بررسي رابطه‌ بين طلاق و بزهكاري

دانشمندان علوم اجتماعي معمولاً نظريه‌ها را به مثابه تلاش براي تبيين پديده‌هاي اجتماعي مورد توجه قرار مي‌دهند. بنابراين مكاتب و رويكردهاي جامعه شناختي بزهكاري و جرم و جنايت مجموعه‌اي از نظريه‌هايي هستند كه مي‌كوشند تا رفتار انحرافي را تبيين نمايند. ميزان هر نظريه ی بزهكاري اجتماعي در اعتبارش نهفته است.
1
بررسي رابطه‌ بين طلاق و بزهكاري

دانشمندان علوم اجتماعي معمولاً نظريه‌ها را به مثابه تلاش براي تبيين پديده‌هاي اجتماعي مورد توجه قرار مي‌دهند. بنابراين مكاتب و رويكردهاي جامعه شناختي بزهكاري و جرم و جنايت مجموعه‌اي از نظريه‌هايي هستند كه مي‌كوشند تا رفتار انحرافي را تبيين نمايند. ميزان هر نظريه ی بزهكاري اجتماعي در اعتبارش نهفته است. (احمدي، 2، 78).

از جمله مهم‌ترين كاربردهاي نظريه‌ها جهت بررسي زمينه‌هاي رشد و توسعه، مهار بزه ديدگي بالاخص در نظام خانواده است. چرا كه خانه جايي است كه زندگي در آن آغاز مي‌گردد و بعنوان روابط نامطلوب و همبستگي‌هاي خانوادگي اثرات مخربي روي جوانان مي‌گذارد و يا بر اثر اعتياد و يا طلاق و عوامل ديگر نابسامانيهاي زيادي به چشم مي‌خورد كه در اين مورد متخصصان علوم اجتماعي معتقدند براي ايمن سازي افراد جامعه و تقليل آسيب‌هاي اجتماعي بايد به بررسي علت‌ها و عامل‌هايي پرداخت كه تحت تاثير آن علت‌ها، افرادي زمينه سوء استفاده و تحمل و پذيرش بزه را پيدا مي‌كنند كه بايد راهكارهايي براي اصلاح آن ارائه كرد. (افسری1375:12)

بايد توجه كرد كه طلاق و گسستگي خانواده تاثيري مستقيم و قطعي در بروز رفتار بزهكارانه در جوانان دارد. بولبي(فدایی1368:36) معتقد است جدايي از والدين به خصوص مادر كه موجب ناتواني در برقراري رابطه‌ي عاطفي سالم و صحيح به هنگام بلوغ مي‌شود. هوير نشان داده است كه نزديك به90 درصد از جوانان بزهكاران، منحرف و يا مجرم از خانواده‌هايي هستند كه طلاق باعث شده است تا شيرازه زندگي آنان از هم گسيخته شده و سايه شوم خود را بر سايبان زندگي جوانان طلاق افكنده است(روانپزشکی1363:97).

همچنين بايد در اين تحقيق به اين مسئله بسيار مهم و حياتي در جامعه ايران اشاره كرد كه طلاق هر سال سير صعودي دارد و ميزان طلاق در جامعه ايران رو به افزايش است كه در اين مورد«جامعه شناسان به آنچه كه روانكاوان، روانپزشكان و زيست‌شناسان در مورد علل كجروي مي‌گويند آگاهي دارند و معتقدند كه در واقع اين« عمل اجتماعي» است كه هسته اصلي اين مبحث اجتماعي و جامعه شناختي مي‌باشد، و توجيه اجتماعي بزهكاري و كجروي بايستي هم در فضاي جامعه‌يي كه عمل انحرافي در آن به وقوع پيوسته و هم در چهارچوب روابط متقابل اجتماعي صورت گيرد. (صديق، 1374، 94).

در اين تحقيق تلاش شده است تا هم به عوامل ساختاري و هم موقعيتي در يك جامعه در ايجاد بزهكاري، انحراف و جرم توجه شود و به واقع دیدگاه نظری چارچوبي تلفيقي است و تلاش شده تا از نظريات مختلف جامعه شناسان در حوزه‌هاي آسيب شناسي اجتماعي در ايجاد بزهكاري در يك جامعه كمك گرفته شود و متغيرهاي مختلف در ايجاد بزهكاري مورد بررسي تجربي قرار گيرد. از ديدگاه جامعه شناختي راههاي مختلفي براي مطالعه و بررسي بزهكاري‌ها و انحرافات اجتماعي ارائه شده كه اغلب با هم فصل مشتركي دارند كه تلاش گرديده است بر اساس آن جوانان بزهكار مورد ارزيابي قرار گيرد

