لا راحة لمؤمن علی الحقیقة الّا عند لقاء اللَّه تعالی و ما سوی ذلک ففی اربعة اشیاء: صمت تعرف به حال قلبک و نفسک فیما یکون بینک و بین بارئک، و خلوة تنجو بها من آفات الزّمان ظاهراً و باطناً، و جوع تمیت به الشّهوات و الوسواس، و سهر تنوّر به قلبک و تصفّی به طبعک و تزکّی به روحک. قال النّبیّ(ص): من اصبح آمنا فی سر به معافی فی بدنه و عنده قوت یومه، فکانّما حیزت له الدّنیا بحذا فیرها. و قال وهب بن منبّه: فی کتب الاوّلین و الاخرین مکتوب: یا قناعة! العزّ و الغنی معک، فاز من فاز بک. قال ابوالدّرداء: ما قسّم اللَّه لی لایفوتنی و لو کان فی جناح ریح. و قال ابوذرّ (ره): هتک ستر من لایثق بربّه و لو کان محبوساً فی الصّمّ الصّیاخید. فلیس احد اخسر و اذلّ و انزل ممّن لایصدّق ربّه فیما ضمن له، و تکفّل به من قبل ان خلقه، و هو مع ذلک یعتمد علی قوّته و تدبیره و جهده و یتعدّی حدود ربّه باسباب قد اغناه اللَّه تعالی عنها.
فرمود: برای مؤمن، راحتی و آسایش حقیقی نیست، جز هنگام لقای خداوند متعال. ولی آسایش دنیایی در چهار چیز است: 1) خاموشی و سکوتی که با آن، حال قلب و نفس خویش و آنچه را میان تو و خالق خویش (چون ایجاد تو از عدم و سایر عجایب آفریدگار) میگذرد، بشناسی؛ 2) عزلتی که با آن، از آفات ظاهری و باطنی زمان نجات یابی؛ 3) گرسنگیات که شهوات و وسواس را با آن بمیرانی؛ 4) شببیداریای که قلبت را بدان نورانی کنی و طبعت را صفا و روحت را پالایش دهی. پیامبر(ص) فرمود: هر کس شب و روز از شرّ مردم در امان و از سلامت بهرهمند باشد و روزی و طعام روزش نیز فراهم آید، گویی خیر تمامی دنیا، بدو روی آورده است. وهب بن منبه میگوید: در کتابهای اوّلین وآخرین آمده است: ای قناعت، عزّت و بینیازی همراه توست؛ پس آن کس که با تو باشد، رستگار است. ابوالدرداء گفته است: آنچه خداوند برای من مقدّر و مقسوم فرموده، از دستم نرود؛ اگر چه دستخوش باد باشد. ابوذر (ره) گفت: آبروی کسی که به خدایش مطمئن نباشد، میرود؛ اگرچه به جایی بس مستحکم پناه برد. پس زیانکارتر و خوارتر کسی است که خداوند را در آنچه برایش پیش از آفریدن جهانیان تضمین کرده و متکفّل شده، تصدیق نکند و با آگاهی از این امر، بر توان و تدبیر و کوشش و سعی خویش دل بندد و بر آن ها متکی باشد، و به اسبابی که خداوند او را از آنها بینیاز کرده، به حدود و حریم پروردگارش تعرض کند.