آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

این محتواها که برخاسته از مکاتب فلسفی، همچون اومانیسم، هدونیسم و پست‌مدرنیسم هستند، جهان‌بینی و گرایش‌های کودکان را به صورتی بسیار نرم و تدریجی به‌سوی مکاتب الحادی غرب سوق می‌دهند و زمینه گرایش و انتخاب آنها را در بزرگسالی، نهادینه می‌کنند.
1
آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

زهره باقری نژاد [1]

چکیده

امروزه هر یک از اقشار مختلف مردم، به نوعی مخاطب و هدف رسانه‌ها قرار گرفته‌اند. در این میان، کودکان به دلیل تلقین‌پذیری بالا و قدرت تعقل و تجزیه و تحلیل پایین، در قبال پیام‌های رسانه، بسیار منفعل عمل می‌کنند. بخش عمده‌ای از برنامه‌های کودکان، در قالب انیمیشن است که توسط شرکت‌های بزرگ بین‌المللی تولید می‌شود. این برنامه‌ها بسیار جذاب بوده و می‌تواند آنان را ساعت‌های طولانی سرگرم کند. از طرفی امروزه در جامعه ما انیمیشن‌های دوبله شده، مقبولیتی عام یافته و والدین تمایل زیادی برای خرید آنها دارند و صدا و سیما نیز به صورت گسترده‌ای به نمایش این برنامه‌ها می‌پردازد؛ غافل از این که محتوای انیمیشن‌های انیمیشن‌ها، مورد بررسی قرار گرفته است. این محتواها که برخاسته از مکاتب فلسفی، همچون اومانیسم، هدونیسم و پست‌مدرنیسم هستند، جهان‌بینی و گرایش‌های کودکان را به صورتی بسیار نرم و تدریجی به‌سوی مکاتب الحادی غرب سوق می‌دهند و زمینه گرایش و انتخاب آنها را در بزرگسالی، نهادینه می‌کنند.

واژگان کلیدی: انیمیشن، تربیت، والت دیزنی، پست‌مدرنیسم، امانیسم، هدونیسم .

مقدمه

چند سالی است که انیمیشن‌های دوبله شده در تیراژ بالا، در دسترس خانواده‌ها قرار گرفته و شبکه توزیع خانگی در کنار پخش آنها از صدا و سیما، دسترسی به آنها را بسیار آسان کرده و باعث شده هر برنامۀ انیمیشنی، قابلیت بارها دیده شدن را بیابد. از طرف دیگر، زندگی آپارتمان‌نشینی که امکان بازی و که در بزرگسالی، منشأ تصمیم‌گیری‌های افراد و انتخاب‌های آزاد و آگاهانه آنان می‌شود‌ها را صرف‌نظر از وجه سرگرم کننده‌شان، یک ابزار آموزشی بسیار قوی و مؤثر تلقی کرد که قابلیت القای مفاهیم را به شکلی ماندگار و اثرگذار دارند. با توجه به اثرگذاری بالای رسانه به‌طور عام و انیمیشن به‌طور خاص بر روی کودکان و عرضه روزافزون آثار دوبله شده و همچنین مقبولیت عام آنها نزد کودکان و والدین، بررسی محتوای این برنامه‌ها و آثار تربیتی ناشی ازتماشای آنها را ضروری می‌نماید. این مسئله ازآن‌رو حائز اهمیت است که این محصولات در دامان فرهنگی دیگر، زاده شده‌اند و از لحاظ محتوایی وامدار تولیدکنندگان خویش هستند؛ فرهنگی که تفاوت‌ها و تضادهای بنیادین آن با فرهنگ خودی، بر کسی پوشیده نیست. لذا حتی با صرف‌نظر کردن از وجه ستیزه‌جویانه و استعلایی فرهنگ غرب و مباحث جنگ نرم نیز، بررسی تفاوت‌های موجود در این دو محتوای تربیتی، ضروری می‌نماید. لذا در مقاله حاضر در پی پاسخ به این سؤال هستیم که انیمیشن‌های غربی چه آثار و پیام‌های تربیتی برای فرزندان ما دارند؟ اگر محتوای انیمیشن‌ها باعث شکوفایی فضایل انسانی و الهی کودکان شود و آنها را با زندگی اخلاق‌مدار مأنوس سازد، جای بسی خرسندی است؛ اما اعتراضات و تحریم‌هایی که از سوی برخی منابع فرهنگی در غرب به این برنامه‌ها صورت گرفته، نشان می‌دهد که چندان هم نمی‌توان به این موضوع خوشبین بود. از مهم‌ترین این اقدامات می‌توان به اعلان جنگ اقتصادی دو سازمان بزرگ مسیحی آمریکا، یعنی سازمان کلیسای کاتولیک و بابتیست‌های جنوبی، علیه والت‌دیزنی اشاره نمود.

در سال 1996، «اتحادیه کاتولیک حقوق مدنی و مذهبی» اعلام نمود که از هر نوع ابزار قانونی در جهت بایکوت محصولات، استفاده خواهد نمود تا شرکت دیزنی را وادار نماید به جنگ خود با ارزش‌های دینی خاتمه دهد. این گروه‌ها، حمله شرکت به ارزش‌های سنتی و خانوادگی و به‌ویژه ترویج همجنس‌بازی را از دلایل بایکوت محصولات آن، عنوان نمودند. با این حال ظاهراً این نوع تحریم‌ها، تأثیر چندانی نداشته‌اند؛ زیرا محصولات و تولیدات شرکت دیزنی به صورت بسیار گسترده‌ و تحت عنوان شرکت‌های فرعی دیزنی پخش می‌شود و البته مهم‌ترین علت را می‌توان بی‌اطلاعی و انفعال افکار عمومی خواند (طاهری، 1391). بنابراین بررسی پیام‌ها و آثار تربیتی انیمیشن‌های غربی، آن هم در شرایطی که هر روز به تعداد و میزان مقبولیت آنها افزوده می‌شود، امری ضروری به‌نظر می‌رسد.

در مقاله حاضر، از روش کتابخانه‌ای برای گردآوری ابتدایی داده‌ها استفاده شده و پس از مطالعه کتب و منابع اینترنتی، با روش تحلیل مفهومی به بررسی محتوایی برخی انیمیشن‌ها پرداخته شده و نتیجه‌گیری صورت گرفته است.

از آنجایی که اکثر انیمیشن‌های معروف و محبوب دنیا در شرکت بین‌المللی والت دیزنی[2] و شرکت‌های وابسته به آن تولید می‌شوند، بهتر است در ابتدا نگاهی اجمالی به تاریخچه این شرکت بیندازیم.

