نقش ازدواج در اخلاق و تربیت

هدف ما از این گفت و گو این است که به رابطه ازدواج با اخلاق و معنویت بپردازیم. در این زمینه و به عنوان مقدمه از بیانات حضرت عالی استفاده می کنیم.
1
نقش ازدواج در اخلاق و تربیت

خُلُق: هدف ما از این گفت و گو این است که به رابطه ازدواج با اخلاق و معنویت بپردازیم. در این زمینه و به عنوان مقدمه از بیانات حضرت عالی استفاده می کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم. تا جایی که از آیات و روایات و فرمایش های بزرگان استفاده کرده ام، این است که اصل ازدواج - به ویژه از زوایه تأثیر آن بر مسائل معنوی - یکی از ضرورت ها است. در مسائل اخلاقی و تربیتی نیز ازدواج از زوایای مختلف قابل بررسی است.

ازدواج و تربیت نفس

یکی از ابعاد ازدواج، تربیت نفس است که شامل دو جهت است؛ یکی تربیت خود شخص با قطع نظر از طرف مقابل و دیگری تربیت متقابل مرد و زن. و این ها همه در آثار تربیتی ازدواج مطرح می شود. روایات، این موضوع را به صورت های مختلف بررسی کرده اند؛ مثلاً در روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است: «النِّکاح سُنَّتِی؛ ازدواج، سنت من است.» این سؤال مطرح می شود که چرا نکاح و ازدواج، سنت است؟ پاسخ این است که وقتی انسان را بررسی می کنیم می بینیم که او آمیزه ای از فرشته و حیوان است. انسان، ترکیبی از طبع و نفس است که طبع از عالم حیوانیت، و نفس از عالم ملکوت و ملائکه برداشته شده است. فرض این است که انسان با این ترکیب می خواهد از عالم حیوانیت گذر کند. پس چرا بر ازدواج که خود می تواند یکی از مصداق های بارز حیوانیت باشد، این قدر تأکید شده و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)قرار داده شده است؟ و چرا درباره کسی که ازدواج نکند، گفته شده است: «از من نیست»؟ یعنی گویا چنین کسی سنخیتش با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)قطع می شود.

از اینجا معلوم می شود که ازدواج در مکتب ما قطعاً باید غرضی غیر از اغراض حیوانی داشته باشد. برای ازدواج، ابعاد مختلفی در روایات مطرح شده است که به برخی اشاره می کنم:

فعلیت استعدادهای انسان در پرتو ازدواج

یک جنبه غیرحیوانی ازدواج این است که گفته شده ازدواج، نصف دین1 است. اما چطور ازدواج نصف دین است؟ آیا با صرف این که عقدی خوانده شود و مرد و زنی با هم ازدواج کنند، شخص نصف دینش را پیدا می کند؟ بالوجدان می بینیم که چنین نیست و با ازدواج، چنین اتفاقی نمی افتد و چنین چیزی خلاف ضرورت است؛ پس این روایت باید معنای خاصی داشته باشد.

مقصود از روایت، این است که ازدواج، زمینه ساز تحصیل نصف دین است، و گرنه دین، اکتسابی(= به دست آوردنی) است و با صرف ازدواج، دین به دست نمی آید. توضیح این مطلب این است که انسان برای این که دین را به جانش برساند، باید مجموعه ای از باورها، اخلاق و رفتارها را دارا باشد. اگر انسان، خودش باشد و خودش، عالمی برای خودش دارد که این عالم بر حسب ابتلائاتش برایش رقم می خورد. یک وقتی دایره ابتلای یک شخص، رهبانیت در یک کوه است، یا مدیریت در جایی است با شرایطی خاص که گرد او است که محدوده ابتلایش در همین حدّ است. این محدوده ها، میدان تحصیل دین یا از دست دادن دین است. اگر کسی ازدواج را ترک کند، یک دایره خاصی برایش مطرح هست و در عین حال، یک دایره هایی هم برایش مطرح نمی شود. خود به خود، ابتلائات چنین شخصی یک سامانه خاصی به خود می گیرد و فقط در این سامانه خاص است که ابتلائات، نفسِ شخص را فعال می کند و در دو جهت مثبت و منفی - به حسب اختیاراتش در انتخاب - فعلیتی به او می دهد.

