قال الصّادق(ع): الکلام اظهار ما فی قلب المرء من الصّفاء و الکدر و العلم و الجهل. قال امیرالمؤمنین(ع): المرء مخبوء تحت لسانه فَزِن کلامک و اعرضه علی العقل. فان کان للَّه و فی اللَّه فتکلّم به و ان کان غیر ذلک فالسّکوت خیر منه. فلیس علی الجوارح عبادة اخفّ مئونه و افضل منزلة و اعظم قدراً عنداللَّه من الکلام فی رضا اللَّه و لوجهه و نشر آلائه و نعمائه فی عباده. ألاتری انّ اللَّه عزوجل لمیجعل فیما بینه و بین رسله معنی یکشف ما اسرّ الیهم من مکنونات علمه و مخزونات وحیه غیر الکلام و کذلک بین الرّسل و الامم؟ فثبت بهذا انّه افضل الوسائل و الطف العبادة و کذلک لا معصیة اشغل علی العبد و اسرع عقوبة عنداللَّه و اشدّها ملامة و اعجلّها سأمة عند الخلق منه. و اللّسان ترجمان الضّمیر و صاحب خبر القلب و به ینکشف ما فی سرّ الباطن، و علیه یحاسب الخلق یوم القیامة. و الکلام خمر یسکر القلوب و العقول ما کان منه لغیر اللَّه و لیس شیء احقّ بطول السّجن من اللّسان. قال بعض الحکماء: احفظ لسانک عن خبیث الکلام و فی غیره لاتسکت ان استطعت. فامّا السّکینة و الصّمت فهی هیئة حسنة رفیعة من عنداللَّه عزوجل لاهلها هم امناء اسراره فی ارضه.
امامصادق(ع) فرمود: گفتار وسیلهای است که نهفتههای دل انسان را آشکار و گوهر وجود او را عیان میکند، چه صفای باطن و کدورت و زنگار آن، چه دانش و بیخردی و نادانی. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: انسان (و ماهیت او) در زیر زبان خود نهفته است: [تا مرد سخن نگفته باشد // عیب و هنرش نهفته باشد]. امامصادق(ع) میفرماید: هرگاه بر آن شدی که سخنی بر زبان آوری، ابتدا آن را به میزان و محک خرد خود بسنج. اگر برای خداوند باشد (و ضرری به دنیا و آخرت تو نزند) آن را بر زبان آور و اگر چنین نباشد، خموشی بهتر از آن است. بدان که عبادت هیچ عضوی، چون عبادت زبان بیتکلّف نیست. گفتاری که برای رضای خدا و وسیله نشر نعمتهای پنهان و آشکار در میان خلق باشد، نزد خداوند از منزلتی برتر برخوردار است. آیا نمیبینی که خداوند عزوجل با کلام، اسرار و وحی خود را به پیامبران سپرد و همچنین پیامبران، بهوسیله کلام فرمان حقّ را به امّت خود میرساندند و این نشانه شرافت کلام است، ازاینرو روشن و واضح است که کلام (شایسته)، برترین ابزارها و لطیفترین عبادتها است. همچنین هیچ گناهی، همچون کلام (باطل و زور)، بنده را شتابان به کیفر الهی نرساند و به سختی ملامت نکند و مردم را از او نرنجاند. و زبان، ترجمان و رازدار دل است که هر چه بر آن خطور کند، عیان سازد و هم بهوسیله اوست که رازها برملا شود و براساس زبان و گفتههای آن، خلایق در قیامت بازخواست میشوند. کلامی که نه برای خدا و رضای او باشد، چونان شراب (که انسان را مست میکند و خرد او را میرباید) دل و خرد را مست میکند. هیچ عضوی چونان زبان شایسته زندانیشدن نیست. حکیمی گفته است: زبان خود را از گفتار پلید (که خیر دنیا و آخرت در آن نباشد) بازدار و در غیر آن، اگر توانی، سخن بگو (باشد که حقّی را زنده کنی و سبب هدایت باشی). امّا آرامش و خموشی صفتی زیبا و بلند مرتبه است که موهبت خدا به مردمی است که در زمین زندگی میکنند و رازداران اویند.