والت دیزنی، بزرگ‌ترین شرکت انیمیشن‌سازی دنیا

شرکت «والت دیزنی» یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های رسانه‌ای و سرگرمی جهان است که در16 اکتبر 1923 توسط دو برادر یهودی به‌ نام‌های «والت[3]» و «روی او[4]» تأسیس شد. این شرکت که در ابتدا یک استودیوی کوچک انیمیشن‌سازی بود، بعدها تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین استودیوهای هالیوود و صاحب یازده شهربازی و چند شبکه تلویزیونی شد. اولین محصول این شرکت «قایق بخاری ویلی» با حضور شخصیت میکی ماوس بود. برخی دیگر از محصولات آن عبارتند از: تام و جری، سفیدبرفی و هفت کوتوله (1937)، پینوکیو (1940)، بامبی(1942)، سیندرلا(1950)، رابین‌هود(1952)، شیرشاه(1994)، مجموعه داستان‌های اسباب‌بازی‌ها(1995-2010)، در جستجوی نمو(2003)، بالا(2009)، مجموعه اتومبیل‌ها(2006-2011) و ... .

پس از مرگ والت دیزنی، مدیریت این شرکت به یک یهودی به نام مایکل ایزنر[5] منتقل شد و پس از آن به گفتۀ مایکل مدود[6] به زودی یهودیان، سراسر دیزنی را در بر گرفتند. اکنون این شرکت با هشت بنگاه انتشارات کتاب، هفده مجله، شبکه تلویزیونی ای بی سی با ده ایستگاه تلویزیونی که در پنج بازار برتر جهان مشغول به فعالیت هستند و سی ایستگاه رادیویی، یازده کانال کابلی، سیزده کانال پخش بین‌المللی، هفده سایت اینترنتی و پنج گروه موسیقی مشغول به‌کار است (زرهانی، بی‌تا).

رابرت دی. ویلیامز[7]، رئیس گروه کارکنان همجنس‌باز دیزنی در سال 1997 اعلام کرد که حدود 40 درصد کارکنان این شرکت، همجنس‌باز هستند و این شرکت یکی از بزرگ‌ترین حامیان همجنس‌بازی در حوزه برنامه‌های تلویزیونی است ( مشرق، بازدید در 1/6/91).

بررسی برخی محتواهای انیمیشن‌ها

در ادامه به بررسی برخی مضامین فلسفی، اعتقادی، اخلاقی، تربیتی و سیاسی نهفته در انیمیشن‌ها خواهیم پرداخت.

1. اومانیسم[8]: تمدن جدید غرب، بر پایه مبانی اومانیستی شکل گرفته است. اومانیسم یا همان اصالت انسان، به معنی محوریت انسان در هستی و تسلط کامل وی بر سرنوشت خویش است. در این دیدگاه انسان در جایگاه خداوندگاری قرار گرفته که با تکیه بر عقل خود، برای خود، جامعه، طبیعت و هرچه بتواند تصمیم‌گیری می‌کند. از منظر اعتقادی می‌توان گفت، اصالت انسان، بزرگ‌ترین شرک و بی‌عدالتی است؛ چرا که به این طریق همه چیز بر محوریت انسان تعریف می‌شود و این در نقطه مقابل جهان‌بینی الهی است که خداوند را محور و کانون هستی قلمداد کرده و همه چیز انسان و جهان را به دست او می‌داند. لذا اسلام با اومانیسم جمع نمی‌شود (عباسی، 1382، 61).

اومانیسم در انیمیشن‌ها به صورت یک نیروی فوق‌العاده برای شخصیت اصلی داستان و موفقیت بی‌حد و حصر او در تمام اهدافش نمایان می‌شود؛ به‌طوری که مخاطب را به نوعی اعتیاد در تحقق خواسته‌هایش می‌کشاند و سهم مقدرات را در زندگی فرد ناچیز شمرده و آنها را چون عوامل مزاحمی قلمداد می‌کند که با تلاش فرد رفع می‌شوند. این تفکر در انیمیشن‌های غربی به قدری پررنگ است که حتی در انیمیشن مذهبی «شاهزاده مصر[9]» که به روایت زندگی حضرت موسی [علیه‌السلام] می‌پردازد (البته با تحریف‌های محتوایی قابل توجهی که در آن صورت گرفته) نقش ایشان در نجات قومش بسیار پررنگ‌تر و مهم‌تر از پروردگار است و مانند سایر آثار هالیوودی، بشر با غلبه بر مشکلات به پیروزی دست می‌یابد (ترابی مهربانی، بی تا).

شاید بتوان گفت، از مهم‌ترین آسیب‌های چنین طرز تفکری در حوزۀ اعتقادی، بی‌معنا شدن مفهوم قضا و قدر الهی و نفی ربوبیت خداوند است؛ در حالی که قرآن می‌فرماید: «قل لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الا ماشاالله (یونس/49). به‌علاوه این امر، باعث شکل‌گیری شخصیتی با انتظارات غیرواقعی و تصوری موهوم از توانمندی‌های خویش می‌شود که در عمل، با شکست و ناکامی مواجه می‌شود و منبع معنوی و ماورایی برای تسکین آلام خویش نمی‌یابد.

2. شرک در خالقیت: در کنار شرک در ربوبیت که در قالب اومانیسم مطرح می‌شود، گاه شرک در خالقیت نیز در برخی انیمیشن‌ها گنجانده شده است؛ به طور مثال در انیمیشن «شیاطین فانتزی» می‌بینیم که هر یک از حیوانات و نیز انسان، خالق و رب‌النوع خاص خود را دارد و همه این رب‌النوع‌ها در آسمان، در سطحی مساوی بر روی ابرها نشسته و هریک به کار خلقت خویش مشغول است و پرنده‌های نامه‌رسان، مخلوقات آنها (نوزادان هر نوع) را به والدینشان می‌سپارند تا آنها را بزرگ کنند! در این انیمیشن علاوه بر تبلیغ چند ‌خدایی و شرک، خلقت انسان را نیز مانند خلقت سایر حیوانات معرفی کرده و او را از همان جنس می‌داند (اشاره به نظریه تکامل داروین) (شبکه در انتهای افق، بازدید در 20/5/91).

3. شیطان پرستی: اما ماجرای ضدّیت با خدا در انیمیشن‌ها، به همین‌جا ختم نمی‌شود و در بسیاری از آنها عقاید و نمادهای کابالایی، شیطان‌پرستی و فراماسونری گنجانده شده تا ذهن کودکان معصوم از همان اوائل کودکی با چنین مفاهیم و نمادهایی مأنوس شده و زمینه پذیرش آنها در بزرگسالی فراهم آید. به عنوان مثال در تصویر زیر دقت کنید:

به عدد شیطان (666) در نوشتن نام والت دیزنی توجه کنید! و نیز به؛

- نقشِ چشمِ جهان‌بین در بالای هرم در سمت چپ؛

- ستاره پنج‌پر شیطان‌پرستان در محل قرار گرفتن میکی موس، شخصیت معروف والت دیزنی؛

- صلیب برعکس شده مسیح در زیر پای موش وقرار گرفتن موش در جهنم؛

- علامت شیطان با دست بدون عصا؛

- لباس مخصوص ماسون اعظم به تن موش (با علامت گونیا و پرگار) و دستکش سفید ماسونی که در همه‌جا میکی موس با آن دیده می‌شود؛

- در سمت راست، نقش، نماد ایالات متحده آمریکا(ایالات متحده شیطانی)، (گزارش مشرق، بازدید در1/6/91).

