کارکردهای اخلاقی، اجتماعی و تربیتی علم از دیدگاه حضرت علی(ع) و راهکارهای کاربردی آموزش علوم در ایران

این مقاله به بررسی کارکردهای علم از منظر حضرت علی(ع)و ارائه اصولی برای آموزش علوم در ایران می‌پردازد. به همین منظور، نخست کارکردهای علم بر مبنای سخنان علی(ع)در مواردی مانند کارکردهای شخصیتی و روانی، کارکردهای اخلاقی علم، کارکردهای معنوی علم و کارکردهای اجتماعی علم مورد بررسی قرار گرفته است.
2
کارکردهای اخلاقی، اجتماعی و تربیتی علم از دیدگاه حضرت علی(ع) و راهکارهای کاربردی آموزش علوم در ایران

دکتر اکبر صالحی[1]

اسفندیار ظاهری عبده وند[2]

چکیده

این مقاله به بررسی کارکردهای علم از منظر حضرت علی (ع) وارایه اصولی برای آموزش علوم در ایران می پردازد .به همین منظور نخست کارکردهای علم برمبنای سخنان علی (ع)در مواردی همچون کارکردهای شخصیتی وروانی،کارکردهای اخلاقی علم، کارکردهای معنوی علم و کارکردهای اجتماعی علم مورد بررسی قرار گرفته است.

بخش بعدی مقاله درخصوص راهکارهای کسب علم از نظر حضرت علی همچون، کسب علم بخاطر خود علم، متخلق بار آوردن علم به اخلاق نیکو ونظایر آن اشاره دارد و در نهایت پیشنهاد اصولی را برای آموزش علوم از بیانات حضرت علی(ع) اسخراج می کند.که عبارتند از: اصل نهادینه کردن آموزش،اصل مفهومی کردن آموزش،اصل ابتهاج و پویندگی در آموزش.

این تحقیق از نوع بنیادی می باشد، روش تحقیق، توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد،در دستیابی به اطلاعات و از روش کتابخانه ای استفاده گردیده است .

واژه های کلیدی: حضرت علی(ع)، علم، کارکرد، اصل، آموزش، علما، متعلمان.

مقدمه

حضرت علی (ع)پیشوای دوم شیعیان دارای خصایص و ویژگی های منحصر به فردی است که ذکر آنها در توان قلم و گفتار نیست، برخی ویژگیهای حضرت علی (ع) که وی را به عنوان شخصیتی مرجع معرفی می نماید عبارتند از :معصومیت وی، حکمت علمی و عملی وی در گفتار و کردار،به گونه ای که دوست و دشمن در مقابل این عظمت حکمت و دانش سر تعظیم فرود آورده اند و به آن اذعان دا شتند.

با یک بررسی دقیق و موشکافانه می توان به این نتیجه رسید که فرمایشات حضرت علی (ع) دارای ویژگی های خاص و قابل اعتنا می باشد که برخی ازآنها عبارتند از :در راستای کلام خدا بودن تمامی سخنان حضرت،انسجام کلامی و یکدست بودن تمامی رهنمودهای آن امام همام به گونه ای که هیچگونه تعارض و اختلافی در آن دیده نشده است ومهمتر از همه در نظر گرفتن کلیه جوانب زندگی دنیوی و اخروی فرد.

این مقاله قصد استخراج اهمیت،ارزش و کارکردهای علم از دیدگاه حضرت را دارد.«علم درمفهوم کلی و عام آن دانش اطلاق می شودولی از مفهوم علم مفهوم خاصی نیز تعبیر شده است و آنscience است که مقصود، آن بخش از دانستنی ها و آگاهیهای بشر است که به روشهای تجربی قابل اثبات و تائید است»(سروش به نقل از حافظ نیا30:1381).لازم به توضیح می باشد که منظور علم در این تحقیق،علم در مفهوم کلی وعام آن دانش [3] می باشد .

با توجه به این که علم در دین مبین اسلام و در سخنان پیشوایان دینی ما جایگاه خاص و ویژه ای دارد لازم است هنگام برنامه ریزی جهت تحصیلات رسمی در هدف گذاری ها از اصول و اهداف کسب علم در دین مبین اسلام آگاه باشیم و از نظریات اندیشمندان اسلامی علی الخصوص ائمه اطهار در این زمینه بهره گیری نماییم تا بتوانیم دانش آموختگان را پس از طی مدارج تحصیلی به سرمنزل مقصود که همان سعادت حقیقی بشر است برسانیم.

با اوصاف فوق در اینجا در پی دستیابی به اصول و کارکردهای علم از دیدگاه پیشوای متقیان حضرت علی(ع) می باشد، به همین منظور پس از بیان کارکردهای مختلف علم از منظر حضرت علی (ع) وطبقه بندی آنها برخی از اصول پیشنهادی مستخرج از کلام ایشان در آموزش علوم در ایران موردبررسی قرار می گیرد تا از آن در برنامه ریزی هایی که در خصوص تحصیلات رسمی و غیر رسمی علی الخصوص تحصیلات عالی انجام می گیرد بهره برداری شود.

1-کار کردهای علم از دیدگاه حضرت علی (ع)

به طورکلی کارکرد به معنای اثر و کاربردی که هر جزئی در یک مجموعه داراست گفته می شود(علاقه بند،1380: 26).با توجه به سخنان گهربار حضرت و از آنجایی که حضرت تمامی جوانب را در موارد و مواضع مختلف در نظر گرفته اند مهمترین کارکردهای علم عبارتند از:

1-کارکرد شخصیتی و روانی علم 2-کارکردهای اخلاقی علم 3-کارکردهای معنوی علم

4-کارکردهای اجتماعی علم

که در زیر به توضیح هر کدام از آنها می پردازیم

1.1-کارکردهای شخصیتی و روانی:

از شخصیت تعاریف متعددی ارائه شده است،در یکی از تعاریف اینگونه آمده است:«شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی است و روابط اجتماعی متقابل است،بنابر این شخصیت یک فرد مجموعه ی راههایی است که او نوعا نسبت به دیگران واکنش یا با آنها تعامل می کند»(فرگوسن به نقل ازکریمی1382 ص6).با توجه به اثرات شگرفی که کسب علم ودانش در روح و روان آدمی بر جای می نهد، آرامشی را که درون فرد بوجود می آورد، حضرت این اثرات را مورد عنایت خود قرار داده و سخنانی گهربار در خصوص این ویژگی علم بیان فرموده اند :

«واعلموا ان عبادالله المستحفظین علمه،یصونون مصونه،ویفجرون عیونه .یتواصلئن بالولایه و یتلاقون بالمحبه،ویتساقون بکاس رویه،و یصدرون بریه،لاتشوبهم الربیه،ولاتسرع فیهم الغیبه،علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم فعلیه یتاحبون وبه یتواصلون،فکانوا کتفاضل البذر ینتق،فیوخذ منه ویلقی،قد میزه التخلیص و هذبه التمحیص.بدانید بندگانی که نگاهدار علم خداوندند و آنرا حفظ می کنند،و چشمه های علم الهی را جوشان می سازند،با دوستی خدا با یکدیگر پیوند داشته و یکدیگر را دیدار می کنند .جام محبت او را به یکدیگر می نوشانند،و از آبشخور علم او را سیراب می گردند.شک و تردید در آنها راه نمی یابد و از یکدیگر بدگویی نمی کنند.سرشت و اخلاقشان با این ویژگیها شکل گرفته است و بر این اساس تمام دوستیها و پیوندهایشان استوار است.آنان چونان بذر های پاکیزه ای هستند که در میان مردم گزینش شده،آنها را برای کاشتن انتخاب و دیگران را رها می کنند.با آزمایشهای مکرر امتیاز یافتند و با پاک کردنهای پی در پی خالص گردیدند».(خطبهی 214)در این خطبه حضرت علی (ع) ویژگی های شخصیتی که دانشمندان در نتیجه ی کسب علم درونی شده و مشخصه ی یک فرد با شخصیت را برشمرده اند که به شرح ذیل می باشند:

-حافظ علم الهی :دانشمند در نتیجه ی کسب علم و معرفت صحیح و اصولی و در سایه ی این معرفت علم را که بالاترین و برترین هدیه ی خداوند به بشر می باشد را اشاعه و گسترش داده و موجبات حفظ آن برای نسلهای بعدی بشر گردیده،در نتیجه ی دانشمند تربیت یافته در سایه ی مکتب و معرفت الهی خلیفه ی خداوند بر روی زمین گردیده و به نوعی ادامه دهنده ی راه انبیا و پیامبران خواهد بود و چشمه ی جوشان علم و معرفت الهی را در مسیر درست و نیکو ادمه خواهد داد. در این باره امام علی (ع) می فرمایند«دانش نزد اهل آن نگهداری شده و شما مامور طلب و فراگیری از آن هایید»(حر عاملی به نقل از واسعی،1387: 27).