مهم این است که با ازدواج، دایره های ضیق تر و زوایای ریزتر و ظریف تری در نفس اشخاص فعال می شود که در صورت ترک ازدواج، این زوایا برای آن ها مطرح نمی شد. از این رو با آمدن این زوایا، شخص به فعلیت های جدیدی دست می یابد و اگر انسان، خود را در این دایره قرار ندهد، نفسش فعال نمی شود و چون نفس فعال و دراک نشود، تحصیل [فعلیت ها] هم نخواهد بود یا به تعبیر این روایت، نصف دین، احراز نخواهد شد.

با یک مثال، مطلب را واضح تر کنیم. گاهی وقتی شخصی ازدواج می کند، در برخورد با همسرش تازه می فهمد یک زاویه خاصی از استکبار یا بداخلاقی در او وجود دارد که اگر ازدواج نمی کرد، متوجه آن نمی شد. و گام اول در تربیت نفس، شناسایی عیب های آن است. شناسایی عیب های نفس، خود یک ثمره بزرگ تربیتی ازدواج است.

البته این، به نحوه اختیار انسان بستگی دارد که با ازدواج در جهت مثبت رشد کند یا در جهت منفی سقوط کند. برخی با ازدواج در جهت منفی پیش می روند؛ مثلاً حب دنیا در دلشان افزون تر می شود یا برخی بد اخلاق می شوند. بد شدن هم در دو طرف افراط و تفریط مطرح می شود. کسی که می خواهد تربیت معنوی داشته باشد، باید مراقب همه زوایا و جوانب باشد؛ مثلاً کسی که می خواهد تربیت معنوی کند، نباید وابستگی داشته باشد و باید استقلال خود را حفظ کند. روحی که غل و زنجیر داشته باشد، در مسائل تربیتی و معنوی نمی تواند رشد کند. باید بسته نباشد: «مُنَّ عَلَی بِفَکاک رَقَبَتِی: [خدایا!] بر من منت گذار به واسطه آزادکردنم.»

شهید مطهری نیز می گوید:

یکی از فواید ازدواج این است که انسان، از خودخواهی نجات پیدا می کند.

با ازدواج، خودخواهی بروز پیدا می کند و انسان می فهمد که زندگی طرفینی با خودخواهی ممکن نیست.

ازدواج و تربیت فرزند

خُلُق: یکی از مهم ترین ثمره های ازدواج، فرزند است که مباحث تربیتی بسیاری درباره آن، مطرح است. لطفاً کمی هم در این باره توضیح بفرمایید.

این، یک باب خیلی مهم است و بسیاری از روایات، این موضوع را پی گیری می کنند. یکی از ارکان ازدواج، توالد است. البته هدف اصلی از ازدواج، توالد نیست؛ بلکه اهداف دیگر هم دارد؛ ولی می توان گفت: هدف اصلی ازدواج، تربیت است و این تربیت، اعم از تربیت خود و تربیت فرزند است. در آیات و روایات، مطالب مهمی درباره این بُعد ازدواج، یعنی تربیت فرزند مطرح شده است.

رابطه انتخاب همسر و تربیت فرزند

یکی از مسائل مهمی که در آیات و روایات مطرح شده، انتخاب زوجه است. تربیت فرزند صالح، از زمان انتخاب همسر شروع می شود، نه از زمان تولد فرزند. آیـه «نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ»2 و «وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یخْرُجُ إِلاَّ نَکدا»3 در این زمینه است. در اینجا روایات خیلی از شرایط - مانند عِرْق دسّاس -4 را که بیان می کنند، غرض آن ها، این است که یک انسانی که متولد می شود، زمینه [بالفعل] تربیت اخلاقی را دارا باشد یا یک زمینه مناسبی داشته باشد که پذیرای مسائل تربیتی باشد. این زاویه مهمی است که باید به تفصیل بررسی شود. ما هم تحقیقی در این باره داریم و در زنجیره تربیت، دوازده حلقه شناسایی کرده ایم که هفت تا هشت حلقه آن، مربوط به پیش از تولد فرزند است که یکی از حلقاتش، انتخاب همسر است. اگر مراحل تربیت قبل از تولد و قواعد اولیه و ثانویه ای که در این بخش است، به درستی رعایت شود، چه بسا فرزندی که به دنیا می آید، همان هنگام تولد، یک ولی از اولیای خدا باشد، و چه بسا اگر بهتر از آن رعایت شود، فرزند در همان رحم، ذاکر باشد و در مقابل اذکار معنوی، انفعال ها و واکنش های خاصی را داشته باشد. چه رسد به بعد از تولد.