این پوستر تنها یکی از نمونه‌هایی است که اهداف و نیّات درونی مدیران والت دیزنی را نشان می‌دهد.

4. خشونت: در انیمیشن‌ها به کرّات شاهد صحنه‌های خشن هستیم. این مسئله از آن‌رو حائز اهمیت است که برخی کودکان، قوانین جهان خیال را با قوانین واقعی اشتباه می‌گیرند. داستان‌های خشونت‌آمیز و وحشتناک در انیمیشن‌ها، ساده‌سازی و استاندارد شده و به عنوان بخشی از آداب و سنن روزمره، وارد زندگی کودکان می‌شوند. از جمله این انیمیشن‌ها می‌توان به تام و جری و میگ میگ اشاره کرد (کاویانی‌فر، بازدید در25/5/91).

5. سکس و معاشقه: از دیگر مضامینی که ذهن کودکان را پیش از موعد مناسب با دنیای بزرگسالی پیوند داده و از دنیای کودکی می‌گسلد، پرداختن به مقوله سکس و معاشقه در انیمیشن‌ها است. این امر در کنار سایر عوامل محیطی و ... موجب بلوغ زودرس شده و با برانگیختن حس کنجکاوی کودکان، موجب صدمات جبران‌ناپذیری در روند تربیت جنسی صحیح آنان می‌شود. این موضوع علاوه بر این‌که دست‌مایه اصلی برخی انیمیشن‌ها از جمله سیندرلا، سفیدبرفی، شرک و... است، در اکثر انیمیشن‌ها نیز به صورت یکی از داستان‌های فرعی حضور دارد. به نظر نگارنده، انیمیشن‌هایی از قبیلِ، شیر شاه، موش سرآشپز، گیسوکمند، ماداگاسکار از این دست هستند.

6. مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی: نیز از دیگر مقولات و مفاسد اخلاقی است که به درون برنامه‌های کودکان وارد شده است.

سازمان «والدین و تلویزیون» آمریکا، آخرین نتایج تحقیقات خود را با عنوان «کارتون سرگرمی نیست» منتشر کرده است. بر اساس اطلاعات سایت نیلسون، نتایج تحقیقات، بیان_کنندۀ حقایق تکان‌دهنده‌ای از محتوای انیمیشن‌های شبکه‌های مخصوص کودکان و نوجوانان است.«تیم وینتر»، رئیس این سازمان می‌گوید: «نه تنها بسیاری از مطالبی که به بزرگسالان مرتبط هستند به درون انیمیشن‌ها وارد شده، بلکه اکثر برنامه‌های کودکان را نیز دربرگرفته است. داده‌ها نشان می‌دهند که داستان‌های محبوب، امروزه مملو از بی‌حرمتی به همه چیز است؛ از تجاوز جنسی گرفته تا مصرف مواد مخدر؛ و هم اکنون مضامین جنسی، بیشتر از خشونت در انیمیشن‌ها یافت می‌شود. این سازمان 123 قسمت از برنامه‌های انیمیشنی را به منظور یافتن مضامین جنسی، خشونت، مواد مخدر و بی‌عفتی و بی‌حرمتی، از 21مارس2011 تا 14 آوریل 2011 بررسی کرده است. کارشناسان طی چهار هفته بررسی این برنامه‌ها، 1487 مورد دربارۀ مضامین مختلف فوق، مستندسازی کرده‌اند. به‌طور متوسط این بینندگان خردسال در هر2 دقیقه و 19 ثانیه، در معرض یکی از موضوعات فوق قرار داشته‌اند. هر چند دوبلورهای ایرانی، برخی صحنه‌های زننده را حذف می‌کنند؛ اما حذف اکثر آنها عملاً غیرممکن است (مشرق، بازدید در 7/6/91).

7. اغراض سیاسی: آیا میکی‌ماوس وتام و جری، نماد یهودیان هستند؟

میکی‌ماوس، جزء مشهورترین شخصیت‌های کارتونی دیزنی است که برای اولین بار در 18 نوامبر 1928 معرفی و خیلی زود تبدیل به ستاره بیش از 120 کارتون مختلف شده است. بد نیست بدانیم که میکی‌ماوس، اولین شخصیت مشهور آثار والت‌دیزنی، نمادی از همان یهودی سرگردان و بی‌کس است كه مدام از سوی رقیبان قوی‌‌تر تهدید می‌شود و او صرفاً با اتكا به زیركی و چالاكی خویش، بر تمامی دشمنان فایق می‌آید. این قبیل آثار، در دادن حس اعتماد به‌نفس به مخاطبان یهودی - که دقیقاً مفهوم سمبل «موش» را می‌فهمند - [ظاهراً در آلمان نازی و همچنین سایر مناطق اروپا، یهودیان را با القابی چون موش کثیف مورد خطاب قرار می‌دادند] و همچنین در دادن الگویی دغل‌باز و بدجنس به کودکان و نوجوانان بی‌گناه، تأثیر بسزایی دارند». امروز هم تداوم این شخصیت كارتونی را در انیمیشن «تام و جری» می‌توان مشاهده كرد که موشی بد‌جنس و فریب‌کار، با تکیه بر شیطنت‌ها و ناجوانمردی‌هایش به طرز اعجاب‌آوری، همیشه بر گربه‌ای نادان و احمق پیروز می‌شود (گزارش مشرق، بازدید در 7/6/91).

کارشناسان معتقدند، برخی انیمیشن‌ها از قبیل لوک خوش‌شانس، جوجه اردک زشت، سندباد، شیرشاه، گالیور، هاچ زنبور عسل، سیندرلا و کشتی نوح با اغراض سیاسی ساخته شده و در آنها نماد پردازی‌هایی در جهت اهداف صهیونیستی صورت گرفته است (درخشانی، 1385).

به عنوان مثال، جیمز بلک ول، استراتژیست حزب جمهوری‌خواهِ آمریکا، معتقد است که منطقۀ خاورمیانه همان لی‌لی‌پوت است. از نظر وی نقشه گنجی که گالیور و آن کاپیتان دریایی بر سر آن دعوا می‌کنند، چیزی نیست جز نفت خاورمیانه که مردم لی‌لی‌پوت اصلاً به آن توجهی ندارند و فقط می‌خواهند امنیت‌شان حفظ شود، کاری ندارند که منابع زیرزمینی‌شان به یغما می‌رود یا نه (عباسی، 1382، 42).

