جهانی، بازتعریف و تجدید ساختار ايجاد كنند(رضايي زارچي، 1385، 264). به بيان برخي نويسندگان، يكي از آثار عصر اطلاعات، آسان‌تر شدن دست‌يابي به اطلاعاتي درباره تعاليم، آموزه‌ها و فعاليت‌هاي ساير مذاهب است. حتي كساني كه از تربيت تخصصي برخوردار نيستند، مي‌توانند به‌آساني به چنين اطلاعاتي دسترسي پيدا كنند(شاه محمدي،1385، 73).

11. الگو آفريني ديني

از ويژگي‌هاي رسانه اسلامي، آفرينش الگو و نماد تربيتي - ديني است؛ اين در حالي است كه در رسانه‌هاي غربي افرادي چون آرنولد شوارتزنگر، سيلوستر استالونه و افرادي ديگر، نماد تربيت و خشونت در فيلم‌هاي هاليوودي هستند و يا سامورايي‌ها در فيلم‌هاي ژاپني و.... كه از طريق خشونت طلبي، مصرف گرايي، سكس و ... به ارائه تصويري از انسان ايده‌آل غربي كه خود را فداي ديگران مي‌كنند، مي‌پردازد. رسانه اسلامي با توجه به رسالت ديني و اسلامي خود، نه تنها از ارائه خشونت طلبي، مصرف‌گرايي و ... جلوگيري مي‌كند بلكه آن را نفي مي‌كند. رسانه اسلامي با خلق كتاب‌ها، فيلم‌ها و بازي‌هاي رايانه‌اي و ... به خلق اسطوره تربيت ديني مي‌پردازد. رسانه اسلامي با تبعيت از سيره ائمه اطهار (ع) و با ارائه تصويري از زندگاني آن‌ها همچون ساده زيستي علي(ع)، واقعه كربلا و قيام حسيني، مباحث علمي امام صادق(ع) و با نمايش زحمات ومصائب پيامبر اعظم(ص) و حضرت علي(ع)، ساير دلاوران عرصه دين اسلام به ارائه الگو مي‌پردازد.

12. مدرسه مجازی[16]

رسانه اسلامي با بمباران اطلاعاتی در زمينه تربيت اخلاقي و ديني افراد جامعه، بدون اینکه نیازی به حضور فیزیکی فراگير باشد، تعاليم ديني و ارزشي را به او مي‌آموزد. همان طور كه حضرت امام خميني(ره) آن مرد خدايي فرموده‌اند: «رسانه را بايد به دانشگاه همگاني تبديل كنيم»؛ اشاره به همين قدرت رسانه‌ها است.

جمع‌بندی

دین و فناوری، هر دو مطابق با هم هستند؛ زیرا هر دو خاصیت جذب‌کنندگی و خیره‌کنندگی دارند. دین با یک سری دستورات آسمانی و هدایت‌گر، و فناوری و رسانه نیز با جذابیت‌های خاص خود می‌توانند دست به دست هم داده و به پیشبرد اهداف ديني در فعالیت‌های تربیتی کمک ‌كنند. امروزه با مطرح شدن بحث تربيت رسانه‌اي، مي‌توان از رسانه‌هاي پست‌مدرن در جهت تربيت ديني و به تفهیم این مسئله مهم واساسی پرداخت؛ زیرا که فناوری، در طراحی و ارائه فضای نمایشی این مفهوم، کمک شایانی خواهد کرد.

مطالعه رسانه‌ها و دين به ما كمك مي‌كند تا به درك علت و چگونگي تعامل يك نيروي اجتماعي مانند دين، با يك نيروي اجتماعي مسلط ديگر روزگار ما، يعني رسانه‌هاي ارتباطي نايل شويم؛ چرا كه یکی از دستاوردهای مهم عصر ارتباطات، آگاهی یافتن مردم از باورهای دینی دیگران است. رسانه‌ها براي افراد، نمادها، افكار و محتوايي معنوي و مذهبي فراهم مي‌كنند كه آن‌ها خودشان را در جست‌وجوي مذهبي فردي ببينند. رسانه‌ها همچنين بازتابي بودن و خودآگاهي را مورد حمايت قرار مي‌دهند تا اين نوع دين، ممكن و منطقي شود. بر اساس رهيافت‌هاي گوناگون نظري و تجربي مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه زندگي دين‌دارانه براي انسان در عصر ارتباطات، هم ممكن و هم مطلوب است. تربیت دینی در مفهوم اصیل آن به این معنا است که تدین، در ارتباطی از نوع تربیت در فرد شکل گیرد. در این پژوهش، تربیت دینی عبارت است از: تحول انسان موجود به انسان مطلوب در پرتو آموزه‌های دینی به‌طوری که آن‌ها را بفهمد، بپذیرد، دوست بدارد و درنتیجه به آن‌ها عمل کند.