- داشتن ارتباط مناسب وبرازنده با دیگران:دانشمند بواسطه ی برخورداری از علم و دانش و در اثر رقت قلب و اخلاق نیکویی که در اثر ازدیاد علم کسب نموده،به برخورد انسانی و ارتباط گسترده با همنوعان خود پرداخته و بدون هیچگونه ادعا و تکبر با دیگران همنشین شده،که در اثر این همنشینی اشاعه دهنده ی علم الهی گردیده و بواسطه ی مراوده ی کلامی نادانی دیگران را برطرف نموده و نادانسته های خود را به دانایی مبدل خواهد نمود.علما بواسطه ی دارا بودن ویژگی های مذکور می توانند بر قلوب مردم راه پیدا کرده و نوعی فرمانروایی معنوی بر آنها داشته باشند،با استناد به این سخن گهربار امیر مومنان(ع) که «العلما حکام علی الناس،علما فرمانروای بر مردمند »(محمدی ری شهری،1384،ش 4533: 402)،می توان این انتظار را داشت که این فرمانروایی بر دل و روح مردم است که بواسطه ی سجایای اخلاقی و نیکویی وجود دانشمند ایجاد می گردد.

- علم قلب صاحبش را نورانی میکند: یکی از اثرات علم تاثیراتی است که درون وجود فرد میگذارد که همانا رقت قلب و خوش قلبی است، به گونه ای که فرد دانشمند و فرهیخته در سایه علمی که می آموزد و معرفتی که کسب می نماید به ضمیری روشن و آگاه دست پیدا می نماید و از هرگونه قساوت و عداوت دوری می کند،البته به شرطی که علمی که در نزد خود دارد را در راه درست و خدمت به بشریت به کار گیرد.حضرت علی در زمینه ی روشنی بخش دل و روح علم می فرمایند:«ان العلم حیاه القلوب و نورالابصار من الغمی و قوه البدن من الضعف،همانا دانش مایه ی حیات دلهاست و روشن کننده ی دیدگان کور و نیرو بخش بدنهای ناتوان است»(همان،ش4463: 396).

- صاحب علم خاشع و متواضع است: عالم در نتیجه ی تواناییهای علمی که داراست از نوعی خشوع و خضوع در قبال خداوند و دیگر افراد انسانی برخوردار است،زیرا ویژگی های مذکور را پلی برای رسیدن به دانایی و کسب فیض می پندارد و از هرگونه گردن فرازی و غرور دوری می نماید،زیرا لازمه ی رسیدن به پله های ترقی در زمینه ی علم و خدمت به بشریت تواضع و فروتنی است. حضرت در خطبه147 نهج البلاغه می فرمایند:و انه لاینبغی لمن عرف عظمه الله ان یتعظم،فان رفعه الذین ما عظمته ان یتواضعوا له،وسلامه الذین یعلمون ما قدرته ان یستسلمواله.آن کس که از روی علم عظمت خدا را می شناسد،سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد،پس بلندی ارزش کسانی که بزرگی پروردگار را می دانند،در این است که برابر او فروتنی می کنند،و سلامت آنان که می دانند قدرت خدا چه اندازه می باشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند.خداوند در مورد این صفت عالم و دانشمند در قرآن فرموده اند«انما یخشی الله من عباده العلماء»(فاطر آیه 28).خشوع و خضوع عالم به همنشینان و شاگردان وی سرایت نموده و در جامعه رواج پیدا کرده و موجبات تعالی و سعادت اخلاقی در جامعه خواهد گردید.به هر نسبت دامنه معلومات فرد بیشتر باشد،متواضع تر و افتاده تر است به خصوص علم به گونه ای است که هرچه انسان در آن جلوتر رود به دنیای عظیم نادانستنیها و جهل و نادانی خود بیشتر واقف می گردد(مردانی نوکنده،1391).

- دانشمند دارای اخلاق نیکوست: اخلاق نیکو یکی دیگر از اثرات شگرف علم است زیرا با باز شدن درهای دانش و حکمت آستانه ی تحمل فرد تغییر پیدا می کندو فرد در اثر مراوده با دیگران به مهارتهای ارتباطی و توانایی برخورد مناسب با دیگران دست پیدا می کند .در نهایت موارد مذکوریکی از فواید داشتن علم است که خود به خود موجب پرورش خصلتهای نیکویی از جمله خوی خوش در فرد میگردد .حضرت علی (ع) در این زمینه فرمودند:«دانشوران حقیقی از نظر اخلاق پاک ترین مردم هستند و از همه کمتر طمع می ورزند»( آمدی، 1371،ش2130: 120).این خصلت نیکو موجب جذب افراد به سوی دانشمند شده و وی در کانون توجه قرار گرفته و الگو و اسوه ای برای جامعه گردیده و انگیزه ای جهت کسب فیض در محضر وی گردیده که اشاعه ی اخلاق نیکو در جامعه از کارکردهای پنهان این خصلت می باشد.

1.2-کارکردهای اخلاقی علم

اخلاق چنان که عالمان علم لغت و واژه شناسی در زبان عرب بیان کرده اند، عبارت است از جمع «خُلق» یا «خُلُق». در لغت به معنای سجیه و طبیعت و سرشت به کار رفته است وآن را با «خَلق» هم ریشه دانسته اند .در واقع همان گونه که خَلق اشاره به ساختار فیزیکی و صفات ظاهری انسان دارد و نمایانگر صفات جسمانی او از زیبایی و زشتی است، خُلق نیز بیانگر صورت باطنی انسان است و نشان دهنده زیبایی و زشتی درونی اوست، بنابراین خَلق و خُلق بیانگر خصوصیات دو وجه مادی و معنوی انسان است (هاشمی،1389 :29).ابو علی مسکویه در کتاب کیمیای سعادت می نویسد «خوی و حُلق حالتی است برای نفس که دعوت میکند آن را به کارها بی اندیشه و فکر» و سپس حال نفسانی را دو قسم می داند : حالی که طبیعی و ناشی از مزاج است و حالی که بر اثر تمرین و اکتساب به دست می آید و ممکن است این حال از طریق اندیشه و فکر برای انسان حاصل شود ( به نقل از عالمی، 1387 :47) .

