تربیت اسلامی در نظام تعلیم و تربیت: ضرورت تبیین مبانی، اهداف و شاخص‌ها

تربیت دینی از دیرباز موضوع بحث و بررسی اندیشمندان تربیتی با دیدگاه‌های گوناگون فلسفی، علمی و دینی بوده است. همه متخصصان حوزه دین و تعلیم ‌و ‌تربیت بر این باورند که اگر افراد جامعه زندگی خود را برمدار دین و خداباوری قرار دهند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می‌شود.
No image
تربیت اسلامی در نظام تعلیم و تربیت: ضرورت تبیین مبانی، اهداف و شاخص‌ها

نویسنده: جواد آقا محمدی

دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه علامه طباطبایی (قدس سره)، javad_am_59@yahoo.com

چکیده

تربیت دینی از دیرباز موضوع بحث و بررسی اندیشمندان تربیتی با دیدگاه‌های گوناگون فلسفی، علمی و دینی بوده است. همه متخصصان حوزه دین و تعلیم ‌و ‌تربیت بر این باورند که اگر افراد جامعه زندگی خود را برمدار دین و خداباوری قرار دهند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می‌شود. ضمانت اجرا و تحقق این هدف مهم، مشروط به برنامه‌ها و روش‌ها و به‌طورکلی، نظام تعلیم ‌و‌ تربیت دینی جوامع است. هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی، اهداف و شاخص‌های تربیت اسلامی در نظام تعلیم ‌و ‌تربیت است. نوع پژوهش بر اساس اهداف تعیین‌شده، کیفی است. در این رهگذر و با توجه به تحقیقات صورت گرفته در خصوص وضعیت موجود تربیت اسلامی در نظام آموزش ‌و پرورش، سه هدف و سؤال اساسی مطرح شده است؛ روش پژوهش تحلیلی – استنادی و است که متون دینی و آموزه‌های اسلامی و با استناد به آیات، روایات و منابع معتبر اسلامی، مبانی، اهداف و شاخص‌های تربیت اسلامی استخراج و برای هر یک از آنها همراه با نمونه‌ها و مصادیق عینی ذکر شده است.

واژگانکلیدی: تبلیغ، دعوت، روش‌شناسی، موسی، قرآن.

 

مقدمه

تحقق هدف آفرینش انسان، تنها در پرتو تعلیم ‌و ‌تربیت میسر است؛ به این منظور، خداوند متعال انسان را به نیروی عقل و ابزار معرفت تجهیز کرد و پیامبرانی را با براهین روشن و احکام و قوانین متین، برانگیخت و رسالت سنگین تعلیم‌ و ‌تربیت انسان را به آنان سپرد؛ از این‌رو تعلیم ‌و ‌تربیت مهم‌ترین بخش تعلیمات و معارف ادیان آسمانی، به‌ویژه اسلام را تشکیل می‌دهد (صالحی و یاراحمدی، 1387، 24). جوامع مختلف با توجه به ضرورت‌های فرهنگی خود، برای نظام تعلیم و‌ تربیت اهداف و خط‌مشی‌های متفاوتی را اتخاذ می‌کنند که در امر پویا نگه‌داشتن جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، مؤثر است؛ در این میان، نظر به اینکه جوامع کنونی با توجه به بحران‌های مختلف اخلاقی و اجتماعی، رویکرد دوباره‌ای به ایمان و باورهای دینی دارند، توجه به ترویج دین و دین‌داری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است (خالق خواه و مسعودی، 1389، 122).

وظیفه دین در تعیین اهداف تعلیم ‌و ‌تربیت، به نقش آن در زندگی انسان برمی‌گردد. مسلماً انسان و جامعه‌ای که با گرایش به یک آیین و مذهب خاص، مسیر زندگی خود را تعیین می‌کند، نمی‌تواند در انتخاب اهداف غایی تربیتی، خود را از فرمان‌ها و بایدونبایدهای دینی بی‌نیاز ببیند. فرهنگ حاکم بر انسان، در همه شئون زندگی او ریشه می‌دواند. تربیت دینی، نشان دهنده راه و روشی است که در انتها، به هدف زندگی منجر می‌شود و هر دین و مذهبی این هدف را به‌نوعی متفاوت از دیگری ترسیم می‌کند؛ برای مثال، در دین اسلام، با دیدی توحیدی به مسائل زندگی توجه می‌شود؛ اعتقاد فرد مسلمان بر این است که کمال آدمی، در گروه سلوک و رفتار وی و عمل به تعهداتش نسبت به خود، جامعه و خدا است. دین، به نگرش فلسفی فرد به تعلیم‌ و ‌تربیت و به دنبال آن اهداف تربیتی جهت می‌دهد (اعرافی و همکاران، 1386، 122)؛ بنابراین چگونگی پرورش نسل کنونی یکی از مهم‌ترین اصولی است که پیشرفت یک کشور وابسته به آن است. سرمایه‌گذاری برای تربیت سالم و دینی دانش‌آموزان یک جامعه در واقع اقدامی زیربنایی است که مسئولان تربیتی کشور به‌منظور فراهم ساختن شرایط مطلوب برای پرورش نسلی با ایمان و متدین و دارای اعتقاداتی قوی باید زمینه رشد همه‌جانبه و امکان رسیدن به این مهم را برای تمامی آنها فراهم نماید.