8. رقص و موسیقی محرک: به نظر میرسد این نیز یکی از اجزاء جدایی‌ناپذیر انیمیشن‌ها است و شاید یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های آن که باعث می‌شود ذائقه کودکان و تلقی آنها را از شادی به شدّت تحت‌تأثیر قرار؛ به‌طوری که وقتی کودک از همان بدو امر، بروز شادی را تنها در قالب رقص و پایکوبی و موسیقی تند مشاهده کند، به آن خو گرفته و ذائقه‌اش در بزرگسالی، نوع دیگری از شاد بودن را که همراه با جذبه معنوی و آرامش درون باشد و نه حرکات تند بدنی نمی‌تواند درک کند. یکی از بزرگترین آسیب‌های موسیقی، غفلت از یاد خدا است و دلی که با موسیقی خو بگیرد، به‌تدریج لذت بردن از صوتِ آسمانی قرآن را به فراموشی خواهد سپرد. در حرمت رقص نیز روایات بسیاری آورده شده به‌طوری که حرام بودن آن، مورد اجماع فقها است. در برخی انیمیشن‌ها، موضوع اصلی داستان، رقص و آوازه‌خوانی است، مانند «آلوین و سنجاب‌ها» و در بسیاری دیگر، به‌عنوان موضوع فرعی در کنار سایر آموزه‌ها و سبک‌های زندگی گنجانده شده و در واقع به ارائه الگوی جهانی ،برای ابراز شادی تبدیل شده است.

آموزه‌های پست‌مدرنی در انیمیشن‌های دهه اخیر

با رواج فلسفه پست‌مدرن در چند دهه اخیر، آموزه‌های این مشرب فکری به‌تدریج وارد عرصه‌های مختلف فرهنگ و هنر و از جمله انیمیشن شده است. عده‌ای معتقدند که پست‌مدرنیسم که در واکنش به خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌های متصلب مدرنیسم، شکل‌گرفته است و ایده‌ای است پیچیده و متناقض از آراء مختلف، برای تغییر در قوانین انعطاف‌ناپذیر دوران مدرنیته؛ لذا یکی از اصلی‌ترین شعارهای آن «تغییر» است. مضامین پست‌مدرنیستی در بدو امر، بسیار خلاقانه و مثبت به نظر می‌رسند؛ اما بررسی تبعات و لوازم چنین دیدگاهی ما را به آسیب‌های تربیتی خاصی رهنمون می‌شود. در ادامه، ابتدا به شرح مختصری از برخی مفاهیم کلیدی فلسفه پست مدرن می‌پردازیم و سپس ردپای این آموزه‌ها را در دو انیمیشن معروف «موش سرآشپز» و «شیرشاه یک و نیم» پی خواهیم گرفت.

1. نفی فراروایتها: یعنی نفی هرگونه مفهوم مرکزی و ایده برتری که افکار، عقاید و رفتار فرد را به جهتی خاص سوق دهد. این ایده مرکزی می‌تواند باور به خدا و دین، قانون، اخلاق، سنت‌های پیشینیان و ... باشد (کهون، ترجمه رشیدیان، 1381، 134). این اصل در تربیت، به شکل نفی قوانین زندگی جمعی، سنت‌ها و هنجارهای جامعه و اهداف تربیتی و آموزشی نمودار می‌شود. در چنین وضعیتی، جریان تربیت نباید هیچ هدفی را دنبال کند و فرد باید هر لحظه در حال آزمودن مسیرهای جدیدی بوده و با عبور از خط قرمزها و قوانین، زندگی نوآورانه و خاص خود را بسازد. شخصیت متربی در این حال، مانند کلاژی چهل تکه، متلون و متزلزل است و هیچ مرزبندی اخلاقی، دینی، تربیتی و قانونی برایش معتبر نخواهد بود و آنچه مسیر او را جهت می‌دهد صرفاً امیال درونی او است تا دنیای خاص خود را بسازد، دنیایی که منحصر به خود او است و گاه ممکن است با زندگی نوع خود، تفاوت‌های بی‌حد وحصری داشته باشد. این ایده هر چند به صورت جهت‌دار و کنترل شده می‌تواند زمینه‌ساز خلاقیت کودک و نوجوان شود و او را به پیمودن و آزمودن راه‌های جدید و یافتن مسیرهای نوآورانه تشویق کند؛ اما چون مبتنی بر نفی همه قوانین و خطوط قرمز بوده و هیچ مرزبندی را برنمی‌تابد، در عمل می‌تواند بسیار خطرناک باشد و منجر به نوعی لجام‌گسیختگی و خودکامگی شود. به‌ویژه در دوران نوجوانی که فرد به‌طور معمول در مورد ارزش‌ها، سنت‌ها و هنجارهای جامعه، دچار تردید می‌شود، اگر سنگ بنای صحیح و محکمی برای بازسازی عقایدِ خود نداشته باشد، ممکن است دچار آسیب‌ها و تهدیدهایی شود که آثار آن تا سال‌های متمادی و حتی تا آخر عمر در زندگی او ساری و جاری باشد. به‌طور مثال تصور کنید نوجوانی که در کودکی در قالبی بسیار شیرین و جذاب با شخصیت‌های انیمیشنی مأنوس شده که با عبور از همه خط قرمزها و هنجارهای جامعه و البته توصیه‌های بزرگترها همیشه به نتایج تحسین برانگیزی دست یافته که همان بزرگترها را به اعجاب و تحسین واداشته است. اگر این نوجوان تصمیم بگیرد راه‌های غیر‌معمولی را برگزیند تا او هم طرحی نو دراندازد، مثلاً بخواهد راه‌های غیراخلاقی، چون اعتیاد یا همجنس‌بازی را در پیش گیرد، چگونه و با چه منطقی می‌توان او را بازداشت؟ حتی اگر نوجوان این حد از هنجارشکنی را در پیش نگیرد، باز هم کم‌ترین آسیب چنین طرز فکری این است که فرد، دیگر پاسدار حریم ارزش‌ها نخواهد بود و در خود، انگیزۀ قوی برای التزام عملی به آنها نخواهد یافت. چنین فردی نه تنها از لحاظ موضع‌گیری در برابر حق و باطل متزلزل و سست خواهد بود؛ بلکه در برابر حریم شکنان نیز بی‌تفاوت بوده و سعی می‌کند شیوۀ رفتار آنها را نیز به عنوان سبک متفاوتی از زندگی بپذیرد و به عقیده آنها احترام بگذارد. این درحالی است که در تربیت اسلامی، ضمن احترام به فردیت افراد و تمایزهای آنان که از آن به «وسع‌های مختلف» انسان‌ها یاد می‌شود، مسیر حق و باطل به روشنی ترسیم شده و از تبعیت کورکورانه از سنت‌های جامعه و آداب پیشینیان نهی شده است و انبیاء و مصلحان، همواره افراد را به تجدیدنظر در سنن اشتباه پیشینیان تشویق کرده‌اند ؛ اما تفاوت این ساختارشکنی با ساختارشکنی پست‌مدرن، در جهت‌گیری آن است(باقری، 1385، 89).

