فتنه از توست

1
فتنه از توست

ابلیس چون آدم را سجود نکرد و مخالفت امر کرد، گفت: خلقتنی من نار و خلقته من طین[1]، ذات من از نار و ذات او از طین است.[2] چو شاید که عالی ادنی[3] را سجود کند؟

چو ابلیس را به این جرم مقابلگی نمودن و با خدا جدال کردن، لعنت کرد و دور کرد، گفت: یا رب، آه! همه تو کردی و فتنه تو بود، مرا لعنت می‌کنی و دور می‌کنی؟

 و چون آدم گناه کرد حق‌تعالی آدم را از بهشت بیرون کرد. حق‌تعالی به آدم گفت که ای آدم، چون من بر تو گرفتم و بر آن گناه که کردی زجر کردم، چرا با من بحث نکردی؟ آخر ترا حجت بود، نمی‌گفتی که همه از تو است و تو کردی، هرچه تو خواهی در عالم شود، و هرچه نخواهی هرگز نشود. اینچنین حجت راستِ مبینِ واقع داشتی، چرا نگفتی؟

گفت: یا رب می‌دانستم، الا ترک ادب نکردم در حضرت تو و عشق نگذاشت که مؤاخذه کنم.[4]

 

پی‌نوشت‌ها

[1]. پاره پایانی از آیه 12، سوره 7، الاعراف: مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل.

[2]. طین: خاک؛ گِل.

[3]. عالی و ادنی: والاتر و پست‌تر.

[4]. مؤاخذه کردن: بازخواست؛ سرزنش.

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
قناعت به قلیل

قناعت به قلیل

No image

شش خصلت بی زبان

آزار دوستان او

آزار دوستان او

پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

ما همه در گذرگاهیم

ما همه در گذرگاهیم

No image

حدیث غار

آزار دوستان او

آزار دوستان او

No image

شش خصلت بی زبان

Powered by TayaCMS