اهمیت اخلاق در زمان حاضر بیش از هر زمان دیگری احساس می شود زیرا با وجود پیشرفتهای علمی فراوان، نتیجه ی بسیاری از پیشرفتهای علمی و تکنولوژیکی به دلیل برخوردار نبودن تولید کنندگان آن یا استفاده کنندگان از اخلاق و بی توجهی به ارزشهای اخلاقی،بوجود آمدن مصائب و مشکلات فراوانی بر سر راه زندگی بشریت شده است.کارکردهای اخلاقی علم را برمبنای سخنان حضرت علی (ع ) به شرح زیر می توان بیان کرد:

-پرسیدن برای فهمیدن و دانستن

در کسب علم ودانش ادب و اخلاق حکم می نماید که متعلم نسبت به معلم کمال ادب و ارادت را داشته باشد و در پرسیدن هدف یادگیری و علم آموزی را در سر بپروراند.شخصی که از پرسیدنهای خود یک هدف را در سر می پروراند و آن هم یادگیری است از دانش و علم دیگران بهره های فراوان خواهد برد و می تواند درهای جدیدی از علم ودانش را به روی خود باز نماید و موجب سود رسانی به خود و دیگران شود مانند این است که او نیز یک فرد داناست و در علم دیگران سهیم است.و هر شخصی از پرسیدنهای خود اهداف دیگری را در سر بپروراند مانند اینکه بخواهد اظهار فضل نماید یا اینکه نواقص اطلاعات دیگران را به رخ او بکشد و با پرسیدنهای خود موجبات تحقیر دیگران را در جمع فراهم نماید، این هدف در دراز مدت خواری و حقارت سوال کننده را در نزد صاحبان علم و خرد در پی خواهد داشت و موجب طرد شدن فرد از جمع می گردد که مضرات شخصی و عمومی فراوانی را در پی خواهد داشت به گونه ای که فرد را شاید دچار انحرافات اخلاقی فراوانی می نماید، که به خود و دیگران لطمات جبران ناپذیری را وارد خواهد نمود. حضرت در حکمت320 می فرماید:«سل تفقها،فان الجاهل المتعلم شبیه بالعالم المتعسف شبیه بالجاهل المتعنت.برای فهمیدن بپرس،نه برای آزار دادن که نادان آموزش گیرنده همانند داناست و دانای بی انصاف چون نادان بهانه جوست»

-راه ندادن شرم و حیا در آموختن نادانسته ها

در آموختن علم ودانش سودمند و نافع نباید شرم وحیا به خود راه داد زیرا ندانستن عیب نیست و فرد در کسب حکمت نباید غرور،ترس و شرم به خود را دهد زیرا هر یک از خصلتهای مذکور موجب دور افتادن انسان از منبع کسب فیض علم و دانش می گردد و موجب می گردد فرد در چاه نادانی باقی بماند. حضرت در حکمت82 می فرماید:«ولایستحین احد اذا لم یعلم الشیء ان یتعلمه، کسی در آموختن آنچه نمی داند شرم نکند».

-تعهد اخلاقی دانشمندان در امر تعلیم و آموزش علم

دانشمندان و علما نیز از نظر اخلاقی در قبال جامعه و عامه ی مردم وظایفی برعهده دارند که مهمترین آنها نشر و آموزش علم است،که این تعهد اخلاقی که به طور ذاتی در علم نهفته است موجبات سعادت و تعالی افراد جامعه را در پی خواهد داشت و جامعه و افراد تعلیم دیده ی آنرا به سرمنزل مقصود که همان سعادت حقیقی و اخروی است رهنمون خواهد نمود. حضرت در حکمت 478 به این امر اشاره نموده و فرموده اند:«ما اخذ الله علی اهل الجهل ان یتعلموا حتی اخذ علی اهل العلم ان یعلموا.خداوند از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند،تا آن که از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند».

-ضرورت تادیب نفس عالم

عالمان و دانشمندان به عنوان رهبران جامعه وظیفه دارند پیش از تعلیم و تادیب دیگران ابتدا خود را تادیب نمایند و این تعهد اخلاقی را در خود ایجاد نمایند که با عمل و کردارشان بیش و پیش از گفتار آموزش دهند و اخلاقا خود پایبند و متعهد به دانسته هایشان باشند.حضرت امیر (ع) در همین زمینه در حکمت73 می فرمایند:«من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره،ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیب بلسانه،ومعلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم النس و مودبهم.کسی که خود را رهبر مردم قرار داد،باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد،خود را بسازد،و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد،زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن کسی که دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد».

1.3-کارکردهای معنوی علم

این کارکرد مربوط ارزش درونی علم می باشد،به طوری که در هر مکان و زمانی این خصلت با علم همراه است و ارزش ذاتی علم محسوب می شود،این کارکرد موجب می شود افراد به خاطر خود علم در پی کسب آن بروند .

-حیات جاودانه ی دانشمندان و عالمان

حضرت در حکمت 147 می فرمایند:«:...،والعلماء باقون مابقی الدهر:اعیانهم مفقوده،و امثالهم فی القلوب موجوده.دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند گرچه بدنهایشان در زمین پنهان،اما یاد آنها در دلها همیشه زنده است»این ویژگی یکی از چندین خصلت ذاتی علم می باشد زیرا اهمیت علم و عالم به قدری فراوان می باشد که جایگاه و منزلت دانشمندان حتی سالها و شاید قرنها پس از پایان یافتن زندگی مادیشان محفوظ است و آیندگان با اینکه حیات وی را تجربه ننموده اند اهمیت و احترام خاصی برایشان قائل هستند گویی که در محضر دانشمند حضور دارند وشخص عالم در قید حیات می باشد .حضرت در این زمینه فرموده اند:«العالم حی و ان کان میتا ...عالم زنده است گر چه مرده باشد»(محمدی ری شهری، 1384،ش4466: 396). این خصلت شگفت انگیز علم در برخی مواقع احترام و تحسین دانشمند در نزد آیندگان را بیشتر از دوره ی حیاتش برانگیخته است به دلیل اینکه ارزش و اهمیت خدمتی که وی در زمان حیاتش انجام داده است شاید سالها بعد از مرگش آشکار شود، در نتیجه این ویژگی موجب جاودانگی داشمندان در اذهان خاص و عام می گردد.

-سیری ناپذیری جوینده ی علم

طالب علم از این ویژگی بهره مند می گردد که هرچه به علم ودانشش افزوده می گردد به این نتیجه میرسد که مطالب و موارد فراوانی هستند که نمی داند و جای پیش رفتن و یادگیری بیشتر وجود دارد،که این امر موجب سعی و تلاش بیشتر برای یادگیری افزونتر می گردد. حضرت در حکمت457 می فرمایند«:منهومان لا یشبعان:طالب علم و طالب دنیادو گرسنه هرگز سیر نمی شوند:جوینده ی علم و جوینده ی مال».مورد مذکور در مورد جویندگان علم بیانگر حرص و طمع پسندیده است که موجب کسب علم و دانش بدون هیچگونه محدودیتی در نزد خواهان علم می شود .در تثبیت این ادعا می توان به این فرمایش حضرت استناد نمود که:«اعلم الناس المستهتر بالعلم،دانا ترین مردم کسی است که آزمند دانش باشد»(محمدی ری شهری، 1384،ش4586: 402).

-ظرفیت نامحدود علم و دانش

در حکمت 205 حضرت می فرمایند:«کل وعاءیضیق بما جعل فیه الا وعاءالعلم،فانه یتسع به، هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود جز ظرف دانش که هرچه در آن جای می دهی وسعتش بیشتر می شود».این ویژگی بیانگر این است که میدان علم ودانش به گونه ای وسیع است و بشر در زمینه فراگیری علم و دانش به قدری توانمند است که هیچ انتهایی برای آن نمی توان تصور نمود.

لازم به ذکر است خصلت فوق تلویحا بدین معناست که فرد در فراگیری علم ودانش هر چه بیشتر اهتمام ورزد به این نتیجه خواهد رسید که به ظرفیت و توان بیشتری در زمینه کسب علم دست پیدا نموده است،و بالطبع در پی فراگیری و برداشت فزونتری از پهنای بی وسعت میدان علم پیش میرود.در ادامه می توان این سخن حضرت را در تکمیل موارد مذکور آورد که فرمودند:«کل شی ءینقص علی الانفاق الا العلم،هر چیزی با خرج کردن کم می شود مگر علم»(محمدی ری شهری، 1384،ش4500 :399).با این اوصاف این امر به ذهن متبادر می شود که هر چه از علم و دانش بهره ببری و استفاده کنی بر دانشت افزوده می شود و توانمندی های علمی فرد در اثر مباشرت و مجالست با علم داران مطالب بیشتری را می آموزد و توانمند تر می شود.