2. عقل ستیزی و عقل گریزی: نیز از دیگر مبانی پست‌مدرنیسم شمرده می‌شود. چرا که عقل، منشأ بسیاری از قواعد زندگی جمعی است و پست مدرنیسم با تکیه مفرط بر فردگرایی، سر سازش با هیچ قانون اجتماعی را ندارد و همواره افراد را به درهم شکستن -بر مبنای احساس و میل درونی فرد و غریزه- و تغییر دادن همه قواعد، تشویق می‌کند (دلوز، ترجمه نجف‌زاده، 1386، 32). با نفی عقل و بازگذاشتن مسیر هوای نفس فردی، هر کس اجازه دارد با نفی تمام آنچه دیگران می‌گویند، صرفاً بر اساس میل و غریزه خود، عمل کند. پرواضح است که چنین وضعیتی در عمل، منجر به نوعی آنارشیسم و هرج و مرج اجتماعی می‌شود که هیچ مرجع معتبری برای رسیدگی به کشمکش‌های ناشی از آن باقی نخواهد ماند؛ زیرا هیچ‌کس نباید و نمی‌تواند مانع آزادی بی‌حد وحصر دیگران شود (پایا، 1377). اما در انیمیشن‌ها می‌بینیم که شخصیت اصلی که تمام مرزهای زندگی جمعی و به‌ویژه آموزه‌های والدین و مخالفت‌های آنها را درنوردیده، در نهایت همواره به خلق و کشف دنیای نویی می‌پردازد که با هیچ یک از آن قوانین سازگار نیست و عجیب این که این دنیای جدید، همیشه بسیار بهتر و بی‌عیب و نقص‌تر از چیزی است که بتوان تصور کرد و صد البته که تحسین همگان و به‌ویژه مخالفان- به ویژه والدین نگران - را برمی‌انگیزد تا حدی که آنها را واداشته تا شیوۀ زندگی پیشین خود را به‌طور کامل و با رغبت ترک کرده و در این دنیای جدید، فارغ از مشکلات گذشته با شادی زندگی کنند.

3. نفی رابطه علیت: این اصل از نتایج جدایی‌ناپذیر عقل‌گریزی است. پست‌مدرن‌ها با نفی علیت، معتقدند که علیت چیزی نیست، جز عادت ذهن، به پی‌درپی دیدن امور و اثر شباهت (دلوز، ترجمه مشایخی، 1388). این اصل در تعلیم و تربیت به صورت نفی رابطه بین عمل و عکس‌العمل یا به تعبیری فعل و نتیجه آن نمودار می‌شود. به نظر می‌رسد (به نظر نگارنده) در بسیاری از انیمیشن‌ها، رابطه جدی و معناداری بین رفتار شخصیت‌ها و نتیجه عملشان وجود ندارد. در نتیجه خیلی چیزها به صورت تصادفی اتفاق می‌افتد و بسیاری از رفتارها و جریان‌ها با وجود نادرست بودن به پایانی خوش ختم می‌شوند. نفی رابطه بین عمل فرد و سرنوشت او، اعتقاد به معاد و عاقبت‌نگری را متزلزل می‌کند و انگیزه درونی فرد را برای ملتزم بودن به خیر و رفتار صحیح، کم‌رنگ می‌کند و از طرفی موجب شکل‌گیری انتظارات غیرواقعی در کودک شده و او را به موفقیت و سرانجامی خوش در همه کارها عادت می دهد، بدون اینکه این موفقیت، حاصل منطقی عمل صحیح او باشد. به علاوه گاهی به این حد هم کفایت نمی‌شود و در برخی انیمیشن‌ها مثل «تام و جری» می‌بینیم که دغل‌کاری و بی‌رحمی جری همواره باعث پیروزی او بر حریف قدرتمندش می‌شود. اما در تربیت اخلاق مدار با تکیه بر اصل علیت همواره تاکید می‌شود که «گندم از گندم بروید جو ز جو». به‌علاوه تلاش می‌شود افق دید فرد، گسترش یافته و به کسب موفقیت ظاهری اکتفا نکرده، بلکه سعی کند به آن چه صحیح و حق است ملتزم بماند؛ چه در این طریق، موفقیت ظاهری رفیق راه او شود و چه در ظاهر شکست بخورد. نمونه اعلای این رفتار حق‌مدار را می‌توان در حرکت بی‌مانند امام حسین (علیه‌السلام)در واقعۀ کربلا مشاهده کرد که ایشان پیروزی ظاهری را فدای التزام به حق نمودند.

4. ترویج فلسفه لذتگرایی(هدونیسم)[10]: وقتی عقل، شرع، قانون و اخلاق، جهت‌گیری‌های زندگیِ فرد را ترسیم نکنند و فرد به دنبال اهداف و غایات تربیتی خاصی نباشد؛ خواه ناخواه غرایض و امیال زودگذر نفسانی، وجود وی را در برگرفته و زندگی او را به سوی اصالت لذت، رهبری خواهند نمود و این چیزی است که پست مدرن‌ها علاوه بر اینکه از پذیرش آن ابایی ندارند، بلکه به شدت به سوی. زندگی کردن صرفاً در زمان حال، فارغ از گذشته و آینده و لذت بردن هر چه بیشتر از هر چیز خوشایندی، بدون در نظر گرفتن نتایج کوتاه یا دراز مدت آن تشویق می‌کنند (دلوز، ترجمه مشایخی،1388). ناگفته پیداست که چنین تفکری چه دنیای سطحی و پرتزاحمی را در پی خواهد داشت؛ هر چند در انیمیشن‌ها هیچ‌گاه نتیجه ناگواری به بار نمی‌آید و همه چیز ختم به خیر می شود!

5. فردگرایی افراطی: تأکید بر فرد‌گرایی و کثرت‌گرایی افراطی نیز از دیگر دستاوردهای پست‌مدرنیسم است که منجر به تباین و عدم تفاهم بنیادین بین افراد جامعه می‌شود. تأکید بر فردیت افراد به بهانه بها دادن به استعدادهای خاص هر کس و فراهم کردن زمینه بروز امیال فردی به بهانه خلاقیت و با شعار ساختارشکنی، باعث‌کم رنگ شدن بُعداجتماعی زندگی شده و باعث می‌شود فرد به جای همدلی با دیگران و همراهی با قوانین اجتماعی، میل خود را همچون بتی بپرستد و خود را تنها در برابر «آن چه دلش می‌خواهد» ملتزم بداند.

