رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
1
رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

نویسنده: مریم شیخ قمی

چکیده

یکی از موضوعات قابل‌توجه در مورد انسان، موضوع رشد معنوی اوست. از آنجایی که انسان خواهان خوشبختی و سعادت در آخرت و نیز در دنیا است، نیازمند ابزاری برای رسیدن به این سعادت است؛ این ابزار چیزی جز رشد معنوی نیست؛ این مقاله با هدف بررسی موضوع رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث با روش توصیفی تحلیلی تدوین شده است تا با رسیدن به رشد معنوی به سعادت دنیا و آخرت برسیم. این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.

 واژگان کلیدی: رشد معنوی، موانع رشد معنوی، رشد معنوی در قرآن، رشد معنوی درحدیث.

مقدمه

هدف خلقت، رشد معنوی انسان و رسالت انبیاء نیز برای تحقق این هدف است. "رشد" در لغت به معنای هدایت شدن و در قرآن و حدیث به دو معنای "رشد عقلی در زمینه اداره امورمالی" و "رشد معنوی" است. ما در این نوشتار به دلیل نقش مهم رشد معنوی در سرنوشت انسان به بررسی این جنبه از رشد ÷رداخته شده است؛ ازآنجایی‌که آدمی خواهان سعادت دنیا و آخرت است، لازم است ابزار سعادت خود را شناسایی کند تا در پرتو آن به سعادت برسد؛ این ابزار همان رشد معنوی است. در رابطه با رشد معنوی انسان، پژوهش‌هایی انجام شده است که به‌طور مثال می‌توان به این موارد اشاره کرد: پایان‌نامه رشد از منظر قرآن کریم، نوشته طیبه برزگر نژاد که در آن به بررسی مفهوم رشد، عوامل، آثار و موانع انواع رشد انسان (جسمی، معنوی) از دیدگاه قرآن می‌پردازد؛ مقاله «مبانی و شاخص‌های رشد معنوی انسان در قرآن» از محسن قاسم‌پور که در آن به معرفی شاخص‌های رشد معنوی که عبارت است از خردورزی، ایمان، شرح صدر، اخلاص و اعتدال، می‌پردازد. پژوهش حاضر نیز درصدد آن است تا با روش توصیفی تحلیلی«رشد معنوی انسان در قرآن و روایات» را مورد بررسی قرار دهد و به این سؤال پاسخ دهد که رشد معنوی انسان در قرآن و حدیث چگونه است؟

مفهوم‌شناسی

مفهوم رشد

غالب لغت‌شناسان و لغت پژوهان، معنای هدایت شدن را از "رشد" برداشت کرده‌اند (فراهیدی، 1409ق، 6: 242؛ ابن‌فارس، 1404 ق، 2: 398؛ ابن‌أثیرجذری، 1367، 2: 225؛ فیومی، 1414 ق، 1: 227، راغب اصفهانی، 1412 ق، 354)؛ البته برخی از لغت‌شناسان علاوه بر معنای هدایت، معانی نجات، صلاح و کمال را نیز برداشت کرده‌اند (قرشی بنایی،1412ق، 3: 100). در قرآن کریم و روایات، "رشد" در دو معنای"رشد عقلی برای اداره امور مالی"، مثل آیه زیر: «وَ ابْتَلُوا الْيَتامى‌ حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْي آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ: و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید!»(6/نساء).