زمينه نظری پژوهش

با توجه به اين مسئله كه بزهكاري بعنوان يك مشكل اجتماعي، نظريه‌هاي بسياري را مي‌تواند در برگيرد، لذا در اين مقاله پژوهشي سعي شده است تا با بهره‌گيري از روش تلفيقي نظريه‌ها، عوامل موثر در بزهكاري را بررسي و در ميدان عمل مورد سنجش قرار گيرد و همچنين در پژوهش حاضر مفهوم بزهكاري فرزندان طلاق به عنوان يك پديده اجتماعي مورد تبيين قرار گيرد.

1) تئوري ميدانی كرت لوين

ميدان اجتماعي و رواني(عوامل فردي و محيطي) در گرايش فرزندان طلاق به بزهكاري موثر است. كورت لوين در اين زمينه معتقد است رفتار انساني تابع عوامل مختلف به هم وابسته است و اين عوامل را مي‌توان به دو گونه خصايص شخصيتي و محيطي تقسيم كرد چرا كه رفتار هر فرد تابع آن شرايط محدود زماني و مكاني خاص است كه او در آن زندگي مي‌كند. اين رابطه پويايي تقابل موقعيتي را به وجود مي‌آورد كه رفتار تابع آن است.

به عقيده كورت لوين، ميدان اجتماعي شبكه‌اي است از مواضع نسبي كه اعضا يك گروه آن را اتخاذ مي‌كنند و وابستگي و همبستگي كه بين خود برقرار مي‌كنند دانست. ساخت يك گروه و سازمان پويائي آن گروه و سازمان را معين مي‌كند در موقعي كه مي‌خواهيم به شخص ساختن ساخت كاركردن و فرآيندي پويايي يك وضع اجتماعي« بزهكاري» استفاده كنيم از اين واژه مي‌توان استفاده كرد. (سید محمدی ؟، 85).

2- تئوري فرزندان طلاق جوديت والرستين و جون كلي(؟؟؟؟)

به اين مطلب اشاره دارد که « جدايي والدين از همديگر در گرايش فرزندان به بزهكاري موثر مي‌باشد.» و كودكان پس از جدايي پدر و مادر در اغلب موارد دچار اضطراب عاطفي آشكار شده و از آن رنج مي‌برند. اين نظريه پردازان همچنين مي‌گويند كودكاني كه تجربه طلاق در زندگي خود را مي‌بينند دچار اضطراب و فرار از خانه مي‌شوند و در نتيجه به ورطه ی انحرافات و بزهكاري‌هاي مختلف مي‌افتند. بدون ترديد بعضي از منحرفان جوان به خانواده‌هايي تعلق دارند كه دچار مشکلات خانوادگی هستند. « كي نيا، 1373، 495).

وجود مسائلي چون متاركه، جدايي و طلاق كه باعث می شود كودك نزد مراقبین مختلف دست به دست بگردند. لاقيديهاي والدين نسبت به زندگي و فرزندان و سر و سامان زندگي كيفيت روابط زوجين و والدين بر اساس تضاد و يا هماهنگي بر بزهكاري جوانان تاثير دارد. (قائمي، 1370، 144).

 نظريه ازگود و همكاران

در اين راستا به 4 دسته از عوامل موثر اشاره مي‌كنند.

1- فراهم بودن شرايط انحراف(مثلاً امكان دسترسي به عواملي نظير الكل و سيگار و حشيش ...)

2- ميزان گذراندن زمان با جوان‌هاي همسن:در گروههاي همسن است كه طي آن انسان كارهايي را انجام مي‌دهد تا از جانب همسن‌ها تشويق شده يا توبيخ نشود.

3- عدم حضور يك شخصيت مقتدر: بيشتر كارهاي انحرافي در خانواده‌ها وقتي روي مي‌دهد كه يك عضو مقتدر در منزل نباشد.

4- زندگي برنامه‌ريزي شده: به همان ميزان كه جوانان داراي برنامه در زندگي مي‌شوند به همان ميزان وقت براي كارهاي غير برنامه‌ريزي شده كم مي‌آورند.

نظريه پيوند افتراقي ساترلند

فرآيند يادگيري رفتار مجرمانه بوسيله دوستان فرد مجرم تعيين مي‌شود.