رسانه‌ها با ايجاد برنامه‌هاي تربيتي و ديني زندة تلويزيوني و راديويي و.... همچنين برنامه‌هايي در جهت مشاوره دادن به شهروندان و دانش‌آموزان، باعث مي‌شود رسانه را از حالت خشك و مجازي آن خارج، و تبديل به نهادي پويا كند؛ زيرا حقيقت اين است كه تنها رسانه‌اي پويا مي‌تواند به بازتوليد تربيت ديني در جامعه بپردازد و نه رسانه‌اي كه گرفتار مناسبات توليدي و تكنولوژيك زندگي مدرن شهري است. رسانه دینی در خلال برنامه‌هاي تربيتي خود پنج وظیفه عمده دارند: نخست، زدودن خرافه وعقاید كهنه و منحط از چهره دین و دوم، جلوگیری از راه‌یابی بدعت در دین. در این میان باید رسانه دینی -اسلامي با موشكافی، راه را برای افكار متحجّر، مسدود سازند این افكار به بهانه مبارزه با بدعت‌گذاری، راه را بر هر نوع نوآوری و نواندیشی در عرصه دین می‌بندند. رسانه‌ها، رمز و راز و «جادو» را به‌تدريج ضعيف مي‌كنند. مطابق با اين ديدگاه، آن‌ها اين عمل را با اجازه دادن ما به ديدن «پشت صحنه‌ها» و با تضعيف قدرت جادو در زندگي‌مان انجام مي‌دهند؛ زيرا كه تجربه‌مان را هم عقلاني و هم راززدايي مي‌كنند. به هر روی، تحجر‌گرایی و بدعت‌گذاری در دین، بس خطرناك است. تبلیغ در حوزه دین به راستی گام نهادن بر روی لبه شمشیر است. باید در این میان، راه برای فكرهای جوان و نوآورگشوده شود تا شاهد درخشش دین در دنیایی باشیم كه خدا و دین را مرده می‌پندارند.

چنين مي‌نمايد كه نيازمندي و وابستگي دين و تربيت ديني به رسانه‌ها، بدين شرح است: بهره‌گيري مستمر دين از رسانه‌هاي گوناگون عصر جدید، به‌ويژه رسانه‌هاي گفتاري و نوشتاري در تبليغ پيام‌هاي تربيتي؛ نيازمندي رسانه‌ها به بهره‌گيري از دين و تربيت ديني در برنامه‌هاي خود، متناسب با نياز و تقاضاي مخاطبان مؤمن؛ ابزاري دانستن رسانه و قابليت‌هاي بسيار زياد آن براي انعكاس پيام تربيتي؛ انعكاس دين در قالب‌هاي گوناگون برنامه‌هاي رسانه‌اي و سازگاري آن با اقتضائات رسانه‌اي كه به تحقق پديده موسوم به «دين رسانه‌اي» منجر شده؛ محدوديت انكارناپذير رسانه‌هاي تصويري در انعكاس برخي پيام‌هاي متافيزيكي و داراي صبغه انتزاعي زياد؛ پذيرش برخي دخل و تصرفات اجتناب‌ناپذير كارشناسانه در مقام رسانه‌اي كردن پيام تربيتي دين؛ و اعتراف به خدمات گسترده رسانه‌ها به دين؛ همچون امكان‌يابي تبليغ بيشتر، بازتوليد پيام‌هاي تربيتي در قالب‌هاي متنوع، تقويت روح جمعي مؤمنان، ايجاد زمينه براي تجربه ديني، بازيابي و خلق نمادهاي مقدّس، بسترسازي براي ايجاد تحول روحي، تسهيل اطلاع‌يابي از وضعيت اديان و فلسفه تربيتي مختلف. لازم به ذكر است كه برخي انديشمندان با استناد به محدوديت‌هاي تكنولوژيك و ماهيت سكولار رسانه‌ها، قابليت آن‌ها براي انعكاس پيام دين را مورد مناقشات جدي قرار داده‌اند. در آخر نتيجه‌گيري مي شودكه:

1.گر چه‌ نقش‌ دين‌ در جامعه‌ رسانه‌اي‌ تغيير مي‌كند ولي‌ اين‌ تغيير به‌ مفهوم‌ سكولاريزاسيون‌ نيست‌.