 اهمیت رشد معنوی

داشتن خاطری آرام و ذهنی آسوده آرزوی هر انسانی است. بسیاری از تلاش‌های بشریت نیز برای رسیدن به این هدف است. در آموزه‌های دینی، رسیدن به این هدف تنها در گرو رشد معنوی است؛ برخلاف بسیاری از مکاتب مادی که رسیدن به آرامش را در گرو رسیدن به ثروت بیشتر و مقام بالاتر و...، می‌دانند، اما وجود اضطراب فراوان و بیماری‌های روانی در افرادی که به این ثروت‌ها و زیبایی‌هایی ظاهری رسیده‌اند، نشان‌گر بی‌اساس بودن نظرات مادی‌گراهاست؛ بنابراین راه‌حل درست برای داشتن آرامش واقعی همان رشد معنوی است. رشد معنوی با بی‌اهمیت شمردن مسائل دنیایی (که بخش اعظم اضطراب افراد به سبب توجه به این امور کم‌اهمیت دنیاست که افراد اهمیت زیادی به آنها داده‌اند) و تعیین هدف درست برای انسان (خداپرستی) عامل مهمی در ایجاد آرامش آدمی است، بدیهی است وقتی آرامش واقعی به دست آید، زندگی دنیا سهل می‌شود. رشد معنوی کارکرد دیگر نیز دارد که در زمینه امور اخروی است. ازآنجایی‌که بالاترین نعمت آخرت رسیدن به قرب الهی و در واقع هدف خلقت انسان رسیدن او به قرب الهی است، رسیدن به این مقام با رشد معنوی محقق می‌شود. خداوند در مورد قرب الهی می‌فرماید: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَة ٭ إِلى‌ رَبِّها ناظِرَةٌ: (آرى) در آن روز صورت‌هایی شاداب و مسرور است و به پرودگار می‌نگرد» (قیامت/23-2)؛ بنابراین رشد معنوی سعادت هر دو دنیای فرد را تأمین می‌کند و این‌گونه نیست که تنها برای سعادت اخروی باشد، ولی سعادت دنیا را تأمین نکند؛ رشد معنوی با تغییر نگرش‌های فرد، سعادت دنیای او را نیز تأمین می‌کند و او را از افکار نادرستی که سبب اندوه و اضطراب‌های دنیایی او می‌شود، نجات می‌دهد؛ بنابراین از آنجایی که خوشبختی در دنیا و آخرت با رشد معنوی به دست می‌آید، لازم است آدمی با شناسایی عوامل و موانع رشد معنوی، سعادت خود را به دست آورد.

آثار رشد معنوی

  • ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل (دنیایی) او: مسائل (دنیایی) فرد به دو دسته تقسیم می‌شود. 1- مشکلات و سختی‌های آن؛ 2- ثروت و زیبایی‌های آن؛ نوع برخورد بشر با این مسائل تأثیری شگرف در زندگی او دارد که به ترتیب به شرح آنها می‌پردازیم.
    • برخورد درست با مشکلات دنیا و تحمّل آنها: تغییر نگرش نسبت به مشکلات دنیا، موجب برخورد درست با آنها و تحمّل آنها می‌شود. در اینجا، به معرفی راهکارهای دینی که باعث تحمل سختی‌های دنیا می‌شوند و از آثار رشد دینی‌اند، می‌پردازیم.
      • مشکلات زندگی، ابزار رساندن آدمی به کمال: هدف خلقت، رسیدن آدمی به مقام قرب الهی است. یکی از ابزارهای رساننده آدمی به قرب الهی، مشکلات است. شهید مطهری می‌فرماید: «خداوند وقتی کسی را دوست بدارد، او را در شداید فرو می‌برد، چرا؟ برای اینکه راه بیرون شدن از شداید، راه شناوری در دریای گرفتاران را یاد بگیرد. لطف خداست که با مواجه ساختن بنده با مشکل، وسیله آموختن شناوری در دریای حوادث و سالم بیرون آمدن از میان آنها را فراهم می‌سازد، پس قطعاً این علامت مهر و محبت خداست» (مطهری، 1368، 182) نبود مشکل، موجب غرور است؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَبْتَلِي خَلْقَهُ بِبَعْضِ مَا يَجْهَلُونَ أَصْلَهُ تَمْيِيزاً بِالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْياً لِلِاسْتِكْبَارِ عَنْهُمْ وَ ...‌: ليكن خداوند سبحان آفريدگانش را به بعضى از آنچه اصل و سببش را نمى‌دانند، می‌آزماید، براى امتياز دادن و جدا ساختن آنها (از غير- شان) و براى برطرف كردن تكبّر و گردنكشى و...» (نهج البلاغة صبحي صالح، 287، خطبه 192).
      • عوض در برابر مشکل و سختی: در آیات و روایات بر اعطای عوض در برابر سختی‌ها اشاره شده است. وقتی پیامبر اکرم (ص) را دفن کردند، ندایی از آسمان شنیده می‌شد که می‌گفت: «إِنَ‌ فِي‌ اللَّهِ‌ خَلَفاً مِنْ‌ كُلِ‌ ذَاهِبٍ‌: همانا خدا عوضی برای هر چیز از دست رفته‌ای قرار داده است». (تفسیرعیاشی، 1: 209، ح 166)؛ عوض به دو صورت است. 1- پاداش، امام علی (ع) در این‌باره می‌فرماید: «لا ينعم بنعيم الآخرة إلّا من صبر على بلاء الدّنيا: بر نعمت آخرت انعام داده نمی‌شود، مگر کسی که بر بلای دنیا صبر کرده باشد» (تمیمی آمدی، پیشین، 316، ح 782)؛ 2-کفاره گناهان، در این مورد امام رضا (ع) می‌فرماید: «الْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِيرٌ: بيمارى مؤمن موجب پاك شدن او از گناهان است» (ابن‌بابویه، 1406، 193).
      • همگانی بودن مشکلات و سختی‌ها