ویسی (1384) در تحقیقی با عنوان اهداف و مبانی تعلیم ‌و ‌تربیت اسلامی، یادآور می‌شود که اهداف نظام تربیت اسلامی ریشه در جهان‌بینی الهی و ارزش‌های والای اسلامی دارد و به سه دسته کلی هدف‌های غایی (مقام قرب‌الی‌الله)؛ هدف‌های میانی (شناخت خدا، انسان، جامعه، تاریخ و طبیعت) و هدف‌های جزئی که مربوط به جنبه‌های رفتاری انسان می‌شود، اشاره می‌کند. همت بناری (1385) در مقاله‌ای با عنوان «در تکاپوی ارائه مفهومی نو از تربیت اسلامی با تأکید بر آیات و روایات»، به بررسی مفهوم تربیت از منظر قرآن، روایات و لغت‌شناسان پرداخته و از مجموع آنها به مفهوم تربیت اسلامی موردنظر دست‌یافته است. جمال‌زاده (1385) در مقاله خود که به تحلیل سیره‌شناسی و تربیت دینی پرداخته، به ارائه مدلی عملی و کارآمد که برگرفته از سیره و روش تربیتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، اشاره کرده و آن را جهت پاسخگویی به نیاز تربیتی امروز بشر معرفی می‌نماید. بلندهمتان و نقیب‌زاده (1387) در پژوهشی با عنوان «فرا – فلسفه تربیت دینی»، تلاش خود را بر طبقه‌بندی حوزه‌های مختلف پژوهشی در تربیت دینی و شناخت رویکردهای درونی حوزه‌های تربیت دینی متمرکز نموده‌اند تا در آینده محققان به‌راحتی بتوانند به کاوش‌های دقیق بپردازند. کشاورز (1387) در مقاله‌ای با عنوان «شاخص‌ها و آسیب‌های تربیت دینی»، به بررسی شاخص‌ها و آسیب‌های تربیت دینی با استفاده از روش فرا تحلیل و اسنادی در عرصه تربیت دینی در آموزش‌وپرورش پرداخته و در پایان تلاش کرده است به شاخص‌هایی جهت اصلاح و بهبود کمی و کیفی روند تربیت دینی دانش آموزان، دست یابد و راهکارهایی هم در جهت مطلوب نگاه‌داشتن این امر مهم ارائه دهد. صالحی و یاراحمدی (1387) در تحقیقی که به بررسی تبیین تعلیم ‌و ‌تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته‌اند، اهداف، اصول و مبانی تربیت اسلامی و روش‌های تربیتی را از دیدگاه این عالم ربانی مورد کنکاش قرار داده‌اند. نوروزی و بدیعیان (1388) در تحقیقی که به بررسی الگوی روابط انسانی در تربیت دینی با تأکید بر سیرة امام حسین (علیه السلام) پرداخته، به این نتایج دست‌یافته‌اند که نهضت عاشورا به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های سیرة عملی امام حسین (علیه السلام) الگویی کامل در زمینة تربیت دینی است؛ به‌گونه‌ای که سیرة عملی امام (علیه السلام) در جریان واقعة کربلا الگویی کامل و جامع در روابط چهارگانة انسان (ارتباط با خدا، ارتباط با هستی، ارتباط با خود و ارتباط با انسان‌های دیگر) ارائه می‌کند. قاسم پور دهاقانی و جعفری (1388) در تحقیقی که با عنوان «سازواره و ناسازواره های تلقین در امر تربیت»، به بررسی چالش‌ها، پیامدها و محاسن ناشی از به‌کارگیری روش تلقین در تربیت دینی پرداخته و یادآور شده‌اند که می‌توان با روش تلقین برای ایجاد برخی آداب و صفات انسانی و اخلاقی استفاده کرد. سجادیه (1388) در تحقیقی با عنوان «بازخوانی برخی از آرای تربیتی مولانا و پیش‌فرض‌های فلسفی آن»، یادآور می‌شود که مولانا، حرکت به‌سوی خداوند را غایت تربیت برمی‌شمارد. حسنی (1388) در پژوهشی با عنوان «روش‌های تربیت اسلامی در پرتو قرآن ونهج البلاغه»، به بررسی راهکارهای عملی و علمی تربیت بر اساس آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های حضرت علی (علیه السلام) در نهج‌البلاغه پرداخته که در آن به ابعاد عاطفی و درونی انسا‌ن‌ها توجه وافر شده است. خالق خواه و مسعودی (1389) در مقاله‌ای که به «بررسی رویکرد تربیت دینی با توجه به دو مؤلفه عقل محوری و ایمان محوری» می‌پردازد، یادآور شده است که آیا در ارائه دین از طریق تعلیم‌ و‌ تربیت باید به رویکرد عقل محوری تأکید کرد یا بر رویکرد ایمان محوری که نویسندگان مقاله به تبیین و تحلیل هر دو نوع رویکرد هم عقل محوری و هم ایمان محوری در تربیت دینی پرداخته و آن را مناسب جهت تربیت دینی از طریق نظام تربیتی دانسته‌اند. ادیب و همکاران (1389) در مقاله‌ای با عنوان «نقش تربیت دینی در تحقق صلح جهانی»، با برشمردن اصول صلح جهانی به ارائه سه اصل مهم تأثیرگذار دینی – اسلامی که عبارت‌اند از: اخلاق حسنه، قول حسن و عمل صالح پرداخته و به ارائه راهکارهای عملی برای نظام تعلیم‌ و ‌تربیت ایران می‌پردازد. بهشتی (1390) در تحقیق خود که به بررسی کاوش‌هایی در فلسفه تعلیم‌ و تربیت اسلامی بر مبنای شماری از دیدگاه‌های معرفت‌شناختی صدرالمتألهین پرداخته، می‌گوید: فلسفه تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی یکی از علوم فلسفی اسلامی است که با روش تعقلی به بازشناخت و باز نگاشت منظم بنیان‌های فلسفی و نظری تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی می‌پردازد و نویسنده در این مقاله کوشش کرده است تا شماری از مهم‌ترین دیدگاه‌های معرفت‌شناختی فلسفه صدرایی را به‌صورت منظم، طبقه‌بندی و تدوین نماید. بهشتی و نیکویی (1390) در مقاله‌ای که با عنوان «کاوش‌هایی در باب فلسفة تربیت دینی از دیدگاه اسلام» به بررسی فلسفه تربیت دینی از منظر قرآن و سنت معصومان (علیهم السلام) پرداخته و به تحلیل مبانی، اصول و اهداف تربیت دینی از دیدگاه اسلام می‌پردازد. عجم و سعیدی رضوانی (1391) در مقاله‌ای با عنوان «چالش در اهداف تربیت دینی»، به بررسی اهداف تربیت دینی در سه حیطه شناختی، عاطفی و عملکردی پرداخته و این سه حیطه را با رویکردهای ایمان‌گرا و عقل‌گرا ترکیب و در ارتباط دانسته‌اند. بهشتی و رشیدی (1392) در تحقیقی با عنوان «اصول تربیت عقلانی بر مبنای سخنان امام رضا(علیه السلام)» اصول تربیت عقلانی از دیدگاه امام رضا را به دو قسم اصول عام و خاص طبقه‌بندی و برای هرکدام مصادیق و نمونه‌های عینی ذکر کرده‌اند. مدما سیبرن (2006) در پژوهشی با عنوان انواع «دیدگاه‌ها به تربیت دینی»، سه دیدگاه عمده در ارتباط با تربیت دینی را بررسی و نقد کرده است. در این پژوهش که سه دیدگاه تربیت دینی فردی، گروهی و جمعی مورد بررسی قرار گرفته است، گذر از دیدگاه‌های جمعی و گروهی و در پایان رسیدن به الگوهای تربیتی فردی که در آن به‌جای تکیه‌بر یک‌یک الگوی جمعی خاص، الگوهای متنوع منطبق با شرایط گوناگون را الگوی مناسب در عصر حاضر می‌داند (قندیلی و عالی، 1390). با این تفاسیر، مقوله تربيت از ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین نيازهاي زندگي بشري است و نه‌تنها تربيت لازمه جدايي‌ناپذير زندگي، بلکه متن آن و از گهواره تا گورش جلوه‌اي از آن است. انسان تنها در پرتو تربيت صحيح است كه به‌عنوان موجودي هدفمند و اندیشه‌ورز به اهداف و آرمان‌های خود دست یافته و قلّه رفيع سعادتِ مطلوب خويش را فتح مي‌نمايد؛ از اين رهگذر براي انسان مسلمان تربيت اسلامي ضرورتي مضاعف دارد؛ زيرا انساني كه شرافت دين و بندگي خالق متعال را برگزيده، جز در پرتو تربيت صحيح اسلامي به مدال افتخار عبوديت و تسليم نائل نمی‌آید.

اهداف تحقیق

- تعیین و تدوین مبانی اساسی تربیت اسلامی در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت کشور؛

- تعیین و تدوین اهداف تربیت اسلامی از منظر قرآن کریم و بزرگان دینی در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت کشور؛

- تعیین و تدوین شاخص‌ها و ویژگی‌های تربیت اسلامی از منظر قرآن کریم در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت کشور.

سؤالات تحقیق

- مبانی اساسی تربیت اسلامی کدامند؟

- اهداف غایی و نهایی تربیت اسلامی کدامند؟

- شاخص‌ها و ویژگی‌های تربیت اسلامی کدامند؟

روش تحقیق

با توجه به ماهیت موضوع مقاله و همچنین ساختار سؤالات تحقیق، روش پژوهش مورد استفاده، روش تحلیلی – استنادی خواهد بود، به این صورت که برای جواب به هر یک از سؤالات بالا از متون علمی دانشگاهی و حوزوی و مهم‌تر از همه از قرآن کریم استفاده شده است.