-برتری علم بر مال و ثروت

علم به واسطه ی ویژگیهایی شگرفی که در خود دارد بر مال و ثروت برتری دارد که حضرت این برتری را نیز مد نظر قرار داده و در اثبات این برتری امام علی (ع) درباب علم و ارزش آن در حکمت 147نهج البلاغه فرمودند:«یا کمیل العلم خیر المال،العلم یحرسک،و انت تحرس المال،و المال تنقصه انفقه،والعلم یزکوا علی الانفاق و صنیع المال یزول بزواله.ای کمیل! دانش بهتر از مال است زیرا علم،نگهبان تو است،و مال را تو باید نگهبان باشی،مال با بخشش کاستی می پذیرد اما علم با بخشش فزونی می گیرد،و مقام و شخصیتی که با مال به دست آمده با نابودی مال نابود می گردد».در تکمیل و اثبات این ادعا در دلایل برتری علم بر ثروت حضرت دلایل ذیل را فرموده اند:

«ا-انه میراث النبیا والمال میراث الفراعنه2-العلم لاینقص بالنفقه والمال ینقص بها3-یحتاج المال الی الحافظ و العلم یحفظ صاحبه 4-العلم یدخل فی الکفن و یبقی المال5-المال یحصل للمومن والکافر و العلم لایحصل الالمومن خاصه6-جمیع الناس یحتاجون صاحب العلم فی امر دینهم و لایحتاجون الی صاحب المال7-العلمیقوی الرجل علی المرورعلی الصراط والمال یمنعه،1-علم میراث پیامبران است و ثروت مال میراث فراعنه است2-علم با بخشش و نفاق کم نمیشود وحال آنکه ثروت با خرج کردن کم میشود3-ثروت احتیاج به نگهبان دارد و حال آن که علم نگهبان صاحب علم است4-علم داخل کفن میشود و مال خارج ار آن می ماند5-ثروت هم به دست مومن میرسد وهم به دست کافر وحال آنکه علم فقط در دسترس مومن است6-تمام مردم در امر دینشان نیازمند عالم و دانشمند ربانی اند در حالی که به ثروتمندان خسیس نیازی ندارند7-علم انسان را برای عبور از صراط و رسیدن به بهشت و فردوس برین قوت و نیرو میبخشند در حالی که ثروت مانع از عبورش می گردد»(مجلسی، 1361 :185).

1.4-کارکردهای اجتماعی علم

کارکرد اجتماعی علم مربوط به اثرات مثبتی است که کسب علم در سطح جامعه برای فرد دارد،در جوامع مختلف اجتماعی با هرپیشینه ی فرهنگی ومنش اجتماعی بدون شک برای علم ودانش ارزش و اهمیت خاصی قائلند،دانشمندان و فرهیختگان از جایگاه ویژه ای برخوردارند ودر هر جمعی که قرار می گیرند با اقبال عمومی روبرو می شوند و بواسطه ی توانمندیهای علمی که دارند با احترام از آنها یاد می شود.حضرت علی (ع) با توجه به اثراتی که علم در سطح جامعه دارد و توجهی که به اندیشمندان در محافل مختلف اجتماعی میشود سخنانی را بیان داشه اندکه در اینجا تحت عنوان کارکردهای اجتماعی علم از آنها یاد شده است که به شرح ذیل می باشند :

در خطبه ی 214 نهج البلاغه برخی از ویژگیهای دانشمندان آمده این خطبه به این شرح می باشد:

«واعلموا ان عبادالله المستحفظین علمه،یصونون مصونه،ویفجرون عیونه .یتواصلئن بالولایه و یتلاقون بالمحبه،ویتساقون بکاس رویه،و یصدرون بریه،لاتشوبهم الربیه،ولاتسرع فیهم الغیبه،علی ذلک عقد خلقهم و اخلاقهم فعلیه یتاحبون وبه یتواصلون،فکانوا کتفاضل البذر ینتق،فیوخذ منه ویلقی،قد میزه التخلیص و هذبه التمحیص،بدانید،بندگانی که نگهدار علم خداوندند،و آن را حفظ می کنند،و چشمه های الهی را جوشان می سازند،با دوستی خدا با یکدیگر پیوند داشته و یکدیگر را دیدار می کنند،جام محبت او را به همدیگر می نوشانند،و ار آبشخور علم او سیراب می گردند.شک و تردید در آنها راه نمی یابد،و از یکدیگر بدگویی نمی کنند.سرشت و اخلاقشان با این ویژگی ها شکل گرفته است،و بر این اساس تمام دوستیها و پیوندهایشان استوار است.آنان چونان بذرهای پاکیزه ای هستند که در میان مردم گزینش شده،آنها را برای کاشتن انتخاب و دیگران را رها می کنند.با آزمایشهای مکرر امتیاز یافتند،و با پاک کردنهای پی در پی خالص گردیدند».

از خطبه ی فوق این به عقیده ی نگارنده ویژگی ها ی زیر را می توان برداشت نمود:

-صاحب علم دوستان بسیار دارد

از فواید علم بدست آوردن دوستان فراوان می باشد به گونه ای که دارا بودن علم و دانش یک ویژگی و اهمیت خاص به دانشمند می دهد و بواسطه ی برخوردار بودن از توانمندی های ذهنی و علمی افراد فراوانی را به سوی وی سوق می دهد و طالبان علم را به گرد شمع وجودش جهت کسب فیض جمع می نماید،که این خود یافتن دوستان حکیم و ارزشمند را در پی خواهد داشت.

- علم باعث کسب محبت مردم می شود

داشتن علم ودانش موجب بدست آوردن محبت و ارادت اطرافیان می گردد،به گونه ای که در قرون و اعصار مختلف همواره اندیشمندان و عالمان از توجه و محبت خاص مردم برخوردار بوده اند واین امر بواسطه ی دانایی و اخلاق نیکو و تواضع ناشی از برخورداری از حکمت ایجاد گردیده است .

ویژگی مذکور اثرات مثبت فراوانی در دانشمند ایجاد نموده است که به خودی خود موجب کسب محبوبیت در بین عوام و خواص گردیده است،فرد را به سوی مراودات اجتماعی سوق داده و در نهایت موجب سود رسانی فراوان به بشریت گردیده است .که حضرت علی (ع) در تکمیل خصلت فوق فرموده اند: «از صاحب علم با احترام و تجلیل نام برده می شود»،که این سخن ارزشمند نشانگر این است که عالم یا دانشمند بواسطه ی علم و دانش موجود در نزد وی،و سودمندی که در پی آن علم به همراه دارد و سجایای اخلاقی ناشی از توانمندی مذکور تحسین و احترام دیگران را نسبت به خود بر می انگیزد.

- ارزش هرکس به علم ودانایی اوست

در جامعه ارزش و اهمیت هر شخصی به میزان دانایی و خدمتی که به واسطه ی این دانایی به جامعه ارئه می دهد مشخص می گردد و دانشمندان بواسطه ی علم خود از ارزش و اهمیت در خور اعتنایی برخوردارند،که این توجه ویژه،مقام و جایگاه ممتازی به آنها در جامعه می بخشد حضرت در حکمت81می فرمایند:«قیمه کل امری مایحسنه.ارزش هرکس به علم و دانایی اوست».داشتن وجهه ای قبول به صورت واقعی در جامعه موجب تاثیر گذاری در افکار و اندیشه های مردم می گردد و دانشمند می تواند از این توانایی در راه خدمت رسانی به عموم مردم بهره برداری نماید، و در راه حل نمودن مصائب و مشکلات جامعه بسیاری از افراد توانمند در زمینه های مختلف را با خود همداستان نماید.