همه انسان‌ها گرفتار سختی‌اند؛ امام علی (ع) می‌فرماید: «الْمَصَائِبُ بِالسَّوِيَّةِ مَقْسُومَةٌ بَيْنَ الْبَرِيَّة: مصائب به‌طور برابر میان مردمان قسمت شده است» (ابن شعبه حرانی، 1404، 214). توجه به همگانی بودن مصائب، زداینده احساس غربت و تنهایی در آدمی است؛ همچنین آدمی با مشاهده توانایی سازگاری دیگران با مشکل‌ها، در خود نیرویی می‌یابد که منجر به سازگاری او با این شرایط می‌شود.

  • دل نبستن به هنگام داشتن ثروت و زیبایی‌های دنیا

بخش دیگر مسائل دنیا، زیبایی‌های ظاهری آن است که موقت و شایسته دل بستن نیست؛ امام علی (ع) در این مورد می‌فرماید: «...مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا...: مثل دنیا مانند مار است که پوستی نرم و زهری کشنده دارد، بنابراین از جاذبه‌های فریبنده آن روی گردان، زیرا زمانی کوتاه در آن خواهی ماند...» (نهج البلاغه صبحی صالح، نامه 61، 458)؛ دل‌بستگی به دنیا موجب می‌شود به هنگام از دست دادن متاع دنیا، سراسر وجود آدمی را ناامیدی فراگیرد؛ اما اگر فرد به دنیا دل‌بسته نباشد، هنگام از دست دادن زیبایی‌های ظاهری آن افسرده نمی‌شود، زیرا او ارزشی برای این زیبایی‌ها قائل نیست که به هنگام از دست دادن آنها ناامید شود؛ بنابراین رشد معنوی موجب تعادل در رفتار می‌شود تا به هنگام داشتن نعمت‌ها مغرور و به هنگام سختی‌ها سرخورده نشود.

2- رفتار درست و شایسته با دیگران

رفتار شایسته با دیگران شامل دو بخش است.1- عدم آزار آنها؛ 2- خوبی در برابر بدی آنها.