مبانی نظری

1. تربیت اسلامی

برخی از دانشمندان تربیت را تبدیل قوه‌ها به فضیلت دانسته‌اند و عده‌ای دیگر تربیت را عبارت از استخراج نیروها و استعدادهای درونی انسان می‌دانند (رشید پور، 1370، 12). حجتی در کتاب اسلام و تعلیم ‌و‌ تربیت، تربیت را تنظیم قوای بشری می‌داند که حسن رفتار او را در جنبه‌های مادی و معنوی زندگی ضمانت می‌کند (حجتی، 1368، 17). در هر صورت تربیت در جریان زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد. هر کسی به نحوی از آن برخوردار است و کم‌وبیش از ویژگی‌های آن آگاهی دارد؛ از این‌رو این مفهوم همیشه مورد توجه اکثر دانشمندان، فیلسوفان، روشنفکران، مصلحان اجتماعی و حتی شعرا و نویسندگان بوده است و هر گروه از آنها از روی تجربیات خود درباره ماهیت، نقش و اهمیت آن به بحث پرداخته‌اند. در واقع هر یک از آنها به جنبه خاصی از تربیت توجه کرده‌اند؛ در تبیین همان جنبه خاص نتیجه گرفته‌اند که تربیت همان است که آنها می‌گویند؛ اما باید توجه کرد که تعریف جامع‌ و مانع از تربیت به دلیل گسترده بودن آن کاری بسیار دشواری است. تربیت اسلامی هم در معنای عام و هم در معنای خاص آن، جهت الهی دارد و به تمام عوامل مؤثر در اندیشه، رفتار، جسم و روح انسان توجه دارد. تربیت از دیدگاه اسلام، عبارت است از: فراهم کردن زمینه‌ها و عوامل رشد و تکامل همه‌جانبه انسان و هدایت مسیر تکاملی او به‌سوی وجود کامل مطلق با برنامه‌ای منظم و سنجیده مبتنی بر اصول و محتوای از پیش معین شده (ابراهیم‌زاده، 1386، 278). تربیت اسلامی یعنی رفتار مطلوب اسلامی را جانشین رفتار موجود کردن است (شعاری نژاد، 1376، 383). تربیت دینی به تعبیری فراهم کردن فرصت‌های طبیعی و درون‌یاب است تا افراد خود با تجربه شخصی و الهام از فطرت خویش، بارقة تعالی‌بخش دین را کشف نمایند. ایمان دینی به‌منزله تعلق‌خاطر مطلق، فعلی است که برخاسته از شخصیت آدمی و در کانون معرفت قلبی و شهودی روی می‌دهد و تمامی اجزاء آن را دربر می‌گیرد (فقیرپور، 1389، 124). با این اوصاف تربیت دینی آن هم در دین اسلام عبارت است از: ایجاد رفتار مطلوب در فرد که منبعث از قرآن کریم، احادیث و روایات که در آن ضمن خودشناسی به خداشناسی رسیده باشد و در جهت تحصیل علم، معرفت، فضایل اخلاقی و دستورات دین، کوشش نماید.

2. مبانی و اصول اساسی تربیت اسلامی

مهم‌ترین مبانی اساسی تربیت را می‌توان بر حسب موضوع، در پنج بخش به شرح ذیل طبقه‌بندی کرد.

الف) مبانی هستی‌شناختی[1]

مقصود از مبانی هستی‌شناختی تربیت، بخشی از گزاره‌های توصیفی تبیینی درباره خداوند و دیگر عناصر هستی (حقیقت وجود و برخی احکام کلی مربوط به واقعیات جهان) است که در مباحث جهان‌بینی اسلامی یا در حوزه دانش فلسفه اسلامی به‌طور مدلل و مبرهن مطرح ‌شدة، مفروض قرار گرفته است. با توجه به این تعریف، مهم‌ترین این مبانی به شرح ذیل هستند.

  1. در اين جهان‌بینی، هستی واقعیت دارد؛ ولی هستی به طبیعت منحصر نیست؛
  2. خداوند مبدأ و منشأ جهان و یگانه مالک، مدبر و رب حقیقی همه موجودات است؛
  3. ویژگی ذاتی جهان موجودات، فقر و نیاز محض به واجب‌الوجود است. این فقر ذاتی سبب می‌شود موجودات نه‌تنها در پیدایش، بلکه در بقا نیز به ذات غنی واجب‌الوجود به‌طور ابدی محتاج بمانند؛
  4. در جهان هستی در عین وحدت، کثرت وجود دارد، اما کثرتی غیرمستقل که درنهایت به وحدت باز می‌شود؛
  5. آفرینش جهان هستی، غایتمند و خداوند غایت همه موجودات است؛
  6. خداوند خیر بنیادین هستی است و همه موجودات عالم را به‌سوی کمال شایسته آنها هدایت می‌کند؛ از این‌رو تمام موجودات جهان هستی از هدایت الهی برخوردارند؛
  7. جهان آفرینش از نظام احسن برخوردار و اراده و سنن الهی برجهان هستی حاکم است؛
  8. نظام علت و معلول و سبب و مسبب برجهان هستی حاکم است؛
  9. جهان آفرینش دارای نظامی یکپارچه است که سراسر آن آیت و نشانه علم، قدرت، حکمت و مهر نامتناهی خداوند است؛
  10. عالم ماده و همه موجودات وابسته به آن، وجود تدریجی و در زمان دارند و همواره در حال شدن و دگرگونی و حرکت مداوم‌اند.

ب) مبانی انسان‌شناختی

مراد از مبانی انسان‌شناختی، در ذیل مبانی اساسی تربیت، آن دسته از گزاره‌های توصیفی تبیینی مدلل درباره واقعیت وجود انسان است که از معارف اصیل اسلامی در مقام توصیف ویژگی‌های عموم افراد نوع بشر یا از مباحث مربوط به تعریف انسان در فلسفه اسلامی، استخراج ‌شده‌اند؛ مبانی که باید آنها را به لحاظ سیمای کلی انسان در هر نظریه فلسفی تربیت کرد و نقش محوری تبیین و ترسیم، سنگ بنای اصلی هرگونه توصیف و تبیینی از فلسفه تربیت با رویکرد اسلامی دانست؛ بر این اساس می‌توانیم اهم این مبانی را به این شرح برشماریم.

  1. انسان موجودی مرکب از جسم و روح که دو حیثیت درهم تنیده و مرتبط است؛
  2. حقیقت انسان، روح اوست و کمال و جاودانگی آدمی به کمال و بقای روح مربوط می‌شود؛
  3. انسان فطرتی الهی دارد که قابل فعلیت یافتن و شکوفایی یا فراموش شدن است؛
  4. انسان بر حسب فطرت و آفرینش، جویای همه مراتب کمال تا حد بی‌نهایت است؛
  5. آفرینش انسان، هدفمند و در هماهنگی کامل با غایت هستی است؛
  6. انسان هم کرامت ذاتی دارد و هم می‌تواند کرامتی اکتسابی به دست آورد؛ از این‌رو این قابلیت را دارد که خلیفه خدا در روی زمین باشد؛
  7. خداوند توانایی ویژه‌ای به نام عقل و خرد به انسان ارزانی داشته است؛
  8. انسان موجودی آزاد و صاحب اختیار است که این آزادی و اختیار را خداوند به او داده است؛
  9. انسان موجودی دارای استعدادهای طبیعی متنوع و عواطف و تمایلات گوناگون است که می‌توانند در هر جهت، فعلیت یابند و تأثیرگذار باشند؛
  10. خداوند که مربی حقیقی آدمیان است، همواره مصادیقی از انسان کامل را به‌مثابه والاترین اسوه‌های آدمی در مسیر هدایت آنان قرار داده و می‌دهد تا روند تکوین و تعالی هویتشان با معرفت به این مصادیق و تولي و تأسی به ایشان، به وجه مطلوب صورت پذیرد.