2- راهکارهای کسب علم ازدید حضرت علی (ع)

در تکمیل کارکردهایی که برای علم دسته بندی گردید حضرت راهکارهایی نیز برای کسب علم بیان نموده اند که به نحوه و شرایط یادگیری علم مربوط می شود، برخی از راهکارها در زمینه مذکور عبارتند از:

1-آموزش و یادگیری علم و حکمت در هر زمان و مکان حتی از کافر و منافق

یکی از سفارشات خاص ائمه اطهار این است که علم و حکمت را از دهان هرکس حتی منافق و کافر باید آموخت و برای کسب علم ودانش زمان و مکان مطرح نیست . حضرت علی (ع)در حکمت 79می فرمایند:«خذ الحکمه انی کانت،فان الحکمه تکون فی صدر المنلفق فتلجلج فی صدره حتی تخرج فتسکن الی صواحبها فی صدر المومن،حکمت را هرکجا باشد فراگیر،گاهی حکمت در سینه ی منافق است و بی تابی می کند تا برون آمده و با همدمانش در سینه ی مومن آرام گیرد»در تکمیل موارد ذکر شده حضرت علی (ع) در حکمت 80می فرمایند :«الحکمه ضاله مومن،فخذ الحکمه ولو اهل النفاق،حکمت گمشده ی مومن است،حکمت را فراگیرید هرچند از منافقین».

فرمایشات فوق اهمیت کسب علم ودانش را می رساند زیرا فراگیری دانش تعالی و کمال فرد را به همراه دارد و در نهایت منجر به سعادت دنیوی و اخروی فرد می گردد.در کسب علم و دانش از سفارشات موکد حضرت می باشد که به گوینده و شخصیت و ی نباید توجه نمود و آنچه مهم است مطالب و حقایقی است که در اختیار دارد و ارئه می دهد را باید با توجه به نیاز انسان به دانستن و یادگیری،فراگرفت حضرت در این زمینه می فرماید:«خذ الحکمه هن اتاک لها وانظر الی ماقال و لا تنظر الی من قال،حکمت را از هر که برایت آورد فراگیر و بنگر که چه گفت و منگر که گوینده کیست»(محمدی ری شهری، 1384،ش4513: 400).

2-پیوستگی علم با عمل

تحصیل علم و دانش و کسب معرفت و آگاهی از صفات پسندیده در مسلمین است و قرآن مجید همواره مسلمانان را به کسب علم و دانش تشویق فرموده است و می دانیم که اگر چه علم،فی نفسه مفید است ولی تا زمانی که نتایج علم در رفتار و گفتار و افکار فرد متجلی نشود،فایده ای نخواهد داشت و مضمونهایی چون:«عالم بی عمل درخت بی ثمر است»یا «دوصد گفته چون نیم کردار نیست».در کلام معصومین علیهم السلام پیوستگی علم و عمل بارها مورد تاکید قرار گرفته است و نه به عملی که از روی علم و آگاهی نباشد ارزش می دهد و نه علمی را که با عمل توام نباشد،مفید می دانند.حضرت علی (ع) فرموده است:«العلم بلا عمل وبال،العلم بلاعمل ضلال،علم بدون عمل وزر است و عمل بدون علم گمراهی است»(محمدی ری شهری، 1384،ش4553: 404). حضرت اشاره دارد به این که علم موقعی ارزشمند و سودمند است که درتمامی اعمال و رفتار فرد جلوه ی آشکار داشته باشد و گرنه علمی که بر سر زبان باشد و به صدور برنامه های تجویزی بپردازد و صاحب آن فقط به باید و نباید صوری بپردازد بدون اینکه خود به آنها معتقد باشد و التزام داشته باشد از کمترین اهمیتی برخوردار است وفرد را به سود نخواهد رساند حضرت در حکمت 92 به این مسئله اشاره دارند:«اوضع العلم ما وقف علی السان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان،بی ارزش ترین دانش،دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم،علمی است که در اعضاء و جوارح آشکار است».کسی که علمی را فرا می گیرد و آنرا در عمل پیاده نمی کند و نسبت به علم خود بی اعتناست و بی تفاوت،این بی تفاوتی خدشه ی مهمی در نظام فکری اوایجاد کرده و به تدریج منتهی به تحلیل شخصیت اصیل او می شود؛زیرا اقتضای عقل و منطق این است که انسان از دانسته های خود در عمل استفاده کند و هرگاه با کلمه ی حقی آشنا شد،آنرا پیروی کند و عمل خود را بر اساس آن تنظیم کند(ساعی،1381: 185-187).

3-تداوم و استمرار در کسب علم

نکته ی مهم و کلیدی دیگری که به عنوان یکی از راهکارهای کسب علم و دانش مد نظر حضرت قرار گرفته است تداوم و استمرار در راه کسب علم و دانش است و صبر و تحمل در مقابل سختیها و مصائب در این راه است و طبق فرمایش حضرت «العالم الذی لا یمل من تعلم العلم،عالم کسی است که از آموختن خسته نشود و علی المتعلم ان یدئب نفسه فی طلب العلم و لا یمل من تعلم،بر دانش آموز است که خود را از طلب علم کوشا سازد و از آموختن خسته نشود»(محمدی ری شهری،1384،شش4535 و4527: 402).

4-منع کسب علم برای فخر فروشی

یکی دیگر از راهکارهای کسب علم این است که علی رغم تمامی سفارشات و تاکیدات بر کسب علم و پسندیده بودن کسب علم،تاکید شده است در راه کسب علم نیز مبادا انسان جهت فخر فروشی،یا بحث و جدل با دیگران جهت اظهار فضل،یا اینکه نواقص اطلاعات دیگران را به رخ او بکشد و باعلم خود موجبات تحقیر دیگران را در جمع فراهم نماید،گام بردارد این نکته در این سخن گرانقدر حضرت به ذهن می رسد:«خذوا من العلم ما بدالکم و اباکم ان تطلبوه لخصال اربع:لتباهو به العلما،او تمارو به السفهاء،او تراووابه فی المجالس،او تصرفوا وجوه الناس الیکم للتروس،از علم هر آنچه برایتان پیش می آید فرا گیرید و زنهار که آنرا برای چهار کار بیاموزید:برای فخر فروشی بر علما،یا ستیزه کردن با جاهلان،یا خودنمایی در مجالس،یا جلب کردن توجه مردمبه خود و ریاست کردن بر آنها»(همان،ش4509: 399).

5-فهمیدن علم از طریق اندیشیدن

یکی از نکات در کسب علم توجه به فهمیدن و پی بردن به مفهوم واقعی علم است و به نوعی می توان گفت با عبور از ظاهر عبارات و جملات می توان علم را به معنی واقعی کلمه فرا گرفت و با تفکر و اندیشیدن در محتوای علم می توان آنرا حفظ نمود و به کار بست که با توجه به اینکه حضرت دیدی جامع و کامل داشته این نکته ی مهم را نیز مد نظر قرار داده و فرموده اند:«من اکثر الفکر فیما تعلم،اتقن علمه و فهم مالم یکن یفهم،هر که در آموخته هایش زیاد بیندیشد،دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمی فهمیده است فهمیده است»(همان،ش 4529: 402).

3- راهکارهایی برای آموزش که کسب علم به خاطر ارزش ذاتی علم صورت گیرد نه صرفا مدرک گرایی

آموزش علم در مراکز علمی(مدارس و دانشگاهها) باید به گونه ای باشد که لذت کسب علم و دانش در فرد به خاطر ارزش معنوی علم یا کسب علم به خاطر خود علم بوجود بیاید نه کسب مدرک ونشان،برای رسیدن به این هدف موارد زیر پیشنهاد می شود:

با توجه به اهمیت لزوم پیوند علم با عمل که در قالب احادیثی از جمله: «و العلم مقرون بالعمل، علم وعمل پیوندی نزدیک دارند» و«العلم بلا عمل وبال،العلم بلاعمل ضلال،علم بدون عمل وزر است و عمل بدون علم گمراهی است»به آنها اشاره شد،جهت عملی کردن این سخن امیر مومنان (ع)محتوای دروس به گونه ای باشد که با روحیات و نیازهای فرد متناسب باشد وبا زندگی واقعی فرد در بیرون از محیط دانشگاه همخوانی داشته باشد، تا فرد بتواند از علمی که کسب نموده درصحنه ی زندگی واقعی عملا از آن بهره برداری نماید، لازم به ذکر است جهت رسیدن به این مهم، اهداف متون درسی بایدواقع بینانه تدوین شوند و بدور از هرگونه آرمان گرایی و شعار پردازی باشند.