  • عدم آزار دیگران

 انسان خود با رفتار خود می‌تواند منشأ آزار دیگران شود. انسان رشد یافته در بستر تعالیم دینی با اتکا به این سخن امام علی (ع) که می‌فرماید: « يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا وَ ...: نفس خود را میزان بین خود و دیگران قرار ده، پس آنچه برای خود دوست داری برای دیگران هم دوست بدار و آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم مپسند ...» (نهج البلاغه/ نامه 31)؛ خود را به‌جای دیگران قرار می‌دهد، همان‌گونه که دوست ندارد به او بدی شود به دیگران بدی نمی‌کند و همان‌گونه که دوست دارد به او نیکی شود به دیگران نیکی می‌نماید؛ بدیهی است این شیوه رفتاری با دیگران موجب افزایش صمیمیت است؛ اما رفتار ناشایست با دیگران، واکنش آنها را در پی دارد و در نتیجه موجب افزایش دشمنی‌ها است.

  • خوبی در برابر بدی دیگران

گاهی دیگران با رفتار ناشایست خود موجبات آزار انسان را فراهم می‌سازند. امام علی (ع) در مورد نحوه رفتار انسان متقی با این‌گونه افراد می‌فرماید: «يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ يُعْطِي مَنْ حَرَمَهُ: ستمكار خود را عفو مى‌كند و به آنکه محرومش ساخته مى‌بخشد» (نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 193، 305). بخشش و فراتر از آن خوبی در مقابل بدی، موجب اصلاح خاطی و پشیمانی او از عمل خود است، اما انتقام موجب لجاجت و برخورد متقابل او در نتیجه افزودن گناهان است.

  • ارتباط با خالق و کسب آرامش و امنیت در پرتو آن

در تعالیم دینی بر وجود خالق و وجوب ارتباط با او توجه فراوانی شده است. خداوند می‌فرماید: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل‌ها آرامش مى‌يابد!» (رعد/28)؛ بدیهی است توجه به وجود خدا و اینکه او ناظر و نگهبان آدمی است، اثری شگرف در آرامش آدمی دارد؛ ولی عدم اعتقاد به وجود خدا، مایه اضطراب، عامل پوچی و افسردگی است؛ زیرا در موقع رنج‌ها احساس بی‌کسی به آدمی دست می‌دهد و موقع تلاش، احساس بیهوده بودن تلاش به او دست می‌دهد.

عوامل رشد معنوی

  • تفکر

گام اوّل برای رسیدن به رشد معنوی، «تفکّر» است؛ تفکّر نوعی عبادت است. امام علی (ع) می‌فرماید: «لاعِبادَة کَاالتفکُّرِ فِی صَنعةِ اللهِ: هیچ عبادتی مانند اندیشیدن در صنع خدای عزّوجل نیست» (طوسی، 1414 ق، 146).

متعلقات تفکر

الف) تفکّر در مورد عالم خلقت

خداوند آدمی را دعوت به تفکّر در عالم خلقت (مثل خلقت آسمان‌ها و زمین، رؤیت نظام عالم و...) می‌کند؛ به‌عنوان‌مثال می‌فرماید: «أَ وَلَمْ يَنْظُرُوا في‌ مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ و...: آيا در حكومت و نظام آسمان‌ها و زمين و...(از روى دقت و عبرت) نظر نيفكندند؟! و...» (اعراف/185).

ب) تفکّر در تاریخ

تفکّر در تاریخ از متعلقات دیگر تفکّر است. امام علی (ع) در این مورد به امام حسن (ع) می‌فرماید: «أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ …..اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ...: جان را با یقین نیرومند کن... تاريخ گذشتگان را بر او بنما... (نهج‌البلاغه صبحی صالح، نامه31).

ج) تفکّر در خود انسان

خلقت خود انسان، از موضوعات تفکّر است. خداوند در مورد تفکّر در خود می‌فرماید: «وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنينَ ٭ وَ في‌ أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ: و در زمين آياتى براى جويندگان يقين است و در وجود خود شما (نيز آياتى است)؛ آیا نمی‌بینید؟» (یونس/21-20)؛ تفکر موجب رشد است. امام علی (ع) می‌فرماید: «ألفكر يهدى الى الرّشد: فکر، عامل هدایت آدمی به رشد است» (تميمى آمدى، 1410 ق، 43؛ لیثی واسطی، 1376، 50)؛ "تفکّر موجب می‌شود آدمی به وابسته بودن مخلوقات پی برده و به این نتیجه برسد که نظام خلقت نیاز به پروردگاری دارد که مدبّر عالم است." با تلخیص (طباطبائی، پیشین، 8: 455)؛ بنابراین، تفکر مقدمه ایمان به خدا است.