یکی از تأثیرات کفو نیز که در روایات بر آن تأکید شده، در تولید تام و فرزند مؤمن است. کفو بودن، مطلب بسیار مهمی است که خیلی سریع از آن گذر می شود. از یک طرف در اسلام، به ایمان امر شده است و از یک طرف، امر به ازدواج با کفو؛ یعنی اگر ازدواج با کفو صورت گیرد، تولید آن، تولید ممتاز تامّی است. شرایط دیگر مثل عِرق های صالح و خصوصیات آن نیز به این بحث مربوط می شود. پس حلقه اول تربیت، زوج یابی است که در روایات، به صورت خیلی گسترده مطرح شده است و حتی خصوصیات جسمی را هم بیان کرده اند که باید در این زمینه ارتباط خصوصیات جسمی با خصوصیات روانی تبیین شود.

نقش عواملی مانند غذا در تربیت فرزند

خُلُق: در روایات و سخنان بزرگان بر غذا و روزی و نقش آن در پیشرفت یا سقوط افراد، تأکید بسیاری شده است. در این زمینه هم لطفاً نظر خود را بفرمایید.

در روایات [علاوه بر معیارهای بیان شده در انتخاب همسر،] قواعد مختلفی در خوراک، اعتقادات و رفتارها مطرح است. اعتقادات، رفتارهای روزمره، غذاها و حتی هوا از امور مؤثر در بدن است. رابطه ازدواج و تربیت معنوی، یک زاویه مهم در ازدواج است که باید بررسی شود. یکی از ویژگی های اهل بیت:این است که در اصلاب شامخه و ارحام مطهره بوده اند. «أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَه وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَه لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیه بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا»5 «لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیه بِأَنْجَاسِهَا» را هم می توان چنین معنا کرد که ممکن است کسی در اصلاب شامخه و ارحام مطهره ای هم بوده است؛ اما به سبب رفتارهای جاهلانه ای که با او شده، نجس شده است.6 این رفتار جاهلانه که در این دعا آمده، باید سازمان علمی پیدا کند که چه رفتارهایی است؟

اگر ما قواعدی را در این بخش سامان دهیم، فرزندی که متولد می شود، «سَلامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ»7 است؛ یعنی در سلامت متولد می شود، سلیم القلب است، نجاست جاهلی، جان او را آلوده نکرده است. اگر قواعد از ابتدا تا اینجا رعایت شده باشد، جنود عقل ـ که صد جند است8 ـ در او سرکوب نشده است.

مثلاً در روایات آمده است که اگر عمل آمیزش در فلان شب انجام شود، فرزند چگونه می شود یا اگر در فلان زمان انجام شود، فرزند عالم می شود یا اگر در فلان زاویه باشد، معین [= مددکار] ظالم می شود. مرحوم سید بن طاووس در کتاب الدروع الواقیه روایاتی آورده است که چه کارهایی سبب تربیت آسان فرزند می شود؟ روایاتی که درباره زمان لقاح است، حتی آنجا خوراکی ها مطرح شده است.

گاهی انسان غذایی را می خورد که بیست روز بعد در نطفه او اثر می گذارد ولی یک دسته از روایات، ناظر به خوراکی شب آمیزش است. از این مطلب، روشن می شود برخی خوراکی ها، حتی پیش از این که چرخه هضم را تمام کند، در چرخه تربیت فرزند مؤثر است.