الف. نگاهی به انیمیشن موش سرآشپز

این انیمیشن، محصول سال (2007) کمپانی والت دیزنی با همکاری کمپانی پیکسار است که در آن سال جزء ده فیلم پرفروش جهان شد.

«رمی» موش جوانی است که با پدر محافظه‌کار و سنتی و برادر لذت‌گرا و سطحی‌خویش در گروه بزرگی از موش‌ها زندگی می‌کند. اما او با همه فرق دارد و رؤیای «تغییر» در سر می‌پروراند. داستان با این جمله شروع می‌شود که «من یک موشم و باید در زندگی‌ام تجدیدنظر کنم، اول این که من یک موشم» او از این که موش‌ها آشغال می‌دزدند ناخشنود است و معتقد است اگر قرار است دزد باشند بهتر است چیزهای خوب را بدزدند! اما پدر، او را از نزدیک شدن به آدم‌ها که چیزهای خوب می‌خورند برحذر می‌دارد، ولی او با نزدیک شدن به زندگی آدم‌ها، گروه را به خطر می‌اندازد و پدر این‌بار به او اخطار می‌کند که مانند یک موش زندگی کند! او چون نمی‌تواند پدر را متقاعد کند، تصمیم می‌گیرد گروه را ترک کرده و زندگی مخفیانه‌ای را شروع کند؛ لذا وارد آشپزخانه معروف‌ترین رستوران شهر می‌شود و با الهام از شعار صاحب رستوران «گوستیو» که به صورت موجودی خیالی در ذهن او ظاهر می‌شود، تصمیم می‌گیرد استعداد خود را در آشپزی و خلق طعم‌ها و شیوه‌های تازه شکوفا کند. گوستیو معتقد است: «هرکسی می‌تواند آشپز شود». رمی در آنجا هر لحظه در معرض خطر مرگ انسان‌ها مخفی می‌کند و طی اتفاقات پر فراز و نشیبی موفق می‌شود یک کارگر ساده و کودن را به تسخیر خود درآورده و با مخفی شدن شدن در کلاه آشپزی‌اش، او را مانند یک عروسک خیمه شب بازی به خدمت خود درآورد. به این ترتیب رمی موفق می‌شود، سبک نوین خود را در آشپزی ابداع کند، سبکی که ذائقه انسان‌ها را تغییر می‌دهد و همگان را به اعجاب وامی‌دارد؛ به طوری‌که حتی «ایگو» منتقد و رقیب قدیمی و سرسخت گوستیو هم، از او شکست می‌خورد. ایگو با آن ظاهر اتو کشیده و رسمی و قیافه خشک و انعطاف‌ناپذیرش، نماینده تمام عیار مدرنیته و سنت‌های عبورناپذیر است. اما وقتی ماجرا برملا می‌شود و همه می‌فهمند که همه این کارها را یک موش رهبری کرده، رستوران گوستیو برای همیشه تعطیل می‌شود؛ اما جالب اینجا است که ایگو به عنوان سرمایه‌گذار، وارد میدان می‌شود و بدون نیاز به پنهان‌کاری و ترس رستورانی تأسیس می‌کند که سرآشپز آن رمی است؛ از طرفی پدر رمی و سایر موش‌ها هم، در طبقه بالای این رستوران ساکن شده و به شیوۀ انسان‌ها، سر میزهای تمیز و مرتب، غذا می‌خورند. به این ترتیب، هم موش‌ها و هم انسان‌ها سبک زندگی گذشته خود را رها می‌کنند و این شیوه جدید را با افتخار و شادی می‌پذیرند.

ب. شیر شاه یک و نیم

در این انیمیشن نیز، یک راسوی جوان و سر به هوا به نام تیمول، به همه قواعد زندگی جمعی راسوها پشت پا می‌زند و به همین دلیل از عهده انجام وظایفی که به او محول می‌شود، برنمی‌آید به‌طوری که بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی وی، باعث حمله دشمنان به گروه می‌شود و راسوها به سختی از دست کفتارها خلاص می‌شوند. همین امر باعث طرد تیمول از گروه می‌شود. سرانجام او تصمیم می‌گیرد، گروه را ترک کرده و به دنبال زندگی جدیدی مطابق با سلیقه خود برود؛ اما مادر نگران او به دنبالش اشک می‌ریزد و نمی‌تواند او را رها کند، اما او به مادر اطمینان می‌دهد که برایش اتفاق بدی نخواهد افتاد و جای نگرانی نیست. او بدون نقشه قبلی به سوی سرزمین‌های ناشناخته به راه می‌افتد؛ در میانه راه، میمون دانا به او می‌گوید که باید عمیق‌تر نگاه کند و بی‌خیال همه چیز باشد! به هرحال او در مسیر، با گرازی همراه می‌شود که او هم، کسی و جایی را ندارد (که به نظر می‌رسد نمادی باشد از انسان کوچ‌رو و بی‌خانمانی که مد نظر پست‌مدرنها است)، به هرحال آن دو همراه می‌شوند تا سرزمین مورد علاقه خود را کشف کنند، در این راه با مخاطراتی روبرو می‌شوند، اما بالاخره به جایی خوش آب و هوا و زیبا که در آن غذای کافی و تفریح و لذت فراوان هست می‌رسند و تصمیم می‌گیرند در آنجا که نام آن را«عیبی نداره بابا! بی‌خیال همه چیز» می‌گذارند، برای همیشه بمانند و خوش بگذرانند، سرزمینی که تنها قانون آن، لذت بردن هرچه بیشتر از زندگی است و دیگرهیچ! به هرحال بعد از ماجراهای جنبی داستان، سرانجام گروه راسوها و مادر نگران او به آنها ملحق می‌شوند و این زندگی لذت‌بخش در روشنایی روی زمین را بسیار بهتر از حفر تونل‌های زیرزمینی و مشکلات ناشی از آن می‌یابند و مادر تیمول برخلاف گذشته، اینک به پسر شجاع و خلاق خود می‌بالد، چرا که او توانسته با پشت کردن به همه قواعد زندگی جمعی، شیوۀ نوینی را برای زندگی لذت بخش بیابد.