  • ایمان

ایمان، "جایگزین شدن اعتقاد در قلب است، کأنّه شخص با ایمان به کسی که به‌درستی، راستی و پاکی وی اعتقاد پیدا کرده، امنیت می‌دهد؛ یعنی آن‌چنان دلگرمی و اطمینان می‌دهد که هرگز در اعتقاد خویش دچار شک و تردید نمی‌شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن شک و تردید است" (همان، 1: 73). خداوند در مورد ایمان می‌فرماید:« وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي‌ وَ لْيُؤْمِنُوا بي‌ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ: و هنگامى كه بندگان من از تو درباره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را به هنگامی‌که مرا مى‌خواند، پاسخ مى‌گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند (و به مقصد برسند)!»(بقره/186).

تفاوت علم و ایمان چیست؟

" علم، عامل ایمان است، اما تمام ایمان نیست. ایمان بدون معرفت حاصل نمی‌شود، ولی ظرف آن را تنها علم پر نمی‌کند. آیه قرآن به این امر اشاره‌ای گویا دارد: «وَجَحَدُوابِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا: و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند!!» (نمل/14)؛ قوم بنی‌اسرائیل در عین حال که معرفت و یقین داشتند، عناد و کفر ورزیدند؛ ایمان به‌جز معرفت باید به زیور تسلیم و خضوع نیز آراسته شود. ایمان از امن گرفته شده است. از آن روی ایمان نامیده شده که انسان را از آفات اعتقاد، یعنی شک و تزلزل، در امان می‌دارد؛ بنابراین ایمان با شک جمع نمی‌شود " با تلخیص (فعّالی، پاییز و زمستان83، 13و14).

  • ترک زشتی‌ها

نقش زشتی در کند کردن سرعت رشد معنوی بارز است؛ در این مورد امام صادق (ع) می‌فرماید: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً: هنگامی که انسان گناه می‌کند، نقطه سیاهی در قلب او پیدا می‌شود، اگر توبه کند محو می‌شود و اگر بر گناه بی افزاید زیادتر می‌شود تا تمام قلبش را فرا می‌گیرد و بعد از آن هرگز روی رستگاری را نخواهد دید» (کافی، 1407ق، ‌2: 271).؛ عامل مبارزه با آن تقواست. امام «فیه (التقوا) اجتماع کل خیر و رشد: در تقوا هر خیر و رشدی جمع شده است» (منسوب به امام جعفر صادق (ع)، 1360، 286).

  • انجام خوبی‌ها

خوبی‌ها، افزاینده سرعت رشد معنوی است، به‌عنوان‌مثال به یکی از مؤثرترین آنها یعنی "نماز" اشاره می‌کنیم؛ پیامبر اکرم (ص) در رابطه با نماز می‌فرماید: «مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْكَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ يَنْفَعْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ وَ لَا غِشَاءٌ: مثل نماز همچون ستون خيمه است كه هر گاه ستون پا برجا و ثابت باشد، طناب‌ها، ميخ‌ها و پرده خيمه نيز بر پا و استوار خواهد بود و هرگاه آن ستون شكست، ديگر نه ميخ و نه طناب و نه پرده خيمه، هیچ‌کدام فايده ندارد» (ابن بابویه، 1413، ‌1: 211، ح 639 ).