ج) مبانی معرفت‌شناختی[2]

منظور از مبانی معرفت‌شناختی بخشی از گزاره‌های توصیفی و تبیینی درباره شناخت آدمی و حدود و ثغور آن است که به بررسی معرفت می‌پردازد. پرسش‌هایی، مانند امکان و ماهیت معرفت، حدود شناخت، ارزش شناخت، انواع و ابزار شناخت و ملاک صدق قضایا، محور اصلی آن را تشکیل می‌دهد. اهم این دسته از مبانی اساسی تربیت، به این شرح قابل تبیین هستند:

  1. انسان نسبت به شناخت هستی و درک موقعیت خود و دیگران در هستی توانایی دارد؛
  2. معیار اعتبار علم، مطابقت با مراتب گوناگون واقعیت (نفس الأمر) است؛
  3. علم در عین کشف از واقع، محصول خلاقیت و ابداع نفسانی است؛
  4. علم در عین ثبات، دارای ویژگی پویایی است؛
  5. آدمی منابع و ابزار شناخت متعددی در اختیار دارد که مکمل یکدیگرند و برای شناخت منسجم و جامع واقعیات و حقایق جهان باید از همه آنها بهره گرفت و نمی‌توان از برخی به نفع دیگری دست برداشت.
  6. شناخت آدمی با موانع و محدودیت‌هایی همراه است.

د) مبانی ارزش شناختی

منظور از مبانی ارزش‌شناختی، مباحثی درباره ماهیت ارزش‌ها و نحوه درک و اعتباربخشی آنها و نیز بخشی از گزاره‌های مربوط به بیان مصادیق ارزش‌های معتبر و چگونگی تحقق آنها بر اساس نظام معیار مقبول در جامعه اسلامی است. اهم این مبانی را می‌توان به این شرح بیان نمود:

  1. اعتبار ارزش‌های حقیقی بر واقعیت‌های مربوط به عمل آدمی و نتایج آن تکیه دارد؛
  2. اعتبار ارزش‌ها هم از طریق عقل و فطرت انسانی و هم با مراجعه به نظام معیار دینی معلوم می‌شود؛
  3. ارزش‌ها انواع و مراتب مختلف دارند و به شکل سلسله مراتبی با غایت اصیل زندگی آدمی، یعنی قرب الی‌الله ارتباط دارند؛
  4. حیات طیبه، مفهومی یکپارچه و کلی است که همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان را در بر می‌گیرد و شئون گوناگونی دارد که در ارتباط و تعامل با همدیگر و با محوریت شأن اعتقادی، عبادی و اخلاقی، آن را محقق می‌سازند؛
  5. عدالت اساسی‌ترین ارزش اخلاقی و اجتماعی در نظام معیار اسلامی است؛
  6. زیبایی و هنر از نمدهای تعالی‌بخش حیات بشری و یکی از تمایلات فطری انسان است و ارزش زیباشناختی هم ناظر به واقعیت‌های عینی و هم وابسته به ادراک فرد است.

و) مبانی دین‌شناختی[3]

منظور از مبانی دین‌شناختی، گزاره‌هایی درباره دین (چیستی و چرایی دین، جایگاه دین در زندگی و نسبتی که انسان با آن دارد؛ نحوه فهم دین، قلمرو دین و ارتباط آن با سایر معارف و...) می‌پردازند. اینک اهم مواضع دین‌شناختی خود را بر اساس دیدگاه معتبر و مقبول در جامعه اسلامی به این شرح تبیین می‌نماییم:

  1. دین اسلام، در راستای تحقق مراتب حیات طیبه انسان در همه ابعاد فردی و اجتماعی، نظام معیار مورد نیاز برای هدایت آدمی به‌سوی سعادت جاوید را در همه شئون زندگی ارائه می‌کند؛
  2. حوزه رهنمودهای نظام معیار دین حق (=اسلام)، همه انسان‌ها در هر زمان و مکان و زبان آن جهانی است؛ از این‌رو دین اسلام با دو ویژگی توأمان ثبات و پویایی، پاسخ‌گویی نیازهای فرد و جامعه در زمینه هدایت انسان به‌سوی ساحت ربوبی است؛
  3. در دین اسلام، تفکیک دنیا از آخرت، فرد از اجتماع، جسم از روح و امور مادی از ارزش‌های معنوی، معنا ندارد؛ از این‌رو تحقق کامل رسالت دین اسلام، افزون بر رشد همه‌جانبه افراد بر بنیان ارزش‌های دینی، مستلزم پیشرفت متوازن و همه‌جانبه جامعه صالح بر همین اساس است؛
  4. دین اسلام، نویدبخش آینده‌ای روشن برای انسان است که مستلزم تلاش جامعه صالح دینی جهت تأسیس تمدن نوین اسلامی بر اساس نظام معیار اسلامی است (مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت رسمی جمهوری اسلامی ایران، 1390، 48).

3. اهداف تربیت اسلامی

الف) هدایت و رشد: از دیدگاه قرآن هیچ خلقتی بدون هدایت نیست؛ «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی، طه/5». هدایت به‌عنوان هدف غایی نمودن راه و پیمودن راه است. اگر انسان در شئون مختلف فکری، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی راهی را که خداوند نشان داده برود و به معیارهای آن ملتزم شود و بر خداست که او را دست گیرد و او را به مقصد برساند؛ «والذین جاهدوا فینا لندینهم سبلنا، عنکبوت/69».

ب) تقوی: تقوی عبارت از آن است که نفس، تحت محافظت قرار بگیرد تا به ارتکاب گناه خطا دچار نشود؛ تقوای دینی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، مثل خطا، گناه و پلیدی، حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود. حقیقت تقوی آن است که زمینه روشن‌بینی را فراهم می‌آورد و داری مراتبی است؛ گاه پس از عمل، «والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلمو انفسهم ذکرالله فاستغفرو الذنوبهم و من یغفرو الذنوب الا الله ولمیصروا علی ما فعلوا» (آل عمران/135)؛ و در مرتبه بعدی هشیارانه‌تر است و قبل از ارتکاب عمل، «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا، اعراف/201»؛ و در بالاترین مرتبه فرد در اعمال و نیات خود به محاسبه پرداخته و آنها را از حیث کاستی‌ها و عدم اخلاص مورد توجه و بازنگری قرار می‌دهد و به اصلاح آنها می‌پردازد (صادقی، 1382، 141).

ج) حیات طیبه: این مفهوم نیز برای بیان چگونگی ارتباط با خداوند به‌کاررفته است؛ «من عمل صلحا من ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه» (نحل/97). منظور از طهارت علاوه بر طهارت جسمانی، شامل پاکی روح و روان نیز است. طهارت روح -که در عرف اسلام به طهارت اکبر معروف است- در اصل توحید تبلور می‌یابد و شامل تمام معارف اعتقادی، اصول اخلاق عملی و اعمال شرعی است. از نظر قرآن، مطهر کسی است که هدایت قرآنی را درک کرده است؛ «انه لقران کریم. فی کتب مکنون. لا یمشه الا المطهرون» (واقعه/77 تا 79). قرب‌الهی بالاترین مقامی است که اسوه‌های انسان کامل به آن نائل گشته‌اند؛ «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب/33) (اعرافی و دیگران، 1386، 35).

