ابوالفضل تاجیک / احسان احمدی
چکیده
فرقه ها به عنوان یکی از اشکال زندگی اجتماعی انسان، همواره با پیچیدگی ها و راز آلودگی های خاص خود همراه بوده اند؛ بسته بودن فضای فرقه، عدم شفافیت قلمرو فعالیت، و عقاید موجب می شود تا ناظران بیرونی، هرگز به عمق عقاید و تعالیم یک فرقه پی نبرده، دست کم اطلاعات اولیه از آراء آنان به دست نیاورند. تنها منبع نسبتا موثق در این باب، گزارش های جداشدگان از فرقه هاست که البته آنها هم گرچه صادقانه اند، اما معمولا با معجونی حس خشم و نفرتی است که در لایه های مختلف این گزارش ها نهفته است، و معمولا از بیطرفی و خلوصی که از یک گزارش علمی انتظار می رود، فاصله دارند. از سوی دیگر، دانش روانشناسی نوین، هم به مثابه علم مطالعه رفتار و هم در مقام دانشی که در شکل سنتی خود رویکردهای فلسفی را نیز در بطن خود دارد و می تواند کمک موثری به شناخت لایه های پنهانتر و ناگفته تر فرقه ها بنماید. در کشور ما، بررسی فرقه ها عموما معطوف به نقد و مطالعه فرقه از حیث کلامی و اعتقادی آنهاست و کمتر اثری از بررسی وجوه روانشناسانه پیدا و پنهان در رفتارها و مکانسیم ها و آموزه های فرقه ها، وجود دارد. این مقاله می کوشد تا به برخی از این ویژگی ها و نقش روانشناسی در فرقه ها بپردازد. کلیدواژه ها: فرقه، روانشناسی، اجتماع، مکانسیم های روانی، آسیب های روانی.