او مي‌گويد بين ميزان گرايش به دوستان منحرف و ميزان بزهكاري رابطه وجود دارد. ساترلند در قالب نظريه خود به نام« تداعي متمايز» معتقد است كه انحرافات عموماً در قالب گروههاي نخستين نظير گروه دوستان يا خانواده آميخته مي‌شود. اين گروه‌ها بسيار متنفذتر از مامورين و مسئولين رسمي مانند معلمين، كشيشان، افراد پليس و ابزار ارتباط جمعي مي‌باشند.

از نظر ساترلند فرآيند يادگيري رفتار تبهكارانه شامل: تكنيك‌هاي تبهكاري، انگيزه‌ها، گرايش‌ها و دليل تراشي لازم براي آن مي‌شود. بدين ترتيب يك جوان هم مي‌آموزد كه چگونه با موفقيت دزدي كند و هم چگونه استدلال بياورد تا دزدي خود را توجيه كند و براي آن عذري بتراشد (رفيع پور، 1378، 52).

تئوري هرم نيازهاي آبراهام مازلو

ميزان اميدواري براي ارضاي نيازها در گرايش به بزهكاري موثر مي‌باشد. مازلو نيازهاي موجود براي هر انسان را به5 دسته تقسيم مي‌كند كه به شرح زير عبارتند از:

1- نيازهاي جسماني، كه هدف آن حفظ حيات زيستي انسان مي‌باشد.

2- حس صيانت، (امنيت آزادي).

3- حس تعلق خاطر و عشق(محبت).

4- ارزش، منزلت(خود و ديگران).

5- پرورش و رشد شخصي،(از طريق رشد امكانات و رشد ظرفيت‌ها و استعدادها).

بايد توجه كرد كه بزهكاري وقتي پيش مي‌آيد كه يكي يا چند مورد از اين نيازها در جامعه ارضاء نشوند و در نتيجه فرد براي اينكه بتواند اين نيازهاي موجود را رفع نمايد دست به اعمال خلاف مي‌زند، چرا كه خود در وهله اول باعث و باني عدم ارضاي نيازها شده است لذا فرد نيز به بزهكاري رو مي‌آورد. (سید محمدی1379:168)

 فرضيه‌ها:

 قابل ذكر است كه فرضيه‌ها استنباطي از نظريه‌هاي فوق مي‌باشند.

فرضيه شماره1:بين عوامل فردي(سن، درآمد خانواده و بعد خانوار و....) و ميزان بزهكاري رابطه معني‌دار وجود دارد

فرضيه شماره2:بين عدم حضور شخصيت مقتدر در خانواده(نظارت والدين) و ميزان بزهكاري رابطه معکوس وجود دارد

فرضيه شماره3:بين وجود ناپدري و يا نامادري در خانه(ازدواج مجدد والدين) و ميزان بزهكاري رابطه وجود دارد.

فرضيه شماره4:بين طلاق(جدايي والدين از همديگر) و ميزان بزهكاري رابطه معني‌دار وجود دارد.

فرضيه شماره5:بين نابساماني خانواده(اختلافات خانوادگي) و ميزان بزهكاري فرزندان رابطه معني‌داري وجود فرضيه شماره6:بين ميزان گرايش به خانواده و بزهكاري فرزندان رابطه معني‌داري وجود دارد،

 فرضيه شماره7:بين ميزان ارضاء نياز و ميزان گرايش به بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد

فرضيه شماره8:بين ميزان محروميت نسبي و گرايش به بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد: فرضيه شماره9:بين ميزان روابط و مبادلات اجتماعي و گرايش به بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد و اين رابطه معكوس مي‌باشد يعني هر چقدر روابط و مبادلات اجتماعي بالاتر باشد ميزان بزهكاري پايينتر مي‌رود

 فرضيه شماره10:بين ميزان همبستگي اجتماعي و گرايش بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد و اين رابطه معكوس مي‌باشد يعني هر چقدر ميزان همبستگي اجتماعي بالا رود ميزان بزهكاري كاهش مي‌يابد.

فرضيه شماره11:بين ميزان از خود بيگانگي و گرايش به بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد و اين رابطه مستقيم مي‌باشد يعني هر چقدر ميزان از خود بيگانگي بالا رود ميزان بزهكاري نيز افزايش مي‌يابد.

فرضيه شماره12:بين ميزان گرايش به دوستان و ميزان بزهكاري رابطه معني‌داري وجود دارد و اين رابطه معكوس مي‌باشد.