2. ميزان‌ دين‌داري و تربيت ديني‌ در جوامع‌ اسلامي‌، بر طبق گزارش‌هاي‌ مختلف‌ آماري‌ و تفهيمي، بيشتر از ساير جوامع‌ است‌.

3. كاهش‌ شركت‌ مردم‌ در مناسك‌ ديني،‌ به‌ معني‌ زوال‌ آن‌ها نيست‌. مردم‌ با اعتماد به‌ تكرار سنت‌ها در رسانه‌ها احساس‌ نياز به‌ حضور مستقيم در این مناسک‌ نمي‌كنند. پس‌ رسانه‌ها، مناسك‌ رفتاري‌ را نه‌ تنها تضعيف‌ نمي‌كنند بلكه‌ موجب تداوم تربيت ديني‌ مي‌شوند.

4. برخلاف‌ متفكران‌ قرن‌ نوزدهم‌ كه‌ زوال‌ دين‌ را پيش‌بيني‌ مي‌كردند، در ميان‌ متفكران‌ اواخر قرن‌ بيستم‌ پيش‌بيني‌ تداوم‌ باورهاي‌ ديني،‌ الگوي‌ غالب‌ است‌.

5. از نگاه‌ درون‌ ديني‌، آينده‌ جهان‌ كاملاً اطلاعاتي‌ و ديني‌ است‌ و ارتباطات‌ جهاني‌، دين‌ و تعليم و تربيت هم‌سازي‌ دارند.

6. سكولاريزاسيون‌ عمدتاً يك‌ پديده‌ اروپايي‌ است‌. بازتاب‌ دين‌ در رسانه‌ها و نظام تربيتي‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ بيشتر از ساير جوامع‌ است‌.

راهکارها و پیشنهادهای اجرایی جهت کاربست یافته‌ها

در بعد فني، رسانه اسلامي براي پيش‌برد اهداف خود در جهت تربيت ديني بايد مخاطب‌شناسي كند از جمله:

1. فرهنگ‌پژوهی مخاطبان: یك رسانه برای تأثیر بر مخاطب، در اولین گام باید فرهنگ وی را بشناسد.

2. باز‌خورد پژوهشی مخاطبان: رسانه از تأثیرگذاری پیام خود بر مخاطب و میزان آن، آگاهی یابد.

3. زیبایی‌پژوهی مخاطبان: میزان زیبایی‌شناسی یك برنامه‌ساز در ارائه و معرفی مطلوب یك برنامه تأثیر مستقیم دارد.

4. آسیب‌پژوهی مخاطبان: زمانی می‌توان انسان‌های یك سازمان و جامعه را خوب پرورش داد كه آموزش‌ها در راستای نقاط ضعف و رفع كمبودهای آن‌ها باشد.

5. فراغت‌پژوهی مخاطبان: در اوقات فراغت چه زمان‌هایی و چه برنامه‌هایی بیشترین اثر‌بخشی را دارد.

6. باورپذیری مخاطبان از برنامه‌ها: مخاطبان به چه میزانی به برنامه‌های(با موضوع دین)، اطمینان و باور دارند. چون دیدن و مشاهده كردن بدون باور، نه تنها مفید نیست بلكه موجب اتلاف فكر، سرمایه و وقت جامعه می‌شود. و در بُعد كاركردهاي تربيتي رسانه اسلامي بايد:

1. رشد رسانه و تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی، فرصت خاصی را برای گسترش دین و تعالیم و باورهای اسلامي در سطح جهانی بوجود آورده که لازم است سیاست‌مداران و مسئولان ذی‌ربط در جهت فراهم کردن زیر ساخت‌های لازم برای گسترش باورها و آموزه‌های دینی در سطح جهانی تلاش نمایند.

2. عدم برابری تکنولوژی و فن‌آوری اطلاعاتی در کشورهای پیشرفته و جهان سوم باعث شده است که فرصت نابرابری برای انتقال ارزش‌ها، دینی جهانی برای کشورهای مختلف فراهم شود که کشورهای مسلمان باید در جهت تقویت و به‌سازی زیرساخت‌های ارتباطی برای تبلیغ و آموزش تعالیم و باورهای دینی خود در سطح جهان بکوشند.

3. از آنجایی که نیروی انسانی متخصص و متعهد در نظام آموزشی هر کشور رکن اساسی دارد، لذا شایسته است مسئولان نظام تربیتی ایران در جهت پرورش و به‌روز کردن مربیان و معلمان تربیت دینی و آشنایی با فرصت‌ها و تهدیدهای عصر حاضر بکوشند.

4. تغییر در ساختار روش‌ها و محتوای منابع تربیت دینی در جامعه کنونی با توجه به تغییرات شرایط زمانی و مکانی و به کارگیری روش‌های جدید در آموزش رسانه‌اي .