همانطور که اشاره شد:«:...،والعلماء باقون مابقی الدهر:اعیانهم مفقوده،و امثالهم فی القلوب موجوده.دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند گرچه بدنهایشان در زمین پنهان،اما یاد آنها در دلها همیشه زنده است»،در پی عملی کردن این کارکرد معنوی علم،باید در زندگی خود ودر کلیه سطوح جامعه بر ای علم و فرهیختگان ارزش و اهمیت واقعی قائل شویم و از نمادگرایی غیر واقعی در تکریم علم، دانشمند و دانشجو پرهیز نماییم.

با توجه به این حکمت متعالی که :«اوضع العلم ما وقف علی السان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان،بی ارزش ترین دانش،دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم،علمی است که در اعضاء و جوارح آشکار است»،برای جلوگیری از نزول علم تا این سطح پیشنهاد می شد: در نحوه ی جذب دانشجو در دانشگاه تغییراتی ایجاد به گونه ای که فرد مجبور به انتخاب از بین چند رشته ی تحصیلی نباشد که باری به هرجهت وارد یک رشته ی تحصیلی برای ادامه تحصیل و گرفتن مدرک شود که بعضا مشاهده شده است هیچ علاقه و نیازی به آن ندارد وصرفا به دلیل عقب نماندن از قافله ی مدرک گرایی وارد دانشگاه و ادامه تحصیل شده است،که کسب نشان ومدرک به اینگونه منجر به حفظ یک سری محفوظات می گردد که در هیچ جایی از زندگی در جامعه عملا به منصه ی ظهور نخواهد رسید.

درتکمیل این امر،باید از ابزاری شدن علم جلوگیری کنیم به همین منظور باید از تبدیل شدن دانشگاهها به محلی برای کسب درآمدجلوگیری نماییم،زیرا ادامه ی این روند لطمات جبران ناپذیری به ارزش واقعی علم وارد می نماید و علم به عنوان ابزاری در خدمت پول و مادیات قرار می گیرد،در تایید این مدعا میتوان به وضعیت جذب دانشجو اشاره نمود به گونه ای که امروزه شاهد این هستیم که در اکثر دانشگاههای ایران حتی معتبرترین آنها به دانشجو به عنوان منبعی برای کسب منافع مادی نگریسته می شود و پذیرشهای بدون محدودیت و نظارتی صورت گرفته،که عواقب ناخوشایندی چون تراکم نفری در کلاسها،انتقال نیافتن هدف واقعی علم به دانشجو،عدم فرصت کافی برای اساتید جهت پرورش حس تحقیق و پژوهش در دانشجو،و درنهایت نزول کیفی فاحش سطح علمی دانشگاههای کشور را به همراه خواهد داشت.در تکمیل پیشنهاد فوق باید اضافه نمود باید از اشاعه و گسترش این تفکر در سطح جامعه که راه خوشبختی از دانشگاه می گذرد پیشگیری نمود،که عاقبت گسترش این تفکر چیزی جز هجوم بی رویه و بی هدف به سوی دانشگاهها و در نتیجه ابزاری شدن علم نیست.

4- راهکارهایی برای آموزش علم کهدر نتیجه ی آموزش به متعهد و متخلق بار آوردن فرد منجر شود

آموزش باید به گونه ای باشد که فرد در حین تحصیل علاوه بر کسب تخصص،تعهد و اخلاق را نیز بیاموزد برای کسب این هدف اصول زیر پیشنهاد می شود:

در پی تحقق این حکمت ارزشمند که« العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل،و العلم یهتف بالعمل،فان اجابه و الا ارتحل عنه،علم مقرون با عمل است و هرکه علم پیدا کند عمل می کندو علم انسان را به عمل فرا می خواند،پس اگر به آن پاسخ دهد،باقی می ماند و گر نه از وجود او رخت بر می بندد».در نتیجه منظور نهایی این است که علم و عمل پیوندی نزدیکی دارند، بایدفاصله ی بین حرف و عمل در کلیه سطوح جامعه اندک باشد تا فرد تحصیل کرده در طول دوران تحصیل و پس از آن یک روند متناسب و یکدست را از نظر اخلاقی تجربه کندو هیچگونه تعارضی بین آموخته هایش و آنچه در عمل می بیند را تجربه نکند تا دچار دوگانگی حرف و عمل نگردد .

با توجه به این سخنان حضرت علی(ع ازجمله:صاحب علم دوستان بسیار دارد،علم باعث کسب محبت مردم می شود،همانطور که علم باعث کسب محبت مردم می شود باید این حس متقابلا در دانش آموختگان ایجاد شود و برنامه های آموزشی باید به گونه ای طراحی شوند که به گسترش حس انسان دوستی و دیگر دوستی در دانش آموختگان منجر شود و این باور ایجاد شود که مشکلات دیگران مشکلات ما نیز هست و از اصول علمی کسب شده در راه خدمت به بشریت باید استفاده کرد نه کسب منافع مادی و این امر میسر نمی گردد مگر اینکه الگو سازی مناسب صورت گرفته باشد و این امر یک فرایند یک روزه یا یک ساله نیست و باید در طول حیات فرد انگیزه ی دگر دوستی در فرد بیدار گردد زیرا این امر به طور فطری درنزد فرد توسط خداوند به ودیعه نهاده شده است.

امام علی (ع) فرمودند:«اوضع العلم ما وقف علی السان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان،بی ارزش ترین دانش،دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم،علمی است که در اعضاء و جوارح آشکار است» برای جلوگیری از تبدیل شدن دانسته های دانش آموختگان به کارهای غیر واقعی و نمادین،باید از هرگونه نمادگرایی و صوری سازی بپرهیزیم،در توضیح باید گفت که اکثر کارهای آماری و نظر سنجی های صورت گرفته نمادین و صوری می باشند که فقط برای خالی نبودن عریضه انجام می گردد که پیامد این حرکت تاثیر در ناخود آگاه فرد می باشد و وقتی دانش آموز و دانشجو در پایان تحصیلات به کاری مشغول شد این حرکت نمادین را بارها وبارها تکرار می نماید و نتیجه ی آن به بن بست رسیدن برنامه های حتی کار آمد در سطح جامعه می گرددزیرا دلیل اصلی مشکلات انعکاس داده نشده است.

5- اصولی پیشنهادی برای آموزش علوم(تربیت علمی )در در نظام آموزش رسمی ایران باتوجه بیانات حضرت علی(ع)

با توجه به کارکردهای مختلف علم از دید حضرت علی (ع)، اصول زیر جهت آموزش علوم و تربیت علمی و هدفمند برای آموزش و پرورش در ایران پیشنهاد می گردد:

1-اصل نهادینه کردن آموزش(درونی کردن آموزش)

مقصود از این اصل این می باشد که نحوه ی آموزش به گونه ای باشد که اثرات آموزش صحیح و اصولی،به طور عملی درون جسم و روح فرد تحصیلکرده به بار نشسته باشد و در کلیه مناسبتهای فردی و اجتماعی در برخورد با خلق و دیگر انسانها به منصه ی ظهور برسد و بدون هیچ گونه نظارت خارجی و تحمیل انضباط بیرونی فرد دانش آموخته با ایجاد تعهد به دانسته های خود وظایف خود را به عنوان یک انسان،یک شهروند،یک مسوول یا کارگزار به نحو احسن به انجام برساند.اصل مذکور یکی از اصول ضروری در آموزش می باشد که جا دارد به صورت عملیاتی در نظام آموزشی کشور به آن التفات ویژه ای گردد.لازم به ذکر است تحقق این اصل مستلزم در نظر داشتن شرایط زیر از جانب متعلم ومربی است:

الف-تعهد به دانسته ها و عمل کردن به آنها

از شروط تحقق نهادینه کردن آموزش و درونی ساختن آن در دانش آموختگان عملی ساختن دانسته ها و آموزشهاست .طبق فرمایشات حضرت در قالب احادیث زیر:«العلم بلا عمل وبال،العلم بلاعمل ضلال،علم بدون عمل وزر است و عمل بدون علم گمراهی است».(حدیث شماره4553،منتخب میزان الحکمه)،یا:« حکمت 92 :«اوضع العلم ما وقف علی السان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان،بی ارزش ترین دانش،دانشی است که بر سر زبان است و برترین علم،علمی است که در اعضاء و جوارح آشکار است». خصلت دیگر نهادینه کردن آموزش به کارگیری عملی دانسته ها یا به نوعی تعهد به دانسته ها و به کارگیری آنها به صورت عملی و مشهود در کلیه شئون زندگی فردی و اجتماعی اعم از اخلاقی،رفتاری و کرداری می باشد.