داده‌ها و نمونه‌ها

پس از تنظيم معرف‌ها و شاخص‌ها و تهيه پرسشنامه‌ها، از جامعه آماري اين پژوهش كه كليه‌ي بزهكاران پسر زیر 18 سال شهراهوازکه در سال 85 در كانون اصلاح و تربيت هستند شامل مي‌شود و همچنين یک نمونه از افراد همسال در مدارس با آنها همگن گردید، اين افراد به گونه‌اي انتخاب شده‌اند كه از نظر ويژگي‌هاي جمعيت شناسي، سن و جنس با جوانان بزهكار يكسان باشند . روش نمونه گیری زوجهای جور شده می باشد؛ نتايج به دست آمده نشان مي‌دهد كه:

1- 62 درصد ازاعضای نمونه سنين16-15 سال قرار دارند.

2- 50 درصد آزمون‌هاي بزهكار داراي تحصيلات راهنمايي مي‌باشند و اين در حالي است كه85% افراد عادي(غير بزهكار) داراي تحصيلات دبيرستان مي‌باشند توجه به سن بزهكاران كه اکثرآنها بين15-16سال قرار دارند و تحصيلات كه50 درصد آنان داراي تحصيلات راهنمايي هستند نشان مي‌دهد كه بيشترين بزهكاران تحصيلات پايين دارند و يا ترك تحصيل نموده‌اند.

3- خانواده افراد غير بزهكار از نظر درآمد وضع بسیار بهتري نسبت به خانواده‌هاي افراد بزهكار دارند.

4- بعد خانوار گروه بزهکار 5/6 و گروه همتا 2/4 می باشد.

5- محل سكونت7/91 درصد افراد بزهكار شهر مي‌باشد.

6- 75 درصد افراد بزهكار در خانواده‌هايي زندگي مي‌كرده‌اند كه مسكن شخصي داشته‌اند در حالي كه80 درصد خانواده‌هاي غير بزهكار داراي مسكن شخصي مي‌باشند.

7- 5/14درصد از نوجوانان بزهكار داراي شغل كارگري و20 درصد محصل و3/18 درصد دستفروش و.... مي‌باشند در حالي كه81 درصد از نوجوانان غير بزهكار در همين سن محصل و7/6 درصد كارگران و7/6 درصد دستفروش مي‌باشند و اين يافته‌ها نشانگر ترك تحصيل و نداشتن شغل مناسب بزهكاران مي‌باشد و مي‌توان گفت يكي از علل بزهكاري نوجوانان جوانان بيكاري و يا نداشتن شغل مناسب مي‌باشد.

8- 8/36 درصد پدران آزمودني‌هاي بزهكار داراي شغل كارگري و35 درصد شغل آزاد و3/18 درصد كارمند مي‌باشند در حالي كه3/23 درصد پدران آزموني‌هاي غير بزهكار داراي شغل كارگري و3/38 درصد كارمند و..... مي‌باشند.

9- 3/98 درصد مادران آزمودني بزهكار خانه‌دار هستند در حالي كه52 درصد مادران آزمودني‌هاي غير بزهكار خانه‌دار هستند.

10- حدود7/56 درصد بزهكاران با پدر و مادرشان زندگي مي‌كردند و3/13 درصد با مادر و7/11 درصد با پدر و نامادري و7/11 با پدر و5 درصد با مادر و ناپدري زندگي مي‌كنند.

11- 2/43 درصد آزموني‌هاي بزهكار ذكرکردند كه والدينشان جدا از هم زندگي مي‌كنند و از اين بخش36 درصد عامل جدا زندگي كردن والدين خود را طلاق ذكر نموده‌اند كه اين درصد قابل ملاحظه‌اي است.

12- در بيان علت حضور افراد در كانون اصلاح و تربيت7/26 درصد آزمودني‌ها به علت سرقت2 درصد قتل، 3/18 درصد افراد به علت اعتياد و7/1 درصد افراد ولگردي و3/3 درصد داشتن رابطه نامشروع، 3/18 درصد قاچاق مواد مخدر،7/21 درصد ضرب و جرح و بقیه افراد ساير موارد اشاره نموده‌اند كه بالاترين درصد جرائم مربوط به سرقت و ضرب و جرح مي‌باشد و كمترين مورد ولگردي و رابطه نامشروع مي‌باشد.

 13- 3/8 درصد نوجوانان بزهكار موافق بزهكاري و گرايش به آن هستند و7/6 درصد تا حدودي3/18 درصد مخالف بزهكاري و51 درصد نامعلوم مي‌باشد و اين بيانگر اين است كه مي‌توان نوجوان بزهكار را اصلاح نمود.