موانع رشد معنوی

  • جهل و نادانی

از جمله موانع رشد معنوی، جهل است. امام علی (ع) می‌فرماید: «... الجهل یغوی و یردی: ... جهل گمراه می‌کند و هلاک می‌گرداند» (تمیمی آمدی، 1410ق، 125، ح2173)؛ جاهل، نیروی تعقل خود را به‌کار نمی‌برد تا با مشاهده خلقت جهان و... به وجود پروردگاری یکتا پی‌برد؛ به همین سبب به انواع گناهان آلوده می‌شود. امام علی (ع) می‌فرماید: «الجهل یفسد المعاد: جهل و نادانی آخرت را نابود می‌کند» (همان، 39: 650).

  • کفرورزی

علت دیگر در عدم رشد معنوی، کفرورزی است. خداوند در این‌باره می‌فرماید: «... لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‌ قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُون: ...ولى خداوند ايمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل‌هایتان زينت بخشيده و (به‌عکس) كفر، فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ كسانى كه داراى اين صفاتند، هدايت يافتگانند!» (حجرات/7).

  • پیروی از شهویات

مانع دیگر رشد معنوی، پیروی از شهویات است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا: امّا پس از آنان، فرزندان ناشايسته‌اى روى كار آمدند كه نماز را تباه كردند و از شهوات پيروى نمودند؛ و به‌زودی (مجازات) گمراهى خود را خواهند ديد!» (مریم/59). دامنه شهویات گسترده است، اما در قرآن و حدیث به دو مانع مهم به دلیل نقش بیشتر در رشد معنوی اشاره شده است که به توضیح آنها می‌پردازیم.

3-1- ضایع کردن نماز

خداوند در آیه مذکور در سطور بالا، از ضایع کردن نماز به‌عنوان مانع رشد معنوی سخن گفته است؛ " کسی که نماز می‌خواند ولی بدون شرایط آن یا با تأخیر این کار ر ا می‌کند، چنین کسی نماز را ضایع کرده و آن را سبک شمرده است" (قرائتی، 5:288).

 3-2- تکبر

مانع دیگر در رشد معنوی، تکبر است. خداوند در قرآن در مورد تکبر می‌فرماید: «سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً ذلِكَ: به‌زودی كسانى را كه در روى زمين به‌ناحق تكبّر مى‌ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مى‌سازم! آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانه‌اى را ببينند به آن ايمان نمى‌آورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمى‌كنند؛ اگر طريق گمراهى را ببينند، آن راه خود انتخاب مى‌كنند!» (اعراف/146).

جمع‌بندی

در قرآن و حدیث، ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل (دنیایی) خود، ایجاد رابطه درست فرد با دیگران و ایجاد رابطه فرد با خالق و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است. اهمیت رشد معنوی در رسیدن آدمی به سعادت آخرت و دنیا است. تفکر، ایمان و انجام خوبی‌ها و ترک زشتی‌ها، از عوامل رشد معنوی است؛ جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات نیز از موانع رشد معنوی است.

منابع

قرآن کریم.

  1. ابن‌أثیرجذری، مبارک‌ بن محمد؛ 1367؛ النهایه فی غریب الحدیث و الاثر؛ محقق/ مصحح: محمود محمد طناحی، ج2، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
  2. ابن‌بابویه، محمد بن علی؛ 1413 ق؛ من لایحضره الفقیه؛ محقق/مصحح: علی اکبر غفاری، ج 1، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
  3. --------------، 1376 ؛ امالی (للصدوق)؛ تهران: کتابچی.
  4. ----------------، 1406 ق؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال؛ قم: دار الشریف الرضی للنشر
  5. ابن‌حیون، نعمان بن محمد مغربی؛ 1385 ق؛ دعائم الاسلام؛ محقق/مصحح: آصف فیضی، ج 2، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام.
  6. ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی؛ 1404/1363 ق؛ تحف العقول عن آل رسول؛ محقق/مصحح: علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین.
  7. ابن‌عقده كوفى، احمد بن محمد؛ 1424 ق؛ فضائل أميرالمؤمنين عليه السلام؛ قم: انتشارات دلیل ما.
  8. ابن‌فارس، احمد بن فارس؛ 1404 ق؛ معجم مقاییس اللغه؛ محقق/مصحح: هارون عبدالسلام، ج 2، قم: مکتب الکلام الاسلامی.
  9. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ 1410 ق؛ غررالحکم و دررالکلم؛ محقق/مصحح: سید مهدی رجائی، قم: دارالکتب الاسلامی.
  10. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ 1412 ق؛ مفردات الفاظ قرآن؛ محقق/مصحح: صفوان عدنان داودی، بیروت: دارالقلم و الدارالشامیه.
  11. طباطبائی، محمدحسین؛ 1374 ؛ المیزان فی تفسیرالقرآن؛ مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، ج 1،4،8،11، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.
  12. طریحی، فخرالدین بن محمد؛ 1375؛ مجمع البحرین؛ محقق/مصحح: احمدحسینی اشکوری، ج 6، تهران: مرتضوی.
  13. طوسی، محمد بن حسن؛ 1414 ق؛ امالی (للطوسی)؛ محقق/مصحح: موسسه دارالبعثه، قم: دارالثقاوه.