همچنین وقتی روایات طینت را بررسی کنید، می بینید، بخشی از طینت به امور مادی برمی گردد؛ مثلاً در روایتی از امیر مؤمنان (علیه السلام) سؤال می کنند: «چرا اخلاق و رفتار مردم با هم متفاوت است؟» حضرت می فرماید: «این تفاوت ها، به خاکی برمی گردد که از آن، متولد شده اند؛ خاک شور، یک نوع رفتار و خاک غیر شور، یک نوع رفتار از آن، تولید می شود.» تفاوت انسان ها را به تفاوت خاک هایی برمی گرداند که انسان ها از آن متولد شده اند. (انسان از غذا است و غذاها از خاک؛ لذا هر خاکی نوعی غذا و به تبع آن، نوعی رفتار تولید می کند.) همچنین ذیل آیه «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»9 روایتی است که حمأ مسنون، طینت اشرار است. 10

باید توجه داشت که امروزه سیاست های کشاورزی کشورها «حمأ مسنون» تولید می کنند؛ زیرا فاضلاب را در زمین های زراعی جاری می کنند و گیاه، از آن، تغذیه می کند و بعد، جذب بدن انسان می شود، و در نطفه ها تأثیر می گذارد.

ذیل آیه «إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طینٍ لازِب» 11 فرموده اند: «طین لازب،12 طینت اخیار و خوبان است.13 برخی از این امور، به سیاست های کلان کشاورزی برمی گردد که متأسفانه در این جهت، غفلت شده است. «فَلْینْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ»14 این غذاهایی که از این آب ها تغذیه می کنند، آثار سوء تربیتی به جا می گذارند.

مرحوم آیت الله بهجت می فرمود: «روح ایمان و کفر، از غذا تولید می شود».

البته آنچه اینجا مطرح می شود، در تربیت نفس هم تأثیرگذار است؛ هر امری که در این زاویه مثبت باشد، در آن زاویه هم مؤثر است. غذاهایی که والدین می خورند، هم در تربیت فرزندانشان مؤثر است و هم در رفتارهای خودشان و هر چیزی که در نطفه شخص تأثیر منفی بگذارد، در خود شخص هم تأثیرات منفی بر جای می گذارد.

(گفت و گو با حجت الاسلام محمد سلطانی)

 

پی نوشت ها:

1- اشاره به مثل روایتی که می فرماید: «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه؛ هرکس ازدواج کند، نیمی از دینش را احراز کرده است». رک: کافی، ج5، ص328، باب کراهه العزبه، ح2؛ من لایحضره الفقیه، ج3، ص383؛ أمالی طوسی، ص518؛ ح1137؛ بحارالأنوار، ج100، ص219.

2- زنان شما محل بذر افشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید می توانید با آن ها آمیزش کنید و (با پرورش فرزندان صالح، اثر نیکی) برای خود از پیش بفرستید»، سوره بقره: 223.

3- و زمین پاک [و آماده ]، گیاهش به اذن پروردگارش برمی آید، و آن که ناپاک است [گیاهش ]، جز اندک و بی فایده برنمی آید. این گونه، آیات را برای گروهی که شکر می گزارند، گونه گون بیان می کنیم.»، سوره اعراف: 58.

4- عرق: ژن. دساس: یعنی بسیار زمینه ساز و تأثیرگذار.

مثل این روایت از امام صادق (علیه السلام): «تزوجوا فی الحجز الصالح فإن العرق دساس: در دامن [های] شایسته ازدواج کنید که ژن در فرزند تأثیر خود را می گذارد»، مکارم الأخلاق، ص 197.

5- شهادت می دهم که تو نوری در صلب های برجسته و رحم های پاک بودی جاهلیت تو را با نجاست هایش آلوده نکرد.» تهذیب الاحکام، ج6، ص113، زیارت اربعین.

6- البته اگر عطف این جمله به عبارت قبل آن را عطف تفسیری بگیریم، دیگر این معنا درست نخواهد بود.]

7- سلام بر او روزی که زاده شد.

8- رک: کافی، ج 1، ص 21؛ علل الشرائع، ج 1، ص 114؛ تحف العقول، ص 401. سوره آل عمران: 15.

«البته در این منابع 75 جند برای عقل و 75 جند برای جهل برمی شمرد.»

9- سوره حجر: 26.

10- رک: تفسیر کنز الدقائق، ج 7، ص120؛ البرهان، ج 4، ص: 592.

11- سوره صافات: 11.

12- خاک چسبنده.

13- رک: البرهان، ج 4، ص: 592

14- سوره عبس: 24.

مجله خُلُق مرداد و شهریور 1389، شماره 18

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند پر بازدیدترین مطالب
Powered by TayaCMS