براي آزمون فرضيه‌هاي تحقيق از روش آماري خي دو استفاده شده است. بر اساس آزمون خي دو نتايج حاصله مشخص گرديد كه در اين تحقيق اكثر فرضيه‌هاي مورد نظر مورد قبول واقع شده و بيشتر متغيرهاي مستقل با وابسته داراي رابطه معني‌داري هستند.

همچنين بر اساس معادله رگرسيون چند متغيري مشخص گرديد كه بين عوامل مستقل با متغير وابسته تفاوت معني‌داري وجود دارد و همچنين بين(گرايش به خانواده و ارضاي نياز) با متغير وابسته تفاوت معني‌داري وجود دارد و رابطه معني‌داري بين دو متغير با متغير وابسته وجود دارد.

(بعد خانوار، درآمد) با تغيير وابسته(از خود بيگانگي) تفاوت معني‌داري وجود دارد. همچنين با استفاده از آزمون مي‌توان نتيجه گرفت بين عامل(نوع مسكن، عوامل مجرميت، گرايش به دوستان) با متغير وابسته تفاوت معني‌داري وجود دارد و همچنين بين عامل(محل سكونت، شغل مادر، نوع زندگي والدين) با متغير وابسته(بزهكاري) تفاوت معني‌داري وجود ندارد.

همچنين با استفاده از تحليل واريانس يك طرفه مي‌توان نتيجه گرفت كه بين عامل(سن و آنومي اجتماعي) با متغير وابسته تفاوت معني‌داري وجود ندارد اما بين عامل(درآمد/ بعد خانوار) با متغير وابسته تفاوت معني‌داري وجود دارد و همچنين بيشتر عوامل مستقل با متغير وابسته داراي تفاوت معني‌داري هستند و اين فرضيه‌هاي تحقيق را تاييد مي‌نمايد.

بنابراين نتيجه‌اي كه محقق در رابطه، پرسشنامه‌ها مي‌گيرد اين است كه بالاترين درصد بزهكاري نوجوانان16-17 سال مي‌باشد و بالاترين درصد در ارتباط با ترك تحصيل و يا پايين بودن سطح تحصيلات بزهكاران مي‌باشند و در مقابل نوجوانان عادي در همان سن داراي تحصيلات خوب در حال تحصيل بودند. در موقع پر كردن پرسشنامه‌ها پايين بودن سطح تحصيلات بزهكاران كاملاً مشخص و آشكار بود و اين نشان مي‌دهد كه عدم آگاهي و تجربه اين نوجوانان مي‌تواند عاملي براي بزهكاري آنان به شمار آورد.

- تعداد افراد خانواده بزهكار بيشتر بين7-5 نفر مي‌باشد در حالي كه تعداد افراد خانواده نوجوان عادي بيشتر بين4-2 نفر مي‌باشد.

در مورد سكونت خانواده‌هاي نوجوانان بزهكار70 درصد داراي مسكن شخصي مي‌باشند در حالي كه افراد غير بزهكار80 درصد داراي مسكن شخصي مي‌باشند.

- حدود7/56 درصد بزهكاران با پدر و مادرشان زندگي مي‌كنند و3/13 درصد با مادر و7/11 درصد با پدر و نامادري و7/11 درصد با پدر و5 درصد با مادر و ناپدري زندگي مي‌كنند و طبق بررسي‌هاي انجام شده در اين پژوهش33 درصد افراد غير بزهكار از وجود پدر و مادر در كنار هم محروم مي‌باشند و4/23 درصد از افراد از وجود مادر محرومند و3/18 درصد از وجود پدر محرومند بنابراين فقدان پدر و مادر اضطراب و احساس ناامني به خاطر نداشتن محيط گرم خانوادگي مي‌تواند در گرايش آنها به بزهكاري موثر باشد. نوجوانان بزهكار كه پدر و مادرشان از هم جدا شده‌اند يعني طلاق گرفته‌اند به اين نكته اشاره نموده‌اند كه: غم و اندوه و كسلي فراواني در خود احساس مي‌كنند و براي نجات و رهايي از تنهايي و ناراحتي به طرف دوستان ناباب گرايش پيدا كرده‌اند، در محيط خانوادگي گرم و صميمي زندگي نمي‌كرده‌اند و احساس بي‌ارزشي مي‌كنند و نيازهاي آنها كه محبت والدين و خانواده‌اي سالم مي‌باشد ارضا نمي‌شده است. احساس حقارت مي‌كنند و هرگز براي جامعه خود و خانواده مفيد نبوده‌اند و به انواع جرائم ديگر رو مي‌آورند كه متاسفانه اگر خانواده، دوستان و اطرافيان برخود خوبي با اين افراد داشته باشند مي‌توانند با راهنمايي و هدايت آنها را اصلاح نمود.