 د) پرستش خداوند متعال: هدف اساسی تربیتی مکتب اسلام پرستش خدای یگانه است؛ «و ما خلقت الجن و النس الا لیعبدون»(ذاریات/56). همان‌طور که می‌دانیم عبادت و پرستش خدا، یعنی خود را تسلیم حق نمودن و از او اطاعت کردن است؛ آنکه خدا را می‌پرستد با تمام وجود از او تبعیت می‌کند و در مسیر خداشناسی حرکت می‌کند. در سوره حمد آمده است که خدایا فقط تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم؛ «ایاک نعبدو و ایاک نستعین، حمد». در قرآن مجید آمده است، خدا مظهر کمال، حکمت، عدل، نیکی و قدرت است. کسی که خدا را می‌پرستد و در مسیر توحید گام بر می‌دارد، در جریانی شرکت می‌کند که ارکان آن کمال‌طلبی، تزکیه، حکمت‌آموزی، خردورزی، عدالت‌خواهی و ایثار و ازخودگذشتگی است (شریعتمداری، 1384، 237). از آنچه گذشت معلوم می‌شود که هدف غایی تعلیم ‌و‌ تربیت در اسلام این است که مقدمات حرکت و هدایت آدمی را در صراط مستقیم پرستش پروردگار فراهم آورد و معراج او را با مرحله کمال انسانی تسهیل نماید و راه بازگشت به احسن تقویمی را که بنیاد آفرینش وی بر آن استوار است، هموار کند؛ به‌طوری‌که در سایه عمل صالح مراحل و مدارج علم و ایمان را طی کند و خود را هر لحظه به خداوند متعال که مقصد نهایی این سیرو‌سلوک است، نزدیک‌تر سازد (شکوهی، 1378، 39). با توجه به جمیع جهات باید گفت که اهداف تربیت در هر مکتبی که باشد، رسیدن به نقطه‌ای است که قصد وصول به آن را داریم. در نظام تربیتی اسلام، هدف قرب الهی و پرستش خدای تبارک‌وتعالی است که در قرآن کریم بارها و بارها به آن سفارش شده است.

4. اهداف تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی

الف) هدف غایی، رسیدن به توحید در مرحله اعتقاد و عمل

علامه طباطبایی هدف غایی تربیت اسلامی را رسیدن به توحید در مرحلة اعتقاد و عمل می‌داند. کمال انسانیت و هدف نهایی زندگی انسان از دیدگاه علامه در این است که انسان به وجود آفرینندة آسمان‌ها، زمین و کل پدیده‌های عالم اعتقاد داشته باشد، آنگاه در مرحله عمل، هر عملی که انجام می‌دهد، حاکی از بندگی او به خداوند تبارک‌وتعالی است. علامه در این زمینه چنین می‌گوید: از نظر اسلام، هیچ هدفی برای آفرینش انسان و زندگی او نیست، جز ایمان و توحید خداوند متعال در مرحلة اعتقاد و عمل؛ یعنی اسلام کمال انسانیت و هدف نهایی زندگی انسان را در اعتقاد به خدایی می‌داند که همة پدیدها و موجودات را آفریده و بازگشت همه به‌سوی اوست؛ پس از تحصیل چنین ایمان و اعتقادی، همة اعمالش حاکی از بندگی او به خداوند متعال است؛ در این صورت، توحید در ظاهر و باطنش رسوخ کرده و خلوص در عبودیتش، در گفتار و کردارش ظاهر می‌شود (صالحی و یاراحمدی، 1387، 33). از آنجا که رسالت عمدة تربیت اسلامی تأمین و محقق ساختن هدف آفرینش انسان است، رسیدن به توحید و اعتقاد و عمل اساسی، هدف غایی تعلیم ‌و‌ تربیت در اسلام است. نظام تربیتی باید همة تلاش و همت خویش را در رساندن انسان به توحید در مرحلة اعتقاد و عمل به‌کار گیرد و انسان‌هایی را تربیت نماید که توحید در ظاهر و باطنشان رسوخ کرده باشد و تمامی اعمال و رفتارشان بیانگر عبودیت خداوند متعال باشد.

ب) اهداف واسطه‌ای

  1. اهداف اعتقادی: از دیدگاه علامه طباطبایی اهداف اعتقادی در رأس اهداف قرار دارد؛ زیرا بدون اعتقاد و ایمان درست، زندگی سالم و معقول برای انسان میسر نیست؛ سعادت و رستگاری انسان در پرتو اعتقاد صحیح او تأمین می‌شود و اعتقاد فرد، زیربنایی‌ترین عنصر در زندگی اوست که تمامی اعمال و حرکاتش از آن تأثیر می‌پذیرد و بر طبق آن جهت می‌یابد. از نظر اسلام، فراگیری امور اعتقادی بر همه واجب است، بنابراین نظام تربیتی در تحقق این هدف مسئولیت مهمی بر عهده دارد و باید با برنامه‌های صحیح آن را عملی سازد. اینک به برخی از اهداف اعتقادی از دید علامه اشاره می‌شود:
  2. شناخت خدا و ایمان به توحید در همة مراتب؛
  3. ایمان به وحی و نقش بنیادین آن در میان قوانین؛
  4. ایمان به معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان.

اهداف اخلاقی: در وجود انسان یک سلسله ارزش‌های اخلاقی نهفته است؛ یعنی به ارزش‌های اخلاقی گرایش دارد؛ بنابراین موجودی اخلاقی است. در اسلام تربیت اخلاقی انسان یکی از اهداف بسیار مهم تلقی شده است؛ طوری که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدف از رسالت خویش را رشد تکمیل فضایل اخلاقی معرفی می‌کند. تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی- که مسئولیت انجام رسالت انبیا را بر عهده دارد، برای پرورش اخلاقی دانش آموزان باید اهدافی را در جهت رهایی آنان از جاذبة امیال نفسانی در نظر بگیرد تا آنها بتوانند امیال و آرزوهای خود را در مسیری رهبری نمایند که خداوند متعال تعیین کرده است. اینک به برخی از اهداف تربیت اخلاقی از منظر علامه اشاره می‌شود:

  1. تهذیب نفس از رذایل و عادت‌های ناپسند؛
  2. ایجاد روحیة صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها؛
  3. تزکیة نفس و آراستن آن به فضایل اخلاقی؛
  4. محاسبه و ارزیابی اعمال نیک و بد در زندگی.

اهداف فرهنگی: یکی از مسئولیت‌های تعلیم ‌و‌ تربیت، در جامعه، آثار ارزشمند فرهنگی و انتقال آن به نسل‌های آینده است؛ به‌بیان‌دیگر، تعلیم ‌و‌ تربیت وسیلة ارتباط میان نسل‌های گذشته، حال و آینده است که دستاوردها و تجارب نسل‌های پیشین را در اختیار نسل‌های کنونی و آینده می‌گذارد. برای انجام این مسئولیت، اهداف متعددی با عنوان هدف‌های فرهنگی تعیین‌شده که به برخی از آنها اشاره شده است:

- شناخت و پذیرش فرهنگ اسلامی و تلاش برای حفظ و گسترش آن؛

- بهره‌مندی از آداب‌ورسوم منطبق با فطرت الهی انسان؛

- پرورش قدرت تفکر و استنباط و نیروی ابتکار در افراد؛

- آشنایی با زبان و معارف قرآن و روایات؛

- پرورش ذوق هنری و استعداد زیباشناسی.

اهداف اجتماعی: سعادت و رستگاری انسان در پرتو تعاملات اجتماعی و در ارتباط با دیگران به دست می‌آید. علامه در این مورد می‌گوید: بدیهی است که سعادت واقعی و کامل جز در پرتو همکاری اجتماعی میسر نیست؛ زیرا در غیر این صورت، اگر هم سعادتی به دست آید، کامل و همه‌جانبه نخواهد بود. تعلیم ‌و‌ تربیت در مورد این وظیفه و مسئولیت مهم و خطیر باید اهدافی را تعیین کند و برای نیل به آن بکوشد. برخی از اهداف اجتماعی از دید علامه به این شرح است:

- تقویت روحیه مشورت و همکاری در حل مسائل اجتماعی؛

- پرورش روحیه عدالت‌خواهی و داوری به‌حق؛

- ایجاد عادت به نظم و انضباط و رعایت مقررات اجتماعی در افراد؛

- ایجاد روابط محبت‌آمیز و سازنده با دیگران (صالحی و یاراحمدی، 1387).