چنانچه ملاحظه می‌شود آموزه‌های پست‌مدرنیستی با ظرافت و دقت در داستان‌هایی جالب، گنجانده شده و هر بیننده‌ای را بارها به سوی خود می‌کشاند. در هر دو داستان، شخصیت اصلی در برابر قوانین حاکم بر زندگی «نوع» مقاومت کرده و توصیه‌های والدین را در جهت التزام به این قواعد، رد می‌کنند (نفی فراروایت‌ها)، این مقاومت که بر اساس گرایش و میل به متفاوت بودن در درون این شخصیت‌ها شکل می‌گیرد تاجایی پیش می‌رود که از آنها افرادی بی‌مسئولیت و سر به هوا می‌سازد که هریک به نوعی زندگیِ جمعی گروه را در معرض خطر دشمنان قرار می‌دهند و سرانجام آنها را وامی‌دارد تا میل فردی خود را بر همه چیز ترجیح داده و از زندگی جمعی فاصله بگیرند؛ (فردگرایی افراطی و عقل‌گریزی) و به سوی سرنوشتی نامعلوم، رهسپار شوند(انسان کوچ‌رو پست‌مدرن) سرانجام این سفر بدون مقصد به دور دست‌ها، پس از عبور از گردنه‌های خطرناک به سرزمینی امن و خوشایند منتهی می‌شود ( نفی علیت بین عمل و نتیجه آن و ختم به خیر شدن بدون دلیل امور) سرزمینی که تنها قانون آن، زندگی در حال و خوش‌گذراندن هرچه بیشتر است (هدونیسم و لذت‌گرایی).

اما طبق مبانی دینی و اخلاقی، سعادت بشر تنها در گرو التزام به دین، اخلاق و عقل جمعی است و سایر راه‌ها بی‌راهه‌هایی هستند که به ناکجا آباد گمراهی ختم می‌شوند؛ لذا زندگی سعادتمندانه نمی‌تواند از هر راهی حاصل شود و چنین آموزه‌های پلورالیستی با حذف مرزبندی‌های میان حق و باطل یا صحیح و غلط، در نهایت به رد زندگی دین‌مدار و اخلاق‌مدار می‌انجامد تا پیام تغییر در هر چیز را در مخاطب نهادینه کند، تغییری بدون جهت‌گیری و به سوی سرزمین‌های ناشناخته، بدون مزاحمت عقل، اخلاق و سنن اجتماعی؛ اما باید توجه داشت که فاصله گرفتن از حق، در واقع به معنی فروغلتیدن در دام باطل است و نه یافتن سرزمینی جدید، فارغ از حق و باطل و هدایت و ضلالت. به هرحال پیام‌های پست‌مدرنیستی انیمیشن‌ها، هر چند اغلب مورد غفلت واقع می‌شوند، اما به صورتی تدریجی و نرم شعار «تغییر بی‌حد و‌ حصر و بدون مبنا و جهت» را به مخاطب القا می‌کنند.

جمع‌بندی

با توجه به مباحث پیشین، به نظر می‌رسد بر‌خلاف تصور عمومی، سرگرم کردن کودکان با انیمیشن، چندان هم خالی از مخاطره نیست؛ چرا که بر خلاف تصور عموم مردم، هدف این انیمیشن‌ها در درجه اول، القاء سبک خاصی از زندگی و تربیت افراد بر اساس جهان‌بینی و ایدئولوژی الحادی است و نه سرگرم ساختن کودکان، اما این مفاهیم چنان زیرکانه و پنهان القاء می‌شوند که اکثر افراد از توجه به آنها غافلند و بیشتر وجه سرگرمی و جذابیت صوری آنها را مد نظر قرار می‌دهند. برخی از این مفاهیم پنهان عبارتند از: القاء فلسفه اومانیسم، شرک، شیطان‌پرستی، خشونت، سکس، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، ترویج رقص و موسیقی محرک، اغراض سیاسی و مشروعیت بخشی به صهیونیسم، القاء مضامین پست‌مدرنی چون نفی فراروایت‌ها، عقل‌ستیزی، نفی علیت، فرد‌گرایی افراطی و لذت‌گرایی. لذا باید هم در انتخاب آنها و هم در ساعات استفاده از آنها، دقت بیشتری به عمل آید. اهمیت این مسئله وقتی دوچندان می‌شود که توجه داشته باشیم کودکان به دلیل تجربه اندک و رشد عقلی محدود خود، در وضعیتی بسیار تلقین‌پذیر قرار دارند و قادر به تمیز حق و باطل و نقد امور نیستند؛ بنابراین در برخورد با آموزه‌های مختلف، به صورتی منفعل و پذیرنده عمل می‌کنند و به سادگی القائات دیگران را به عنوان واقعیاتی اصیل می‌پذیرند و این والدین و مربیان هستند که باید در انتخاب خوراک فکری کودکان دقت کرده و از معصومیت و سلامت روحی آنها محافظت کنند و همان‌طور که در مورد سلامت جسم ایشان مراقبت و دقت کافی می‌کنند، در این مورد نیز حساسیت و دقت لازم را داشته باشند.

پرواضح است که هدف از طرح چنین مباحثی، این نیست که تماشای انیمیشن‌ها را به کلی طرد و ممنوع کنیم؛ چرا که چنین امری با توجه به مقتضیات عصر حاضر نه مطلوب است و نه ممکن؛ بلکه هدف آن است که والدین در گزینش انیمیشن‌ها، دقت بیشتری به عمل آورند و با خیال آسوده، ذهن پاک کودکان خود را به دست شرکت‌های انیمیشن‌سازی چون والت دیزنی نسپارند و در هنگام تماشای انیمیشن‌ها، خود نیز مانند منتقدی آگاه در کنار کودکان حضور داشته باشند و با نقد صحیح، روحیه نقادی را در کودک پرورش داده، او را از حالت انفعال و پذیرنده صِرف، خارج کنند. به این ترتیب تهدید ناشی از پیام‌های تربیتی منفی انیمیشن‌ها تبدیل به فرصت مغتنمی برای پرورش فرزندانی فکور و نقاد خواهد شد، فرزندانی که در آینده ضمن آگاهی از جدیدترین مباحث روز دنیا، خود را چون برگی به دست جریان‌های قوی و هدفمند دیگران نخواهند سپرد؛ بلکه با اقتدار، بر فراز قله‌ها ایستاده و جریان مبارزه با جنگ نرم را رهبری خواهند کرد.

منابع

* قرآن کریم

1. باقری، خسرو؛ نگاهی دوباره به تربیت اسلامی؛ ج 1، تهران: انتشارات مدرسه، چاپ پانزدهم، 1385.

2. باقری‌نژاد، زهره؛ تبیین رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالشهای آن برای تربیت دینی با تأکید بر رویکرد معرفت شناسی رئالیسم؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس؛ دانشکده علوم انسانی، به راهنمایی دکتر سید مهدی سجادی 1388.

3. باقری‌نژاد، زهره؛ «رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالشهای آن برای تربیت دینی»؛ دو فصلنامه علمی – پژوهشی تربیت اسلامی، سال ششم، پاییز و زمستان 1390.