مورد ديگري كه در پرسشنامه عنوان شده بود انگيزه ارتكاب جرم بود كه تمام آنها به فقر مالي، داشتن دوستان ناباب و جدايي پدر و مادر اشاره داشتند كه ناگفته نماند كه3/33 درصد بزهكاران پدر و مادرشان از هم جدا زندگي مي‌كنند كه از اين ميزان28 درصد عامل جدايي والدين را طلاق عنوان نموده‌اند كه نشانگر اين است كه بين طلاق و بزهكاري فرزندان رابطه وجود دارد ولي اين بدان معني نيست كه طلاق تنها عامل بزهكاري فرزندان مي‌باشد بلكه عوامل ديگر نيز در بزهكاري فرزندان موثر مي‌باشند.

وجود فيزيكي پدر و مادر براي تربيت كودكان كافي نيست بلكه پدر و مادر با تفاهم و همدلي و كنترل منطقي و عاقلانه مي‌توانند فرزندان خود را تربيت كنند و انسانهايي پاك و سازنده و فعال را تحويل اجتماع دهند.

پژوهشگر معتقد است در مجموع سطح سواد پايين، فقدان پدر يا مادر و افزايش فرزندان خانواده، وجود فرد معتاد در خانه، ازدواج مجدد والدين، نابساماني خانواده و استفاده از مواد مخدر و.... مي‌تواند در گرايش نوجوانان به بزهكاري موثر باشند.

اين عوامل در كشورهاي ديگر نيز از عوامل بزهكاري شناخته شده است. اگر چه زبان افراد، فرهنگهاي مختلف متفاوت است اما زبان نيازهاي اقتصادي، زبان نياز به محبت والدين، زبان نياز به تغذيه و..... در تمام فرهنگها يكسان است بر اساس بررسي‌هاي انجام شده عدم امكان براي فراهم آوردن وسايل تفريح و پر كردن اوقات فراغت فرزندان و ناتواني خانواده براي محافظت فرزندان از مفاسد موجود در محيطهاي ناسالم و معاشرت با افراد ناباب همگي ناشي از فقر و تهي‌دستي خانواده است. تنبيه و زنداني كردن كودكان نيز نه تنها از رفتار ضد اجتماعي آنان نمي‌كاهد بلكه آن را زيادتر مي‌كند در حالي كه با تربيت صحيح به موقعيت بهتري مي‌توان دست يافت. همچنين بايد توجه داشت كه كودك و نوجوان احتياج به محدوديت و كنترل منطقي و عاقلانه دارد و اگر از حد لازم خود پا فراتر بگذارد بايد تنبيه توام با محبت و دلسوزي شود. علاوه بر بحث و پيشنهادات، نتايج بدست آمده از اطلاعات توصيفي و تئوريكي بيانگر اين نكته است كه براي پيشگيري از بزهكاري جوانان دستور يا فرمول خاصي وجود ندارد. آنچه كه از مطالعه تحقيق برمي‌آيد اين است كه كل اجتماع بايد در مورد پيشگيري و از بين بردن بزهكاري اقدام كنند. از رايج‌ترين انواع درمان بزهكاري در جوانان مي‌توان به اجتماع درماني اشاره كرد. در اجتماع درماني سطوح اول دوره مقدماتي يا كارورزي مطرح مي‌شود. در اين سطح جوان مي‌آموزد كه چگونه با ديگران ارتباط برقرار كند و ارزش‌هاي آنها را مد نظر قرار دهد، در اين وضعيت جوانان بايد مقررات و قوانين مربوط به روابط اجتماعي را فرا گيرد و آنها را دروني سازد بنابراين، در مرحله اول جوان تلاش مي‌كند تا مقررات اجتماعي و قوانين را شناخته و به آنها احترام بگذارد. در سطح دوم به جوان مسئوليت‌هايي داده مي‌شود كه وي بايد بتواند به عنوان عضوي از جامعه فعاليت‌هاي خاص را صورت دهد و ويژگي‌هاي مسئوليت پذيري در اين افراد افزايش مي‌يابد. در سطح آخر كه كمتر شخصي در اين مرحله از اردوگاه باقي مي‌ماند اصطلاح معلم يا مباشر مطرح مي‌شود و در اين سطح جوانان علاوه بر رشد اجتماعي مطلوب توانسته است مسئوليت‌پذيري را نشان دهد و آن وقت در نقش يك سرمشق افرادي را كه وارد به مرحله اول مي‌شوند مورد آموزش قرار داده و تلاش مي‌كنند تا آنان را به فردي سودمند در اجتماع تبديل كنند.(هافمن، هاريس و هال، 1994، 445).