ب-خشوع و خضوع مقابل خداوند و دیگر انسانها

لازم به ذکر است که خضوع و خشوع و آموزش آن به دانش آموختگان از شروط ضروری نهادینه کردن آموزش می باشد که این نکته نیز از دید حضرت پنهان نمانده است.عالم در نتیجه ی تواناییهای علمی که داراست از نوعی خشوع و خضوع در قبال خداوند و دیگر افراد انسانی برخوردار است،زیرا ویژگی های مذکور را پلی برای رسیدن به دانایی و کسب فیض می پندارد و از هرگونه گردن فرازی و غرور دوری می نماید،زیرا لازمه ی رسیدن به پله های ترقی در زمینه ی علم و خدمت به بشریت تواضع و فروتنی است. خداوند در مورد این صفت عالم و دانشمند در قرآن فرموده اند«انما یخشی الله من عباده العلماء»(فاطر آیه 28).خشوع و خضوع عالم به همنشینان و شاگردان وی سرایت نموده و در جامعه رواج پیدا کرده و موجبات تعالی و سعادت اخلاقی در جامعه خواهد گردید.

ج-اخلاق نیکو و پسندیده

از شروط تحقق نهادینه شدن آموزش پرورش اخلاق نیکو و به نوعی متخلق شدن فرد می باشد،در توضیح باید گفت که،اخلاق نیکو یکی دیگر از اثرات شگرف علم است زیرا با باز شدن درهای دانش و حکمت آستانه ی تحمل فرد تغییر پیدا می کندو فرد در اثر مراوده با دیگران به مهارتهای ارتباطی و توانایی برخورد مناسب با دیگران دست پیدا می کند .در نهایت موارد مذکوریکی از فواید داشتن علم است که خود به خود موجب پرورش خصلتهای نیکویی از جمله خوی خوش در فرد میگردد .حضرت علی (ع) در این زمینه فرمودند:«دانشوران حقیقی از نظر اخلاق پاک ترین مردم هستند و از همه کمتر طمع می ورزند»( آمدی، 1371،ش2130: 120).

د-تادیب نفس و آراستن آن به خصال نیکو

آراستن نفس به خصلتهای نیکو و زینت دادن جسم و جان فرد به زیباییها و ادب کردن نفس از ذیگر شرایط نهادینه کردن آموزش می باشد که حضرت امیر (ع) در همین زمینه در حکمت73 می فرمایند:«من نصب نفسه للناس اماما فلیبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره،ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیب بلسانه،ومعلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم النس و مودبهم.کسی که خود را رهبر مردم قرار داد،باید پیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد،خود را بسازد،و پیش از آنکه به گفتار تربیت کند با کردار تعلیم دهد،زیرا آن کس که خود را تعلیم دهد و ادب کند سزاوارتر به تعظیم است از آن کسی که دیگری را تعلیم دهد و ادب بیاموزد».

2-اصل مفهومی کردن آموزش

در توضیح این اصل باید گفت که کلیدی ترین نکته در این زمینه راه یابی تفکر در آموزش به جای حفظ طوطی وار مطالب می باشد. در آموزش فعلی ایران که رقابت بی حد و حصری جهت گرفتن مدرک می باشد و مراکز علمی و دانشگاهی و حتی مدارس نیز تبدیل به بنگاه تولید مدرک گردیده است،متاسفانه اصل تفکر و فهمیدن در آموزش به فراموشی سپرده شده و کمیت رفته رفته در نظام آموزشی کشور و سبک آموزش فعلی جای کیفیت را گرفته است. این انتقاد وارد است در این هیاهوی مدرک گرایی،حفظ طوطی وار مطالب و گذراندن واحدهای مقرر درسی به جد پر اهمیت تر از فهمیدن و درک محتوای دروس می باشد و نتیجه ی این نوع آموزش دانش آموختگان مدرک دار بدون قدرت تجزیه و تحلیل موقعیتها و خلاقیت و تولید در عرصه های مختلف سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و غیره می باشد.این اصل یکی از ضروریات بدیهی آموزش علوم مختلف در ایران می باشد .

یکی از نکات در کسب علم توجه به فهمیدن و پی بردن به مفهوم واقعی علم است و به نوعی می توان گفت با عبور از ظاهر عبارات و جملات می توان علم را به معنی واقعی کلمه فرا گرفت و با تفکر و اندیشیدن در محتوای علم می توان آنرا حفظ نمود و به کار بست که با توجه به اینکه حضرت دیدی جامع و کامل داشته این نکته ی مهم را نیز مد نظر قرار داده و فرموده اند:«من اکثر الفکر فیما تعلم،اتقن علمه و فهم مالم یکن یفهم،هر که در آموخته هایش زیاد بیندیشد،دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمی فهمیده است فهمیده است»(محمدی ری شهری،1384،ش4529 : 402).

3-اصل ابتهاج و پویندگی در آموزش(استمرار در آموزش)

یکی از نقاط ضعف نظام آموزش در ایران این است که استمرار در آموزش و یادگیری وجود ندارد و سبک آموزش نیز به گونه ای است که این انگیزه نیز ذر دانش آموختگان نیز وجود ندارد،از دید محقق ریشه ی این ضعف از ضعف بزرگتری که در نوع و هدف آموزش وجود دارد نشات می گیرد،که همان پدیده ی مدرک گرایی می باشد. به دلیل مدرک گرایی و استخدام های سازماندهی شده بر اساس نشان و مدرک که غالب استخدامی ها دولتی و اساسا غایت آمال اکثر قریب به اتفاق تحصیل کردگان نظام فعلی استخدام در ارگانهای دولتی می باشدو پس از رسیدن به این آرزو،به دلیل نبود معیارهای مدون و علمی ارزیابی پس از استخدام، دیگر آموزش و یادگیری به تعطیلی کشانده می شود و پویندگی در امر آموزش تا حد زیادی به فراموشی سپرده می شود زیرا نیازی به کسب دانش و توسعه فردی و شغلی احساس نمی شود که این امر در طولانی مدت موجب عقب ماندگی و پسرفت کشور در عرصه های مختلف می گردد. برای تحقق این اصل اگر متعلم ومربی گامهای درونی کردن علم را با کارکردهای گفته شده طی کرده باشند وعلم در درون آنها رسوخ کرده باشد هرگز دست از سوال کردن وابتهاج نخواهند کشید وعلم ومتعلم با علاقه وجدیت علم را دنبال می کنند

نتیجه گیری

در مقاله حاضر نخست کارکردهای علم از منظر حضرت علی (ع) در چهار بخش مورد بررسی قرار گرفت وپس از آن راهکارهای کسب علم بر مبنای انذیشه امام علی مورد تحلیل قرار گرفت ودر پایان نیز بر مبنای کارکردها وراهکار های چند اصل برای آموزش علوم در ایران پیشنهاد شد.برای اجرای وتحقق این اصول نیازمند تحول عمیق در تربیت معلم وشیوه های آموزش علوم در ایران هستیم