5. تجديدنظر در همكاري و روابط نظام تعليم و تربيت، رسانه‌ها و نهادهاي مذهبي.

6. همكاري بين‌المللي با سازمان‌ها و نهادهاي ديني، تربيتي و رسانه‌اي و استفاده از تجربيات آنها.

منابع‌

* قرآن

* نهج البلاغه

1. افتخاري‌، اصغر؛ چهره‌ دوم‌ جهاني‌شدن‌؛ تهران: نشر مطالعات‌ راهبردي‌،1380.

2. باربرو، جيزس مارتين؛ رسانه‌هاى گروهى به مثابه جايگاه مقدس‌سازى دوباره فرهنگ‌هاى معاصر، تهران: انتشارات صدا و سیما، 1385.

3. باهنر، ناصر؛ رسانه‌های جمعی و تولیدات دینی برای کودکان : ارائه رویکردی ارتباطی فرهنگی ، فصلنامنه تحقیقات فرهنگی ، سال اول، شماره 3، پاییز1387.

4. بهار، مهرى؛ تلويزيون، ابژه‌هاى دينى و سكولاريسم؛ فصلنامه رسانه؛ ويژه‌نامه دين و رسانه،1386.

5. پستمن، نيل؛ تكنوپولى: تسليم فرهنگ به تكنولوژى؛ ترجمه صادق طباطبائى؛ تهران: سروش، 1383.

6. پورطهماسبي، سياوش؛ نقش و عملکرد تربیتی رسانه در عصر پست مدرن، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، 1387.

7. پورطهماسبي، سياوش؛ تاثير رسانه و فناوري‌هاي نوين بر ظهور جامعه اطلاعاتي و درك چالش‌ها و پارادايم‌هاي نوين برنامه درسي در عصر جهاني شدن؛ هشتمين همايش ملي مطالعات برنامه درسي ايران جهاني‌شدن و بومي ماندن برنامه درسي:چالش‌ها و فرصت‌ها، دانشگاه مازندران: آبان ماه، 1387.

8. تامپسون‌، جان‌؛ رسانه‌ها و مدرنيته‌؛ ترجمه‌ مسعود اوحدي‌، تهران‌: سروش‌، 1382.

9. حسني، محمد؛ فرهنگ و رسانه هاي نوين؛ قم: انتشارات مركز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما و دفتر عقل، 1385.

10. حسینی، سیدعلی اکبر؛ تعلیم و تربیت اسلامی؛ تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1379.

11. خاکپور، مسعود؛ «مبانی نظری آسیب شناسی تربیت دینی درنوجوانان وجوانان»، مجموعه مقالات آسیب‌شناسی تربیت دینی درآموزش وپرورش؛ تهران: موسسه فرهنگی محراب قلم، 1381.

12. خانيكي، هادي؛ دين و نهاد ارتباطات؛ فصلنامه رسانه، سال هجدهم، شماره 1، بهار، 1386.

13. رحیمی، علی‌رضا؛ تعلیم و تربیت دینی، معرفی رویکرد بصیرت‌گرا؛ نشریه رشدآموزش ابتدایی؛ شماره4، 1383.

14. رضايي زارچي، محمد رضا؛ بررسی نسبت جهاني‌شدن با تربيت ديني؛ پايان‌نامه كارشناسي ارشد، تهران: دانشكده علوم انساني ، دانشگاه شاهد، 1385.

15. زارعان، محمدجواد؛ «تربیت دینی ، تربیت لیبرال»؛ نشریه معرفت، شماره33، 1379.

16. ساروخاني، باقر؛ جامعه شناسي ارتباطات؛ تهران: انتشارات اطلاعات، 1368.

17. شاه‌محمّدى، عبدالرضا؛ عصر ارتباطات و اطلاعات جهانى‌شدن دين؛ فصلنامه پژوهش و سنجش؛ شماره 35، 1385.

18. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ جلد52، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363.

19. محسني، منوچهر؛ جامعه شناسي جامعه اطلاعاتي، تهران: انتشارات ديدار، 1380.

20. محمدي،كريم‌خان؛ جامعه اطلاعاتي و دين؛ فصلنامه رسانه؛ سال شانزدهم، شماره 2، تابستان، 1384.

21. محمدي شكيبا، محمد؛ منصوركيايي، نادر؛ رويكرد پست مدرنيستي به رسانه؛ فصلنامه پژوهش و سنجش، سال دوازدهم، شماره 41، بهار، 1386.