در نظام تربيتي اسلام بحث اهداف از كليدي‌ترين مباحث بوده و جايگاه مهمی در آن دارد، چراکه بدون داشتن هدف و تعيين آن، امكان برنامه‌ریزی و نيز ارزيابي فعالیت‌های تربيتي به‌آسانی ممكن نيست. در تربيت فرزندان آن هم در جامعه اسلامي، داشتن هدف‌های الهي بسي مهم و تعيين‌كننده است. علامه طباطبایی هم هدف تربیتی اسلام را پرستش ذات احدیت می‌داند و رسیدن به قرب الهی را بدون تعبد امری غیرممکن می‌داند.

5. شاخص‌ها و ویژگی‌های تربیت دینی

الف) تربیت الهی: تربیت اسلامی از منبع وحی سرچشمه می‌گیرد؛ از این‌رو تربیتی دینی، الهی و معنوی محسوی می‌شود. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به‌طور مستقیم با منبع وحی ارتباط داشته و تحت تربیت الهی قرار گرفته است. امامان و پیشوایان ما نیز غیرمستقیم تحت تربیت الهی قرار داشته‌اند. در آیه شریفه زیر مسئله تربیت الهی در مورد فرزندان حضرت ابراهیم مطرح شده است؛ «و وهبناله اسحق و یعقوب نافله وکلا جعلنا صالحین و جعلنا هم ائمةهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلواه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین»؛ و اسحق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را صالح گردانیدیم و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما مردم را هدایت کنند و انجام کارهای نیک و خواندن نماز و دادن زکات را به آنها وحی کردیم و آنان از پرستش‌کنندگان ما بودند.

در زمینه برخورداری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از تربیت الهی در قرآن مجید آمده است: «وانزل الله علیک التکتاب و الحکمه و علمک مالم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما» و خداوند به تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد و آن‌چه را که نمی‌دانستی به تو تعلیم داد و بخشش خداوند بر تو عظیم است.

ب) تربیت عقلانی: یکی از ویژه‌ای‌های تربیت اسلامی مهم تلقی کردن عقل و نقش آن در پرورش شخصیت افراد است. انسان به اتکای قوای شناختی خود، محیط پیرامون خود را واکاوی می‌کند و از رهگذر این قوای شناختی که عقل از جمله آنها است، معارفی را فراهم می‌آورد. عقل در میان منابع شناختی بشر اهمیت ویژه‌ای دارد و نزد غالب متفکران یکی از مهم‌ترین راه‌ها برای رسیدن به حقیقت بوده و است؛ از این‌رو گروهی عقل را در شماری از معارف، معیار و در برخی دیگر، مصباح و در موارد دیگر، مفتاح شریعت می‌دانند. صدرالمتألهین شیرازی رویکرد خاصی به حدود شناختی عقل و کارکرد آن در فهم قرآن به‌عنوان یک متن وحیانی قائل است (زرگر و عبدالهی، 1392، 64). مربیان بزرگ جهان وقتی از تعلیم ‌و‌ تربیت انسان بحث می‌کنند، پرورش نیروی عقلانی انسان را پایه و اساس تعلیم ‌و‌ تربیت تلقی می‌کنند و تأکید روی این جنبه از شخصیت را ملاک برتری مکتب‌های تربیتی قرار می‌دهند؛ بنابراین اسلام یک مکتب الهی است و تربیت در این مکتب جنبه دینی و معنوی دارد، بنابراین چون اسلام دینی فطری است و ابعاد اساسی شخصیت آدمی را نیز تحت تربیت قرار می‌دهد؛ بر این اساس تربیت اسلامی تربیتی الهی و عقلانی است.

ج) معرفت و بصیرت: اگر خلقت جن و انس برای عبادت بوده است، حقیقت این عبادت، بدون معرفت تحقق نخواهد یافت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از سوی خدا مأمور می‌شود صریحاً اعلام کند که حرکت او و پیروانش بر مبنای بصیرت و روشن‌بینی است؛ «قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعی، یوسف/108». اساساً از دیدگاه قرآن، راه رشد و کمال از مسیر انحطاط و گمراهی باز شناخته شده است؛ از این‌رو اساس حرکت انسان به‌سوی کمال و رشد، نمی‌تواند بر جهل و نادانی استوار باشد.

د) روحیه تعاون و خدمت: همکاری و مشارکت عملی در امور خیر و خدمت و نیکی به دیگران حتی به کسانی که به لحاظ مواضع فکری و اعتقادی با مسلمانان، اختلاف و تعارض دارند از شاخص‌های تربیت دینی است که در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت باید بدان توجه شود؛ «و تعانوا علی البر التقوی» (مائده/2) (ذوعلم، 1382، 55).

و) محبت و مهرورزی: اساساً تحقق امر تربیت منوط به ایجاد پیوند عاطفی بین مربی و متربی است. تغییر و تحولی که در نتیجه برقراری رابطه محبت‌آمیز در انسان به وجود آید، بسیار ژرف و بنیادی است که خداوند در تربیت انسان، محبت را به‌عنوان پیوندی محوری به‌کار می‌گیرد؛ «فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه» (مائده/54). قرآن کریم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پیروان آن حضرت را با وصف مهرورزی، رحمت و عطوفت نسبت به یکدیگر معرفی می‌کردند و لازمه پایبندی به سیره نبوی قرار گرفتن در چنین دایره‌ای؛ است «محمد رسول‌الله و الذین معه...رحماء بینهم» (فتح/31). در واقع محبت، مهربانی و نرم‌خویی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده که دل‌ها را جذب می‌کرد و الفت می‌بخشید.

 ﻫ) حریت و آزادگی: ازآنجایی‌که انسان دارای نیروی عقل، اراده و اختیار است، قطعاً در مقام انتخاب‌گری و التزام عملی در امر تربیت دینی نباید او را به‌اکراه و اجبار واداشت؛ چراکه خداوند در آیات قرآنی خویش و در کتاب تربیت خویش می‌فرماید: در دین هیچ اکراه و اجباری نیست؛ «لا اکراه فی الدین ...، بقره/256». حریت به معنای آزادگی و آزادمنشی است؛ بیرون شدن از بندگی مخلوقات و بریدن از تعلقات است. رسالت همه پیام‌آوران الهی این بوده است که آدمی را به آزادی حقیقی برسانند و مردم را از بندگی غیر خدا آزاد سازند و به بندگی خدا برساند (کشاورز، 1387، 107)؛ بنابراین تربیت اسلامی دارای شاخص‌ها و ویژگی‌هایی است که در هیچ‌یک از مکاتب و ادیان دیگر الهی با این اوصاف که برشمردیم وجود ندارد و به همین دلیل است که دین مبین اسلام دارای جامعیت تام است؛ در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت کشور باید همه این شاخص‌ها و سایر ویژگی‌های دیگر مورد تأکید و توجه دست‌اندرکاران آموزش‌وپرورش در همه سطوح و مقاطع قرار گیرد.

جمع‌بندی

تربیت از دیرباز موضوع بحث و بررسی اندیشمندان تربیتی با دیدگاه‌های گوناگون فلسفی، علمی و دینی بوده است. همه متخصصان حوزه دین و تعلیم ‌و‌ تربیت بر این باورند که اگر افراد جامعه، زندگی خود را برمدار دین و خداباوری قرار دهند، سلامت و سعادت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین می‌شود. ضمانت اجرا و تحقق این هدف مهم، مشروط به برنامه‌ها و روش‌ها و به‌طورکلی، نظام تعلیم ‌و‌ تربیت دینی جوامع است (قاسم پوردهاقانی و جعفری، 1388، 38). آموزش و انتقال صحیح مفاهیم دینی و تعمیق باورهای دینی در کودکان و نوجوانان یکی از موضوعات مباحث مهم در نظام آموزش‌وپرورش است. جامعه‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، تمام اعمال و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی متأثر از دین اسلام است. به همین دلیل تمام دستگاه‌های آموزش‌دهنده باید تلاش خود را در جهت همسو نمودن با فلسفة زیربنایی اسلام برنامه‌ریزی کنند، درصورتی‌که کوتاهی در انتقال مفاهیم و باورهای دینی به نسل کودکان و نوجوانان صورت گیرد و تنها به آموزش صرف در مدارس بسنده شود، در آینده جوانان متعهد و مذهبی کمتر شده و نسلی در آینده‌ بدون تعصب و بینش صحیح نسبت به فرهنگ اسلامی خواهیم داشت. از آنجایی ‌که سنین اولیه ورود به مدرسه از حساس‌ترین دوران رشد و تثبیت در تشکیل شخصیت محسوب می‌شود، باید تلاش نمود تربیت دینی کودکان در سرلوحة امور در مدارس قرار گیرد.