دلایلی که به نظر محقق تغییر رویه کنونی کسب علم را ضروری می کند عبارتند از:علم و دانش در قالب محتوای آموزشی و کتب در مدارس و دانشگاهها تدریس می شود صرفا ایده های اندیشمندان گذشته است و بعضا سرگذشتهایی از اندیشمندان می باشد که در محفوظات دانش آموزان و دانشجویان جای دارد و هیچ گونه بهره برداری عملی از آن در عرصه های مختلف زندگی واقعی صورت نمی پذیرد و کلا این قابلیت را نیز ندارند که مورد استفاده ی عملی قرار گیرند.که این معضل به رستگاری دانش آموختگان منتهی نمی شود و چه بسا دانسته ها موجبات ضلالت و گمراهی را نیز فراهم سازد.انچه در پایان لازم به یادآوری است تحقق تلفیق علم وعمل در زمنیه آموزش علوم در ایران تقویت ایمان یادگیری علم برای رضایت خداوند وتکامل ونشر آنها برای خدمت رسانی به هم نوعان است واگر این نیت متعلم ومربی باشد واز ابتدا تا آموزش عالی محور قرار گیرد طبعا دستیابی بهدف علم آموزی اسلامی دست خواهیم یافت

منابع و مآخذ

1-قرآن

2-آمدی،عبدالواحد(1371)غررالحکم و دررالکلم،تحقیق مصطفی درایتی،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی

3-انوری،حسن (1382)،فرهنگ فشرده ی سخن،تهران،ناشر نشر سخن

4-تقی پور ظهیر،علی(1369)،اصول و مبانی آموزش و پرورش،تهران،انتشارات دانشگاه پیام نور

5-حافظ نیا،محمدرضا(1381)،مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی،تهران،انتشارات سمت،

6-دشتی،محمد(1379)،ترجمه نهج البلاغه،قم،نشر دارالحکمه،آذر

7-زهادت،عبدالمجید(،1390)علم در نهج البلاغه،قم، انتشارات موسسه بوستان کتاب

8-ساعی،میرمحمود(1381)،اخلاق و تربیت اسلامی،تهران،انتشارات دانشگاه پیام نور

9-شعاری نژاد،علی اکبر(1386)،فلسفه ی آموزش و پرورش،تهران،انتشارات امیر کبیر،

10-عالمی،محمد(1387)،رابطه ی دین و اخلاق،قم،انتشارات موسسه بوستان کتاب

11-علاقه بند،علی(،1380)جامعه شناسی آموزش و پرورش،تهران،نشر روان

12-کریمی،یوسف(1382)،روانشناسی شخصیت،تهران،انتشارات پیام نور

13-کلینی،محمد(1387)،اصول کافی،جلد اول،ترجمه صادق حسن زاده،قم،انتشارات قائم آل محمد(ع)

14-مجلسی،محمد باقر(1361)،بحارالانوار، جلد اول،ترجمه محمد حسن بن محمد ولی ارومیه،قم،ناشر چاپ اسلامیه

15-محمدی ری شهری(1384)،منخب میزان الحکمه با ترجمه فارسی،قم،ناشر سازمان چاپ و نشر دارالحدیث

16-واسعی،محمد(1387)،علم و عالم،قم،انتشارات کانون اندیشه جوان

17- مردانی نوکنده، محمد حسین،(1391)، مقاله چیستی و ماهیت علم در قرآن و آموزه های اسلامی، ماهنامه ی آموزشی-تربیتی پیوند، وزارت آموزش و پرورش، شماره399،صص20-25



[1]عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی تهرانsalehihidji2@yahoo.com*

[2]. کارشناسی ارشد تاریخ فلسفه تعلیم و تربیت،دانشگاه خوارزمی تهرانzaheri.esfandiyar@yahoo.com

knowledge[3]

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
ماهواره و تربیت با رویکرد آگاهی‌بخشی

ماهواره و تربیت با رویکرد آگاهی‌بخشی

چیزی که در حوزه جنگ نرم به‌عنوان ابزارآلات فرهنگی بیشتر استفاده می‌شود؛ بحث سینما، مطبوعات، نرم‌افزارهای مبتنی بر تلفن همراه مانند همین واتس‌آپ، وایبر، تانگو، لاین و... است.
چیستی، چرایی و چگونگی تربیت تبلیغی

چیستی، چرایی و چگونگی تربیت تبلیغی

معنایی که از عبارت تربیت تبلیغی به ذهن متبادر می‌شود، این است که یک مبلغ باید به‌گونه‌ای تبلیغ کند که حاصل آن، تحقق امر تربیت در وجود متربی باشد. پس اگر تبلیغات به‌گونه‌ای انجام شود که این مهم میسر نگردد، نمی‌توان گفت که «تربیت تبلیغی» صورت گرفته است، بلکه می‌توان گفت که «آموزش تبلیغی» انجام شده است.
سرمقاله

سرمقاله

«تربیت تبلیغی» واژه‌ای متشکل از دو کلمه تبلیغ و تربیت است که با ورود فصلنامه تربیت تبلیغی به عرصه نشریات تخصصی، بر سر زبان‌ها و محافل علمی افتاد؛ اما به‌راستی از نظر مفهوم شناسی این واژه به چه معناست؟ به عبارتی اگر این واژه، ترکیبی از دو کلمه تبلیغ و تربیت است، منظور از تبلیغ کدام نوع از تبلیغ و منظور از تربیت چه نوع تربیتی است؟
صفات و ویژگی‌های تربیتی مبلغان از منظر قرآن کریم

صفات و ویژگی‌های تربیتی مبلغان از منظر قرآن کریم

تبليغ در قرآن به بلاغ، بيان، تبيين آمده و بیان‌ شده که يكي از وظايف مقدس و مهم انبياء، علماء، متفكران، دانايان و مصلحان است. با این زمینه، سؤال اساسی این خواهد بود که مبلغان برای چنین رسالت و وظیفه‌ مهمی باید دارای چه صفات و ویژگی‌هایی باشند؟
پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

سرمقاله

سرمقاله

«تربیت تبلیغی» واژه‌ای متشکل از دو کلمه تبلیغ و تربیت است که با ورود فصلنامه تربیت تبلیغی به عرصه نشریات تخصصی، بر سر زبان‌ها و محافل علمی افتاد؛ اما به‌راستی از نظر مفهوم شناسی این واژه به چه معناست؟ به عبارتی اگر این واژه، ترکیبی از دو کلمه تبلیغ و تربیت است، منظور از تبلیغ کدام نوع از تبلیغ و منظور از تربیت چه نوع تربیتی است؟
چیستی، چرایی و چگونگی تربیت تبلیغی

چیستی، چرایی و چگونگی تربیت تبلیغی

معنایی که از عبارت تربیت تبلیغی به ذهن متبادر می‌شود، این است که یک مبلغ باید به‌گونه‌ای تبلیغ کند که حاصل آن، تحقق امر تربیت در وجود متربی باشد. پس اگر تبلیغات به‌گونه‌ای انجام شود که این مهم میسر نگردد، نمی‌توان گفت که «تربیت تبلیغی» صورت گرفته است، بلکه می‌توان گفت که «آموزش تبلیغی» انجام شده است.
اسوه‌های قرآنی و شیوه‌های تبلیغی آنان

اسوه‌های قرآنی و شیوه‌های تبلیغی آنان

پژوهش پیش‌رو، بیشتر حول محور شیوه ‏هاى تبلیغى اسوه‏‌هاى قرآنى است، در مطالعه سیره هر اسوه قرآنى به شیوه‏اى برجسته‌تر یا وجهى بارزتر برمى‏‌خوریم كه شایسته توجه و دوراندیشی بیشتری است؛
ماهواره و تربیت با رویکرد آگاهی‌بخشی

ماهواره و تربیت با رویکرد آگاهی‌بخشی

چیزی که در حوزه جنگ نرم به‌عنوان ابزارآلات فرهنگی بیشتر استفاده می‌شود؛ بحث سینما، مطبوعات، نرم‌افزارهای مبتنی بر تلفن همراه مانند همین واتس‌آپ، وایبر، تانگو، لاین و... است.
Powered by TayaCMS