در داستانها آمده است که داود[1]، صلی الله و سلم، ناشناس از خانه بیرون آمد؛ آنچنان که کسی او را نمیشناخت و هر کس او را میدید، حال داوود را از او میپرسید.
روزی جبرئیل(ع) به شکل مردی پیش او آمد و گفت:
داوود مرد خوبی است؛ اما کسی است که نان از بیتالمال میخورد، نه از دسترنج خود.
داوود این را که شنید به مسجد رفت و گریه کرد و گفت: بار خدایا! به من حرفهای بیاموز.
خداوند ساخت زره را به او آموخت.
ابوحامد، محمد غزّالی طوسی. نصیحة الملوک، ص 353
[1]. داوود [یعنی محبوب] تقریباً 1033 سال قبل از مسیح(ع) در بیت لحم تولد یافت [قاموس]، پادشاه بنی اسرائیل و از انبیاء آن قوم، ساز و پیرایة شاهی را چون پسرش سلیمان جمع داشت، فرزند یعقوب.