22. ميرزا رضي، سميه؛ فرصت‌ها و تهديدهاي ناشي از گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات در تربيت‌ديني دانشجويان از ديدگاه هيئت علمي دانشگاه اصفهان؛ پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه اصفهان: دانشكده علوم تربيتي، 1386.

23. ندايي، اميرحسين؛ كاركرد عناصر هنر شرق در نماهنگ ها (با رويكردي بر تصوير پردازي پست‌مدرن تلويزيوني)؛ رساله دكتري؛ تهران: دانشكده هنر، دانشگاه تربيت مدرس، 1385.

24. نوحي، زهرا؛ جريان سيال ذهن در فيلم‌نامه پست‌مدرن؛ پايان نامه كارشناسي ارشد؛ تهران: دانشكده هنر، دانشگاه تربيت مدرس، 1385.

25. هوراكس،كريستوفر؛ پست مدرنيسم و مجازي شدن در نگاه مارشال مك لوهان؛ ترجمه سروناز تربتي و نادر صادقي لواساني؛ تهران: نشر گفتمان، 1381.

26. هوور، استوارت ام. ونات‌لاندباي؛ رسانه، دين و فرهنگ؛ ترجمه مسعود آريايي‌نيا، تهران: سروش، 1382.

27. Hoover,Stewart M.Religion in the Media Age, Routledge ,2006.

28. Hoover , Stewart , Mass Media Religion: The Social Sources of the Electronic

Church, London: Sage,1988.

29. Suman, M., et. Al, Religion and Prime Time Television ,London: Prager;1997.



.[1] دانشگاه آزاد اسلامي، واحد بیله سوار،گروه مشاوره،ایرانEmail: tahmasbesiavash@yahoo.com.

[2] . دبیر آموزش و پرورش شهرستان بیله سوار.

[3].Globalization

[4].Hoover

[5]Religios Education .

[6]. Spiritual Education

[7]Grimmit .

[8]Baudrilart .

[9]. Simulacra

[10]. Codes

[11] Giddnes

[12]Fiske.

[13]. Utopia

[14]1.Dogmatic

[15]. Discourse

[16]. Hyper – School

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
سرمقاله

سرمقاله

امپریالیسم رسانه ؛ چالش ها و بایدهای تربیتی

امپریالیسم رسانه ؛ چالش ها و بایدهای تربیتی

فقدان سواد رسانه‌ای از یک‌سو و تأثیر امپریالیسم رسانه‌ای از سوی دیگر، زمینه را برای به چالش کشیدن ارزش‌ها و بایدهای اخلاقی و تربیتی فراهم ساخته است. رسانه‌های فراملّی از جمله اینترنت به تبلیع ارزش‌های حاکم بر جوامع غربی پرداخته و...
بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

امروزه رسانه‌ها به عنوان يکي از ابزارهاي اصليِ انتقال و گسترش ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي، در رفتار کودکان و نوجوانان و تغيير رفتار اجتماعي آنان، داراي نقش مهمي است. هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير رسانه‌ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان است.
آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

این محتواها که برخاسته از مکاتب فلسفی، همچون اومانیسم، هدونیسم و پست‌مدرنیسم هستند، جهان‌بینی و گرایش‌های کودکان را به صورتی بسیار نرم و تدریجی به‌سوی مکاتب الحادی غرب سوق می‌دهند و زمینه گرایش و انتخاب آنها را در بزرگسالی، نهادینه می‌کنند.
پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

سرمقاله

سرمقاله

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

امروزه رسانه‌ها به عنوان يکي از ابزارهاي اصليِ انتقال و گسترش ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي، در رفتار کودکان و نوجوانان و تغيير رفتار اجتماعي آنان، داراي نقش مهمي است. هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير رسانه‌ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان است.
جهانی شدن و بحران مادری

جهانی شدن و بحران مادری

مقاله حاضر با نگاه نقادانه به روند جهانی‌شدن در حوزۀ مادری، به بررسی سه بعد از ابعاد این روند(موقعیت ساختاری، بعد فرهنگی و سیاسی) و عناصر هر یک و ارتباط آنان بر تغییرات نقش مادری در جهان پرداخته است.
تلویزیون وتربیت دینی کودکان

تلویزیون وتربیت دینی کودکان

نتايج تحقيق، نشان مي‌دهد که تلويزيون داراي تأثيرات مثبت ومنفي بر کودکان است. در اين رسانه مي‌توان با استفاده از شيوه‌هاي اعطاي بينش، اسوه‌سازي، تلقين والقا، آراستن ظاهر وتزيين کلام در جهت تربيت ديني کودکان گام برداشت. همچنين...
Powered by TayaCMS