در این مقاله با استناد به برخی آیات قرآن کریم، احادیث، روایات و دیدگاه بزرگان دین در عرصه تعلیم ‌و‌ تربیت به تشریح مبانی، اهداف و شاخص‌های تربیت اسلامی در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت پرداخته شد و هر یک از موارد به‌تفصیل و از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت. ذکر این نکته به‌عنوان یک نتیجه کلی و مهم لازم و ضروری است که تربیت زمانی مفید و مطلوب واقع می‌شود که هدف غایی و نهایی آن رسیدن به توحید در عمل - آن‌چنان‌که علامه طباطبایی(قدس سره) می‌فرماید: - و پرورش انسان‌های خداپرست باشد؛ چنان‌که حجت‌الاسلام ذوعلم در تبیین شاخص‌های تربیت دینی از نگاه قرآن کریم بیان می‌کند، نباید میزان دست‌یابی به شاخص‌های تربیت اسلامی در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت را تنها با معیارهای از جمله احترام به والدین، امانت‌داری، راست‌گویی، میزان التزام به ظواهر شرعی و...، منحصر دانست، بلکه باید با معیارهای اصیل و واقعی از جمله تربیت الهی، عقلانی، معرفت و بصیرت، محبت و مهرورزی، حریت و آزادگی و امثال آنها ارزیابی کرد.

منابع

  1. ابراهیم‌زاده، عیسی؛ فلسفه تربیت؛ تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور،1386.
  2. ادیب، یوسف و همکاران؛ «نقش تربیت دینی در تحقق صلح جهانی»؛ ماهنامه مهندسی فرهنگی، شماره 48 و 47، سال پنجم، 1389، صص 17 - 26.
  3. اعرافی، علیرضا و همکاران؛ اهداف تربیت از دیدگاه اسلام؛ تهران: انتشارات سمت، 1386.
  4. بلندهمتان، کیوان و نقیب زاده، میرعبدالحسین؛ «فرا-فلسفه تربیت دینی»؛ فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 6، سال سوم، 1387، صص 9 - 26.
  5. بهشتی، سعید؛ «کاوش‌هایی در فلسفه تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی بر مبنای شماری از دیدگاه‌های معرفت‌شناختی صدرالمتألهین»؛ فصلنامه اندیشه نوین دینی، سال هفتم، شماره 26، 1390، صص 143 - 164.
  6. بهشتی، سعید و رشیدی، شیرین؛ «اصول تربیت عقلانی بر مبنای سخنان امام رضا (علیه السلام)»؛ فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی، شماره 18، سال 21، 1392، صص 67-51.
  7. جمالی‌زاده، احمد؛ «سیره‌شناسی و تربیت دینی»؛ مجله مطالعات ایرانی، شماره 10، سال پنجم، 1385، صص 71 -90.
  8. حجتی، سید محمدباقر؛ اسلام و تعلیم ‌و‌ تربیت؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  9. حسنی، سید محمدابراهیم؛ «روش‌های تربیت اسلامی در پرتو قرآن و نهج‌البلاغه»؛ دوماهنامه علوم انسانی، شماره 57 سال چهاردهم، 1384، صص 146 - 160.
  10. خالق‌خواه علی و مسعودی، جهانگیر؛ «رویکرد تربیت دینی با توجه به دو مؤلفه عقل محوری و ایمان محوری»؛ مطالعات تربیتی و روان‌شناسی، شماره 2، مرحلةازدهم، 1389، صص 121-144.
  11. ذوعلم، علی؛ «شاخص‌های تربیت دینی از نگاه قرآن کریم»؛ مجموعه مقالات همایش آسیب‌شناسی تربیت دینی در آموزش‌وپرورش، تهران: انتشارات محراب قلم، 1382.
  12. رشید پور، مجید؛ مبانی اخلاق اسلامی؛ تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان.
  13. شریعتمداری، علی؛ اصول و فلسفه تعلیم ‌و‌ تربیت؛ تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1384.
  14. شعاری نژاد، علی‌اکبر؛ فلسفه آموزش ‌و پرورش؛ تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر،1376.
  15. شکوهی، غلامحسین؛ تعلیم ‌و‌ تربیت و مراحل آن؛ مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1378.
  16. صادقی، معصومه؛ «مبانی نظری آسیب‌شناسی تربیت دینی»؛ مجموعه مقالات همایش آسیب‌شناسی تربیت دینی در آموزش‌وپرورش، تهران: انتشارات محراب قلم، 1382.
  17. صالحی، اکبر و یاراحمدی، مصطفی؛ «تبیین تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی از دیدگاه علامه طباطبایی با تأکید بر هدف‌ها و روش‌های تربیتی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 7، سال سوم، 1387، صص 23-50.
  18. عجم، علی‌اکبر و سعیدی رضوانی، محمود؛ «چالش در اهداف تربیت دینی»؛ فصلنامه پژوهش در مسائل تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی، سال 20، شماره 17، 1391، صص 70-49.
  19. فقیرپور، مقصود؛ راهنمای ایفای نقش تربیتی؛ رشت: انتشارات بلور، 1389.
  20. قاسم پور دهاقانی، علی و جعفری، سید ابراهیم؛ «سازواری ها و ناسازگاری‌های تلقین در تربیت دینی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 8، سال چهارم، 1388، صص 65-90.
  21. قندیلی، سید جواد و عالی، مرضیه؛ «توصیف و تبیین الگوهای نظری تربیت اسلامی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 12، سال ششم، 1390، صص 27 -49.
  22. کشاورز، سوسن؛ «شاخص‌ها و آسیب‌های تربیت دینی»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 6، سال سوم، 1387، صص 93-122.
  23. مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم ‌و‌ تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران؛ انتشارات وزارت آموزش‌وپرورش، 1390.
  24. نوروزی، رضا علی و بدیعیان، راضیه؛ «الگوی روابط انسانی در تربیت دینی با تأکید بر سیره امام حسین(علیه السلام)»؛ فصلنامه اندیشه دینی، دانشگاه شیراز، شماره 33، 1388، صص 91-108.
  25. ویسی، غلامرضا؛ «اهداف و مبانی تعلیم ‌و‌ تربیت اسلامی»؛ فصلنامه مربیان، شماره 16، سال پنجم، 1384، صص 140-162.
  26. همت بناری، علی؛ «در تکاپوی ارائه مفهومی نو از تربیت اسلامی با تأکید بر آیات و روایات»؛ دو فصلنامه تربیت اسلامی، شماره 3، سال دوم، 1385، صص 7-40.

پی‌نوشت‌ها

[1]. Ontology.

[2]. Epistemology.

[3]. Axiology.