عده‌ای از علما، 1363 ؛ الاصول السته عشر؛ قم: دارالشبستری للمطبوعات

  1. عیاشی، محمد بن مسعود؛ 1380 ق؛ تفسیرعیاشی؛ محقق/مصحح: سید هاشم رسولی محلاتی، ج 1، تهران: المطبعه العلمیه.
  2. فراهیدی، خلیل بن احمد؛ 1409 ق؛ کتاب العین؛ ج 6، قم: نشرهجرت.
  3. فیض الاسلام اصفهانی، علی نقی؛1379؛ ترجمه و شرح نهج البلاغه؛ تهران: مرکز چاپ ونشر تألیفات فیض الاسلام.
  4. فیومی، احمد بن محمد؛ 1414 ق؛ المصباح المنیرفی غریب شرح الکبیر؛ محقق/مصحح: محمود محمد طناحی، ج 1، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
  5. قرائتی، محسن؛ 1388؛ تفسیر نور؛ تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
  6. قرشی بنایی، علی اکبر؛ 1412 ق؛ قاموس قرآن؛ ج 3، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
  7. کلینی، محمد بن یعقوب؛ 1407 ق؛ کافی؛ محقق/مصحح: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، ج 2، تهران: بی‌چا.
  8. کوفی، فرات بن ابراهیم؛ 1410 ق؛ تفسیر فرات الکوفی؛ محقق/مصحح: محمد کاظم، تهران: مؤسسه الطبع و النشر فی وزاره الارشاد الاسلامی.
  9. لیثی واسطی، علی بن محمد؛ 1376؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)؛ محقق/مصحح: حسین حسنی بیرجندی، قم: دارالحدیث.
  10. مطهری، مرتضی؛ 1368؛ بیست گفتار؛ بی‌جا: انتشارات صدرا.
  11. منسوب به امام جعفر صادق، 1400 ق؛ مصباح الشریعه؛ بیروت: اعلمی.
  12. نصر بن مزاحم، 1404 ق؛ وقعه صفین؛ محقق/مصحح: عبد السلام محمد هارون، قم: مکتبه آیت الله المرعشی النجفی.
  13. فعالی، محمدتقی؛ پاییز و زمستان 83؛ «ایمان چیست؟»، مجله صباح، شماره13و14، قم: کاری از مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه.
جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