4. بهزاد، فریال؛ «انیمیشن و سینمای کودک»؛ نشریه فرهنگ و هنر، فارابی، شماره62 زمستان 1385.

5. ترابی‌مهربانی، مهدی؛ «تحریفات تاریخی مذهبی در انیمیشن شاهزاده مصر»؛ فارابی؛ شماره 62 زمستان 1385.

6 پایا، علی؛ «نسبیگرایی معرفتی و خشونتورزی در صحنه عمل اجتماعی»؛ نشریه کیان؛ بهمن 1377.

7. دلوز، ژیل؛ تجربهگرایی و سوبژکتیویته؛ ترجمه عادل مشایخی؛ نشر نی، 1386.

8. دلوز، ژیل و دیگران؛ بازگشت به آینده؛ ترجمه رضا نجف‌زاده؛ تهران: گام نو، 1386.

9. درخشانی، م؛ «صهیونیسم و نمادپردازی در برنامههای کودکان»؛ نشریه فرهنگ و هنر، فارابی؛ شماره62 زمستان 1385.

10. زرهانی، سیدحسین؛ «والت دیزنی و صهیونیزم بینالملل»؛ www.alvadossadegh.com بازدید در 5/6/91

11 حسینی، سیدحسین؛ رسالت عقل از دیدگاه قرآن؛ پایان‌نامه کارشناسی ارشد؛ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ به راهنمایی آشتیانی؛ 1379.

12 طاهری، طیبه؛ «والت دیزنی؛ ابر رسانه صهیونیستها»؛ resistnews.com/Fa/news.www، بازدید در 12/9/91

13 کاویانی‌فر، اکرم؛ «نقش رسانه در تربیت کودکان»؛ www.rasekhoon.net، بازدید در 25/5/91

14. کهون، لارنس؛ ترجمه عبدالکریم رشیدیان؛ از مدرنیسم تا پستمدرنیسم؛ تهران: نشر نی، 1381.

15. عباسی، حسن؛ جنگ جهانی چهارم؛ قم: انتشارات پارسیان 1382.

16. گزارش ویژه مشرق؛ «شرکت والت دیزنی چگونه ذهن کودکان دنیا را کنترل می کند؟»؛ www.mashreghnews.ir، بازدید در 7/6/91

17. پایگاه اطلاعاتی افسران جوان جنگ نرم، www.afsaranjavan.ir، بازدید در 20/ 6/91.

18. پایگاه اطلاعاتی نورمگز، www.noormags.com،بازدید در15/6/91.

19. پایگاه اطلاعاتی در انتهای افق، shdeo.blogfa.com، بازدید در20/5/91.

20. پایگاه اطلاعاتی وعده صادق،www.alvadossadegh.com ، بازدید در5/6/91.

21. پایگاه اطلاعاتی راسخون، www.rasekhoon.net، بازدید در25/5/91.

22. پایگاه اطلاعاتی خبرگزاری مقاومت اسلامی، resistnews.com/Fa/news، بازدید در 12/9/91.

23. پایگاه اطلاعاتی مشرق، www.mashreghnews.ir، بازدید در7/6/91.

Abstract

Today different groups of people are getting targeted by Medias. In this case children, because of High Hypnotic flexibility and low powers of reasoning and analysis, are more passive to message of Medias.Many of children's programs in the form of animation, that produced by large international companies, is very attractive and can entertain them for long hours. In the other hand, these days in our society translated animations are well accepted and parents are very willing to buy them. Islamic republic of Iran broadcasting (IRIB) displays them in a vast area. Unaware of it that content of western animation can transform our children training. in this article some; message and negative effects have been studied. Their contents that raise from schools like Humanism, Heduism and postmodernism reform worldviews and attitudes of children into paganism schools and institutionalized their orientation field in future.

Keywords: Animations, Training, Walt Disney, post modernism, Negative effect of animations.



1. کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت.

2. The Walt Disney Company.

3. Walt.

4. Roy O.

5. Michael Eisner.

6. Michael Medved.

7. Robert D. Williams.

8. Humanism.

9. Prince of Egypt.

10. Hedonism.

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
سرمقاله

سرمقاله

امپریالیسم رسانه ؛ چالش ها و بایدهای تربیتی

امپریالیسم رسانه ؛ چالش ها و بایدهای تربیتی

فقدان سواد رسانه‌ای از یک‌سو و تأثیر امپریالیسم رسانه‌ای از سوی دیگر، زمینه را برای به چالش کشیدن ارزش‌ها و بایدهای اخلاقی و تربیتی فراهم ساخته است. رسانه‌های فراملّی از جمله اینترنت به تبلیع ارزش‌های حاکم بر جوامع غربی پرداخته و...
بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

امروزه رسانه‌ها به عنوان يکي از ابزارهاي اصليِ انتقال و گسترش ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي، در رفتار کودکان و نوجوانان و تغيير رفتار اجتماعي آنان، داراي نقش مهمي است. هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير رسانه‌ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان است.
آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

آثار تربیتی انیمیشن های غربی بر تربیت کودکان

این محتواها که برخاسته از مکاتب فلسفی، همچون اومانیسم، هدونیسم و پست‌مدرنیسم هستند، جهان‌بینی و گرایش‌های کودکان را به صورتی بسیار نرم و تدریجی به‌سوی مکاتب الحادی غرب سوق می‌دهند و زمینه گرایش و انتخاب آنها را در بزرگسالی، نهادینه می‌کنند.
پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

سرمقاله

سرمقاله

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

بررسي تاثير رسانه ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان

امروزه رسانه‌ها به عنوان يکي از ابزارهاي اصليِ انتقال و گسترش ارزش‌هاي فرهنگي و اجتماعي، در رفتار کودکان و نوجوانان و تغيير رفتار اجتماعي آنان، داراي نقش مهمي است. هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير رسانه‌ها بر تربيت و رشد کودکان و نوجوانان است.
جهانی شدن و بحران مادری

جهانی شدن و بحران مادری

مقاله حاضر با نگاه نقادانه به روند جهانی‌شدن در حوزۀ مادری، به بررسی سه بعد از ابعاد این روند(موقعیت ساختاری، بعد فرهنگی و سیاسی) و عناصر هر یک و ارتباط آنان بر تغییرات نقش مادری در جهان پرداخته است.
تلویزیون وتربیت دینی کودکان

تلویزیون وتربیت دینی کودکان

نتايج تحقيق، نشان مي‌دهد که تلويزيون داراي تأثيرات مثبت ومنفي بر کودکان است. در اين رسانه مي‌توان با استفاده از شيوه‌هاي اعطاي بينش، اسوه‌سازي، تلقين والقا، آراستن ظاهر وتزيين کلام در جهت تربيت ديني کودکان گام برداشت. همچنين...
Powered by TayaCMS