همچنين براي درمان هر چه بهتر بزهكاري بايد به سبب شناسي بزهكاري از لحاظ زيستي، اجتماعي و رواني توجه خاص را مبذول كنيم.

 پيشنهادهاي فرهنگي و اجتماعي

براي اينكه بتوانيم ميزان بزهكاري را در كشورمان كاهش دهيم بايد به موارد زير عمل كنيم:

1- بالا بودن سطح شعور اجتماعي و سواد جامعه از طريق تاسيس كلاس‌هاي آموزشي به ويژه براي والدين.

2- بالا بودن سطح آگاهي و بينش خانواده براي پاسخگويي به احساس و عاطفه‌هاي فرزندان خود.

3- بالا بودن كيفيت آموزش علمي و حرفه‌اي كودكان در كانون اصلاح تربيت.

4- بهسازي و سالم سازي محيط اجتماعي براي دست يافتن به وسايل لازم براي پرورش كودك و نوجوان.

5- برنامه‌هاي اساسي و جدي براي بالا بردن سطح درآمد خانواده و كاستن از هزينه‌ها، دور كردن موجبات تزلزل و ناامني از خانواده‌ها.

6- از ميان برداشتن تبعيض‌هاي طبقاتي از جامعه كه، بدون آن نمي‌توان انتظار كاهش كمبودهاي اجتماعي را داشت.

7- تعديل نابرابري‌هاي طبقاتي.

8- فراهم كردن امكانات لازم براي تحصيل تا سطح عالي از سودي دولت، صرف نظر از موقعيت خانواده.

9- از ميان بردن بدبيني دانش‌آموزان نسبت به ناموفق بودن در آينده و تامين زندگي آينده براي آنان.

10- توسعه خدمات رفاهي اجتماعي، درماني، رواني و عاطفي و جمع‌آوري خلافكاران و بزهكاران از سطح جامعه.

منابع

1- كريمي، دكتر يوسف ،روانشناسي اجتماعي، نظريه‌ها، مفاهيم و كاركردها، تهران: نشر ارسباران سال 1377.

2- آلبورت، گوردن ربليو، جونز، ادوارد، اي. روانشناس از آغاز تاكنون- ترجمه محمد تقي منش طوسي- مشهد چاپ آستان قدسي رضوي ال 1371.

3- علوي يزدي، محمد تقي- بررسي مسائل نگرشي در نوجوانان بزهكار- موسسه انتشارات يزد، 1379.

4- شامبياتي، دكتر هوشنگ- بزهكاري اطفال و نوجوانان- تهران انتشارات مجد و ژوبين سال 1379. .

10- ساروخاني، دكتر باقر، جامعه‌شناسي خانواده، تهران نشر سروش 1381.

11- ستوده و ميرزايي روانشناسي جنايي، تهران- انتشارات آواي نور، 1381.

12- فرجاد، دكتر محمد حسين، آسيب‌شناسي‌اجتماعي، ستيزه‌هاي خانواده و طلاق- تهران انتشارات منصوري سال 1372.

14- بيرو، آلن، ترجمه دكتر باقر ساروخاني- فرهنگ علوم اجتماعي، تهران: انتشارات موسسه كيهان 1366.

15- نوابي نژاد- شكوه- رفتارهاي بهنجار و نابهنجار نوجوانان- تهران: انتشارات اولياء و مربيان سال 1381.

16- ادارة كل بهداشت و درمان سازمان زندانها و اقدامات تاميني و تربيتي قوه قضائيه- مباني شخصيت مهرماه 1383.

17- كوئن، بروس- درآمدي بر جامعه شناسي ترجمه محسن تلاش- تهران : نشر فرهنگ معاصر، چاپ اول 1370.

18- گيدنز، آنتوني- مترجم منوچهر صبوري – مباني جامعه شناسي- تهران نشرني- 1381.

19- ساروخاني- دكتر باقر- طلاق پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن – انتشارات دانشگاه تهران.

20- سگالن، مارتين- جامعه شناس تاريخي خانواده، ترجمة حميد الياسي- تهران نشر مركز 1370.

21- ويليام جي گود- خانواده و جامعه- ترجمه ويدا ناصحي- تهران بنگاه ترجمه و نشر كتاب 1352.

22- استفان مور- ديباچه‌اي بر جامعه‌شناسي ترمه مرتضي ثاقبارفر تهران ققنوس 1376.