جستجو در مطالب سایت مقالاتی که اخیرا مشاهده شده اند
بررسی پیوند قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین پیامدهای حاصل از آن با تأکید بر متون دینی

بررسی پیوند قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین پیامدهای حاصل از آن با تأکید بر متون دینی

قناعت از‌جمله ویژگی‌های فرهنگی و از تعالیم و آموزه‌های قرآن و سنت است که پیوسته مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. اهمیت این فضیلت به ‌اندازه‌ای است که در قرآن از آن به‌عنوان «حیات طیبه» تعبیر شده و در سنت، عامل تأمین ‌کننده سعادت است؛ از ‌آنجایی ‌که درک این جایگاه و روی آوردن به آن، مستلزم آگاهی و کسب شناختی دقیق از فضایل مرتبط با قناعت و تبیین آثار آن است، پژوهش حاضر با مبنا قراردادن متون دینی و به‌کارگیری روش تحلیل محتوا، بررسی پیوند میان قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین آثار و پیامدهای حاصل از آن را هدف خود قرار داده و از شرایط قناعت‌پیشگی نیز به منزله پیش‌درآمدی جهت ورود به این بحث، سخن به میان ‌آورده است. بر اساس یافته‌های پژوهش، عزم، برخورداری از یقین و پذیرش سختی‌ها از مهم‌ترین ملزومات و شرایط قناعت‌پیشگی است. در رابطه با پیوند قناعت با دیگر فضایل نیز، نتایج پژوهش با ذکر شواهدی، بیانگر ارتباط قناعت با فضایل اخلاقی‌ای، چون زهد، شکر، صبر، توکل و رضا و تسلیم است؛ همچنین در این پژوهش، مهم‌ترین پیامدهای قناعت‌پیشگی در ذیل هشت عنوان مطرح شده است.
تأثیرپذیری سبک زندگی از تربیت و باورهای اسلامی با رویکرد جامعه‌شناختی

تأثیرپذیری سبک زندگی از تربیت و باورهای اسلامی با رویکرد جامعه‌شناختی

نوشتار حاضر به تأثیر‌پذیری سبک‌زندگی از تربیت و باورهای‌دینی می‌پردازد و بر رعایت رویکرد درون‌دینی و ارائه راهکارهای عملی و دینی تأکید دارد. پژوهش پیش‌رو، کیفی بوده و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده ‌است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و اسنادی صورت گرفته و همچنین از منابع دیداری و شنیداری و وب‌گاه‌های مرتبط با این حوزه استفاده شده است.
مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره)

مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره)

تربيت اخلاقي فرآيند زمينه‌سازي و به‌كارگيري شيوه‌هايي براي شكوفا‌سازي، تقويت و ايجاد رفتارهاي اخلاقي و اصلاح آداب ضد اخلاقي در انسان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج بررسی آراء تربیتی علامه نراقی (قدس سره) بیانگر آن است که اساسی‌ترین مسئله در تربیت اخلاقی آدمی، شناخت مبانی انسان‌شناختی است؛ با معرفت به این مبانی است که می‌توان اهداف تربیتی را شناسایی کرد؛ اصول و بایدونبایدهای کلی تربیت را کشف نمود و مسیر تربیت اخلاقی را در جهت نیل به سعادت و حیات طیبه‌ای که سرشار از شفقت، مودت و آرامش روانی است، هموار ساخت.
تحلیل تبارشناختی از سیر تحول گفتمان‌های تربیتی

تحلیل تبارشناختی از سیر تحول گفتمان‌های تربیتی

حاصل پژوهش حاضر، تاکید بر این نکته است که مبتنی بر نوع نگاه تبارشناسانه فوکو در طول زمان در نظام‌های تربیتی نیز همچون سایر بخش‌های جامعه، سبک‌های خشن مجازات و تنبیه به مرور زمان جای خود را به اشکال بسیار نرم سازمان‌یافته نظارت و کنترل داده‌اند
پر بازدیدترین مطالب

پر بازدیدترین ها

مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره)

مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره)

تربيت اخلاقي فرآيند زمينه‌سازي و به‌كارگيري شيوه‌هايي براي شكوفا‌سازي، تقويت و ايجاد رفتارهاي اخلاقي و اصلاح آداب ضد اخلاقي در انسان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مبانی انسان‌شناختی تربیت اخلاقی از دیدگاه ملا مهدی نراقی (قدس سره) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. نتایج بررسی آراء تربیتی علامه نراقی (قدس سره) بیانگر آن است که اساسی‌ترین مسئله در تربیت اخلاقی آدمی، شناخت مبانی انسان‌شناختی است؛ با معرفت به این مبانی است که می‌توان اهداف تربیتی را شناسایی کرد؛ اصول و بایدونبایدهای کلی تربیت را کشف نمود و مسیر تربیت اخلاقی را در جهت نیل به سعادت و حیات طیبه‌ای که سرشار از شفقت، مودت و آرامش روانی است، هموار ساخت.
بررسی پیوند قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین پیامدهای حاصل از آن با تأکید بر متون دینی

بررسی پیوند قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین پیامدهای حاصل از آن با تأکید بر متون دینی

قناعت از‌جمله ویژگی‌های فرهنگی و از تعالیم و آموزه‌های قرآن و سنت است که پیوسته مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. اهمیت این فضیلت به ‌اندازه‌ای است که در قرآن از آن به‌عنوان «حیات طیبه» تعبیر شده و در سنت، عامل تأمین ‌کننده سعادت است؛ از ‌آنجایی ‌که درک این جایگاه و روی آوردن به آن، مستلزم آگاهی و کسب شناختی دقیق از فضایل مرتبط با قناعت و تبیین آثار آن است، پژوهش حاضر با مبنا قراردادن متون دینی و به‌کارگیری روش تحلیل محتوا، بررسی پیوند میان قناعت با دیگر فضایل اخلاقی و تبیین آثار و پیامدهای حاصل از آن را هدف خود قرار داده و از شرایط قناعت‌پیشگی نیز به منزله پیش‌درآمدی جهت ورود به این بحث، سخن به میان ‌آورده است. بر اساس یافته‌های پژوهش، عزم، برخورداری از یقین و پذیرش سختی‌ها از مهم‌ترین ملزومات و شرایط قناعت‌پیشگی است. در رابطه با پیوند قناعت با دیگر فضایل نیز، نتایج پژوهش با ذکر شواهدی، بیانگر ارتباط قناعت با فضایل اخلاقی‌ای، چون زهد، شکر، صبر، توکل و رضا و تسلیم است؛ همچنین در این پژوهش، مهم‌ترین پیامدهای قناعت‌پیشگی در ذیل هشت عنوان مطرح شده است.
تأثیرپذیری سبک زندگی از تربیت و باورهای اسلامی با رویکرد جامعه‌شناختی

تأثیرپذیری سبک زندگی از تربیت و باورهای اسلامی با رویکرد جامعه‌شناختی

نوشتار حاضر به تأثیر‌پذیری سبک‌زندگی از تربیت و باورهای‌دینی می‌پردازد و بر رعایت رویکرد درون‌دینی و ارائه راهکارهای عملی و دینی تأکید دارد. پژوهش پیش‌رو، کیفی بوده و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده ‌است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه‌ای و اسنادی صورت گرفته و همچنین از منابع دیداری و شنیداری و وب‌گاه‌های مرتبط با این حوزه استفاده شده است.
تحلیل تبارشناختی از سیر تحول گفتمان‌های تربیتی

تحلیل تبارشناختی از سیر تحول گفتمان‌های تربیتی

حاصل پژوهش حاضر، تاکید بر این نکته است که مبتنی بر نوع نگاه تبارشناسانه فوکو در طول زمان در نظام‌های تربیتی نیز همچون سایر بخش‌های جامعه، سبک‌های خشن مجازات و تنبیه به مرور زمان جای خود را به اشکال بسیار نرم سازمان‌یافته نظارت و کنترل داده‌اند
Powered by TayaCMS