جايگاه انسان كامل در نظام هستي از منظر عرفا

اين نوشتار با روش توصيفي-تحليلي به جايگاه انسان كامل در نظام هستي ا ز منظر عارفان مسلمان پرداخته است. از منظر آنان انسان كامل، خليفه حق‌تعالي، قطب عالم امكان و واسطه دريافت فيض از حق‌تعالي است. به عقيده بسياري از عرفا، انسان كامل به منزله روح عالم هستي مي‌ماند؛ همان‌گونه که روح امور بدن را تدبير مي‌كند، انسان كامل هم امور عالم را تدبير مي‌نمايد؛ گرچه به لحاظ بشري خود وي توجه نداشته باشد. هرگاه انسان كامل از عالم دنيا به عالم آخرت منتقل شود، خزائن الهي نيز به آن عالم منتقل خواهند شد، بساط عالم ماده جمع خواهد شد و رستاخيز قيام خواهد كرد. اين باور اهل تصوف، با عقايد شيعي، بسيار هماهنگ است؛ زيرا روايات شيعي نيز در اين معنا، صراحت دارد كه هرگاه حجت خدا از روي زمين ارتحال يابد، زمين متلاشي خواهد شد؛ ويژگي‌هاي كه از زبان اهل تصوف براي اهليبت بيان شده است، حاكي از اين مطلب است كه از منظر آنان انسان كامل، منطبق بر اهلبيت (ع) مي‌شود.
حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي و تعينات آن

حقيقت متعالي، حقيقتي است كه از هر قيدي رها است؛ از اين حقيقت به غيب الغيوب و هويت مطلقه و وجود من حيث هو هو، نيز تعبير كرده‌اند. اين حقيقت در مرتبه اطلاق هيچ حكمي را نمي‌پذيرد، به همه موجودات نسبت يكسان دارد؛ اما از لازمه آن، علم به ذات و شعور به كمال ذاتي و اسمائي است. علم به ذات موجب، افتادن بي‌تعين در دام تعين مي‌شود.
جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

جایگاه عقل در نظام سلوکی عرفا

عقل در نظام سلوکی عرفا، دارای دو جایگاه مجزا است. عقل در مراحل ابتدایی سلوک هدایتگر، راهگشا و روشنگر است؛ اما در مراحل عالی‌تر سلوکشان هدایتگری و راهبری از عقلانیت و تعقل جدا می‌شود؛ در این راستا باید توجه داشت که منزلت عقل نفی نمی‌شود، بلکه عقلانیت در صیرورت وجودی عارف به امری فراعقلی و نه غیرعقلی تبدّل و تحول می‌یابد. متاسفانه نزد برخی راهروان طریق سلوک این امر به مثابه ضد عقلی بودن تعالیم عرفانی تلقی می‌شود، حال آن‌که میان امر فراعقلی و امر غیر عقلی تفاوت و تمایز معناداری است که می بایست مورد توجه و تأمل عرفان پژوهان و سالکان راه قرار گیرد؛ در این مقاله ضمن پرداختن به مفهوم انسان‌شناختی و وجودشناختی مفهوم عقل، به تفاوت و تمایز میان این دو ساحت اشاره و لوازم معرفت شناختی آن استخراج خواهد شد.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...
پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

کریشنامورتی و تعالیم او

کریشنامورتی و تعالیم او

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

رشد معنوی انسان از منظر قرآن و حدیث

این پژوهش نشان می‌دهد که ایجاد رابطه درست بین فرد و مسائل خود، ایجاد رابطه درست بین فرد و دیگران و ایجاد رابطه با خدا و کسب آرامش در پرتو آن از آثار رشد معنوی است؛ همچنین، تفکر، ایمان، انجام خوبی و ترک زشتی از علل رشد معنوی و جهل، کفرورزی و پیروی از شهویات از موانع رشد معنوی است.
الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

الگو رویش اعتقادی افراد و جریانات از منظر قرآن کریم

قرآن کریم با استفاده از آیات خویش انسان را به‌سوی کمال سوق می‌دهد؛ پس باید بر طبق این فرمان‌ها روند زندگی را در مسیر رویش قرارداد. با بررسی و تحلیل الگوی رویش می‌توان اصلی‌ترین نقش را در خود فرد و آن جامعه جستجو کرد که ایمان را در درون خویش حس نمودند و فطرتشان علی‌رغم، القائات منفی افراد دیگر، ایشان را به این مسیر نزدیک نمودند، مانند همسر فرعون که با توجه به محیطی دور از معنویات، به دیندار شد...
Powered by TayaCMS