23- هاجري، عبدالرسول، فمنيسم جهاني و چالشهاي پيش رو، قم بوستان سال 1382.

24- احمدي- درآمدي بر انديشه‌ها و نظريه‌هاي جمعيت‌شناسي- انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تهران.

25- پاتريك نولان، گرهارد دلنسكي ، جامعه‌هاي انساني، ترجمه ناصر موفقيان تهران نشر ني 1380.

27- اسلامي نسب، علي- رفتارهاي جنسي انسان، تهران نشر حيان 1376.

28- باكر، ف- خانواده درماني پايه- ترجمه محسن دهقاني و زهره دهقاني، انتشارات رشد 1375.

29- ستوده، هدايت‌الله- آسيب‌شناسي اجتماعي (جامعه شناسي انحرافات)- موسسه انتشارات آواي نور 1376.

30- اعزازي ، شهلا- جامعه‌شناسي خانواده، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان 1376.

31- محسني، منوچهر، مقدمات جامعه‌شناسي، تهران داوران 1375.

35- روشن- رسول- فرآيند مشاوره قبل از ازدواج، مجموعه مقالات همايش سراسري مشاوره سازمان بهزيستي كشور، معاونت امور فرهنگي و پيشگيري

36- بني‌اسدي شهربانك، حسن بررسي و مقايسه عوامل موثر اجتماعي فردي و شخصيتي در زوج‌هاي سازگار و زوج‌هاي ناسازگار در شهر كرمان، پايان نامه كارشناسي ارشد روان‌شناسي عمومي، دانشگاه‌تربيت مدرس.

37- ثنايي، باقر- ازدواج، ديدگاه‌ها، پرتگاه‌ها و سلامت آن – پژوهش‌هاي تربيتي، دورة جديد جلد چهارم، شماره 3و4، پاييز و زمستان

46- فرجاد، محمد حسيني، روانشناسي جنائي، نشر همراه- چاپ اول 136947

49-ويليام سي، كوراكيوس، بزهكاري نوجوانان- مسئله‌اي براي دنياي مدرن، انتشارات سازمان علمي، فرهنگي يونسكو، سال 1367

55- كي‌نيا مهدي مباني جرم‌شناسي جلد دوم انتشارات دانشگاه تهران 1379

56- پورافكاري نصرت‌الله فرهنگ جامعه روانشناسي روانپزشكي فارسي تهران فرهنگ معاصره 1376

61- رفيع‌پور، دكتر فرامرز آنومي يا آشفتگي‌هاي اجتماعي، تهران، انتشارات سروش 1378.

63- ساروخاني، باقر- درآمدي بر دايره‌المعارف علوم اجتماعي، تهران نشر كيهان 1375.

64- توسلي، دكتر غلامعباس ، نظريه‌هاي جامعه‌شناسي، قم انتشارات سمت، چاپ ششم 1375.

65- كي‌نيا، مهدي، پژوهشي در عوامل اجتماعي طلاق، قم مطبوعات ديني چاپ اول 1373.

66- قائمي، علي- آسيب‌ها و عوارض اجتماعي و ريشه‌يابي و درمان ، تهران: انتشارات اميري، چاپ اول 1364.

68- رفيع‌پور، فرامرز- آناتومي جامعه- تهران: انتشار، چاپ دوم 1380.

70- شريعتمداري، دكتر علي، روانشناسي تربيتي، اصفهان: انتشارات مشعل چاپ دوم.

71- ممتاز ، فريده- انحرافات اجتماعي، نظريه‌ها و ديدگاه‌ها – تهران: نشر شركت سهامي انتشار 1381.

73- توسلي، غلامعباس- جامعه‌شناسي كار و شغل، قم انتشارات مهر، چ دوم

74- صديقي اوراعي، علامرضا- جامعه‌شناسي مسائل اجتماعي جوانان، 1374.

75- لوئيس، كوز- زندگي و انديشه بزرگان جامعه‌شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، تهران: نشر علمي 1376.

78- ساعي ارسي، ايرج، خانواده نابسامان و بزه‌ ديدگي 1382 (مقاله)

79- بيكر، ترزال- نحوه انجام تحقيقات اجتماعي- ترجمعه نايبي، هوشنگ- روش ، اول، 1377.

80- صدفي، ذبيح‌الله و بابايي سكينه، تكنيك‌هاي خاص تحقيق- تهران: انتشارات ورجاوند ، چاپ دوم زمستان 82.

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند پر بازدیدترین مطالب
Powered by TayaCMS